يك كشاورز مازندراني از منطقه بابل با ارسال نامه اي بدفتر روزنامه و خطاب به رئيس جمهور خواستار توجه دولتمردان و مسئولين عاليرتبه استان به وضعيت كشاورزي و منابع آبي خطه سرسبز شمال شده ونسبت به هرگونه بي توجهي به منابع سرشار و خدادادي در اين منطقه هشدار داد.
در نامه آقاي علي قنبرزاده آمده است :
ملت بزرگ و فهيم ايران با انقلاب كبيرش به رهبري امام راحل انديشه عزت و افتخار را در سر داشته و بر آن هزاران طرح و برنامه ترسيم نموده اما آنچه كه امروزه در مواردي از آن مي بيند جز رويا و گمان چيز ديگري نيست و حتي عده ايي بر اين عقيده اند كه چه پاسخي به آيندگان خواهند داشت ! و اينكه بعد از اتمام منابع نفتي و... « كه بعضا مبدا و مقصد و نحوه صدور آن بعنوان بيت المال ! براي جامعه بلامشخص بوده ! » چه بر سر اين ميهن عزيز اسلامي خواهد آمد ! حقيقت مسلم اينكه خداوند بزرگ كشور پاك ايران را كه در عالم خلقت آفريده , سرشار از نعمات و بركات و استعداد بوده اما در كنار آن معضل بزرگي بنام بي سياستي و بي تدبيري و مديريت صحيح براي بهره برداري از اين بركات وجود دارد در حاليكه شاهديم كشورهائيكه فاقد منابع نفتي و ملي بوده , با كمترين موقعيت بالاترين سطح از آن بهره مي برند بطور نمونه وسعت خاك و اقليم و... كل كشور هلند كمتر از مازندران تنها بوده اما بيش از پنجاه درصد درآمد آن فقط از صادرات گل و گياهان و... ميباشد « آنها كجا و ما كجا ! »
در بخشي ديگر از اين نامه اضافه شده است :
جناب آقاي رياست محترم جمهور
اينجانب علي قنبرزاده از سال 1379 اقدام بكار بسيار ارزشمندي در زمينه پرورش گل و گياهان دارويي و كاشت نهال گردو و... در منطقه محروم و كوهستاني و دورافتاده نمودم . در منطقه اي كه فقر و بيكاري و مهاجرت و... در آن بيداد مي نمايد بدون دريافت كمترين حمايت و مساعدت دولتمردان و مسئولين امر كه مكررا درخواست گرديده ! با عزم قوي و اراده مستحكم بكار خويش ادامه داده و با وجود موانع و مشكلات و سنگ اندازيهاي متفاوت كه سنتي براي خطه سبز شده ! به ثمر نسبي رسيده و در صورت حمايت و توسعه واقعي و اصولي در سطح ميليونها هكتار از زمينها و منابع مستعد بالادست و كوهستاني و كم بازده شمال كشور ميتوان زمينه ايجاد اشتغال مفيد و غيركاذب براي صدها هزار نفر فراهم نمود و موجب وارد نمودن ميلياردها دلار ارز بطور ساليانه و جلوگيري از مهاجرت روستائيان و همچنين برگشت آنها به موطن خويش گرديد و مهمتر اينكه از وقايع و حوادث غيرمترقبه نظير فرسايش خاك , سيلابهاي ويرانگر و... مانند فاجعه نكا و گلستان جلوگيري نمود. خلاصه اين طرح و يا مشابه , آنچنان از ارزش و اهميت بالايي برخوردار بوده كه ميتوان جايگزين صنايع نفتي كشور دانست . از طرفي با وجود آبهاي بسيار فراوان سطحي و چشمه سارهاي منطقه مي توان مكانهاي مناسب براي احداث سد و استقرار صنايع مدرن آب شرب بمنظور صدور به خارج مهيا نمود كه ضمن ايجاد اشتغال فراوان و... موجبات عزت و اقتدار نظام و استقلال كشور را فراهم خواهد كرد. با همه اوصاف در اين زمينه عزم جدي و حمايت و مساعدتي از سوي مقام يا مسئولي با توجه به پيگيريهاي متوالي و مستمر صورت نگرفته بلكه ايجاد ياس و نااميدي و چالشهاي متفاوت ايجاد شده است و از طرف ديگر متاسفانه شاهديم كه امروز چه بر سر قطب كشاورزي آمده ! و از هر سوي مورد بي حرمتي و تعرض قرار گرفته ! و در صورت كم توجهي دولتمردان و دستگاههاي ذيربط و نهادهاي مسئول بايد منتظر فاجعه عظيمي در مناطق شمالي و نهايتا كشور باشيم چرا كه بدون ويلا و يا خانه مي توان زندگي نمود اما بدون آب و كشاورزي حيات وجود نخواهد داشت .