همیشه اصولگرا
چهره به چهره با علی صابری فعال سیاسی ، دبیر جامعه اسلامی مهندسین مازندران ، رییس شورای هماهنگی اصولگرایان استان و دبیر جبهه پیروان خط امام و رهبری
مازند نومه :
علی صابری تیلکی سال 1334 در یکی از روستاهای ساری ( تیلک ) برآمد . او از فعالان برجسته ی جناح موسوم به راست ( اصولگرا ) در استان و کشور است . صابری دیپلم ریاضی ، فوق دیپلم ساختمان ، لیسانس ساختمان از دانشگاه پلی تکنیک تهران ، فوق لیسانس مدیریت برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه آزاد ساری و فوق لیسانس مدیریت دولتی از مرکز آموزش مدیریت دولتی دارد . او کارمند رسمی سازمان آموزش و پرورش و عضو هیئت علمی آموزشکده امام محمد باقر ( ع ) ساری است .
صابری بعد از فارغ التحصیلی در سال 58 چند ماه عضو سپاه شد اما از سال 59 به استخدام آموزش و پرورش درآمد . می توان گفت وی در 28 سال گذشته همواره مسئول بوده است :
ـ 1360 تا 1361 : رییس تربیت معلم شریعتی ساری
ـ 1361 تا 1363 : مدیر کل ( آن زمان مدیر عامل ) بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مازندران
ـ 1363 تا 1364 : معاون آموزش فنی و حرفه ای آموزش و پرورش مازندران
ـ 1364 تا 1370 : استعفا از معاونت آموزش و پرورش و تدریس در آموزشکده فنی ساری ( وی بنیانگذار آموزشکده فنی امام محمد باقر ( ع ) است. )
ـ 1370 تا 1376 : رییس آموزشکده امام محمد باقر ( ع ) ساری
ـ 1376 تا 1384 : برکناری از ریاست آموزشکده فنی و مدرس همین آموزشکده
ـ 1384 تا کنون : ریاست سازمان فنی و حرفه ای مازندران
گفتنی است صابری مدتی نیز از سال 1365 تا 1368 به طور نیمه وقت مدیر کل مجتمع اقتصادی کمیته امداد بود . وی می گوید : « در تمام مسئولیت هایم استعفا دادم . فقط در سال 1376 و با آمدن دولت خاتمی عزل و برکنار شدم! » اضافه مي کنیم که وی در سال 1361 مسئول بازسازی منطقه ی جنگی دشت عباس شد . در سال 65 هم همراه چهل دانشجو برای پشتیبانی مناطق جنگی و کمک به ستاد فوریت های پشتیبانی جنگ رهسپار جبهه ها شد . ( رییس وقت ستاد فوریتهای پشتیبانی جنگ « فدایی »- نماینده مردم تهران در مجلس و عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران- بود. )
وظیفه صابری و گروهش هم مطالعه و بازسازی پل استراتژیک « تله زنگ » بود که به وسیله نیروهای عراقی تخریب شده بود .
صابری یک اصولگرای تمام عیار است .او بسیار صریح اللهجه و شفاف است . به سوال های ما نیز خیلی روشن و شفاف پاسخ داد ؛ طوری که ما جرئت نکردیم بخش هایی از اظهارات صریح او را درباره ی چهره های فعال سیاسی ومسايل گذشته وحال استان منتشر کنیم!
گفت و گوی ما با این فعال سیاسی در دو جلسه صورت گرفت . نخستین بار اوائل ماه رمضان 1387 در دفتر کار وی و مرتبه ی دوم در یکی از روزهای دهه فجر 1387 در دفتر کار ما ! مشغله ی دو طرف فاصله ی دو نشست را چند ماه به تعویق انداخت . سوال ها متفاوت است و پاسخ ها هم خواندنی . گفت و گوی مازندنومه را با علی صابری دبیر جبهه پیروان خط امام و رهبری بخوانید :
-------------------------
در مقدمه ی گفت و گو تمایل داریم از زبان شما با جریان شناسی فعالان سیاسی کشور و استان از ابتدا تا کنون آشنا بشیم . فعالیت های سیاسی خود شما از چه موقع آغاز شد ؟
o من بنیانگذار انجمن اسلامی دانشکده تربیت دبیر پلی تکنیک بودم . البته در ساری فعالیت های مذهبی داشتم ؛ آن هم از 10 ـ 12 سالگی و دوران نوجوانی ام . تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده تربیت دبیر با پیروزی انقلاب اسلامی مصادف شد . بعد از انقلاب هم احزاب آرام آرام شکل گرفتند...
و شما هم متمایل به سازمان مجاهدین انقلاب شدید ؟
o خب ! من بعد از فارغ التحصیلی با دوستانی مثل سید باقر پیشنمازی ، فعالیت های سیاسی را در ساری شروع کردیم . دفترمان هم در خیابان انقلاب این شهر بود . سال 1360 امام پیام دادند که نیروهای نظامی نباید در فعالیت های سیاسی شرکت کنند ، من هم از سپاه استعفا دادم و تمام قد وارد فعالیت های سیاسی شدم . این را هم بگم با اینکه فعالیت های سازمان مجاهدین انقلاب نیمه علنی بود ، من علنی و آشکار کار می کردم .
اگه ممکنه به اختلافات پیش آمده و دو دستگی در سازمان هم اشاره کنید.
o آقای محسن رضایی ، آقا ذوالقدر را همراه خود به سپاه برد . بهزاد نبوی ، الویری و سلامتی از این حرکت ناراحت شدند که چرا ذوالقدر به سپاه رفت . امام می فرمودند : اول نظام و جنگ بعد تحزب و فعالیت سیاسی؛ اما ناراضیان شروع به تفرقه انگیزی کردند و اختلاف ها شروع شد . از همان جا دو گروه شکل گرفت : دسته ای طرفدار نماینده ولی فقیه در سازمان یعنی آقای راستی کاشانی شدند و گروه دوم که عقل گرا بودند و تشکیلاتی فکر می کردند ساز مخالفت زدند .
شما هم که طبیعتاً به گروه نخست یعنی طرفداران آیت الله راستی گرایش داشتید؟
o بله ، من و شهید حاج محسن اخوت ، حاج حسین فدایی ( دبیر جمعیت ایثارگران ) ، حسن اسلامی ( سیما فیلم ) ، علی عسکری ( معاون توسعه و فن آوری رسانه ی صدا و سیما ) ، سید باقر پیشنمازی ( مدیرکل صدا و سیمای خراسان رضوی) و تعدادی زیادی از دیگردوستان در سراسر کشور طرفدار نماینده امام در سازمان مجاهدین انقلاب بودیم، اما بهزاد نبوی ، الویری ، سلامتی و چند نفر دیگر جدا شدند . حکایت سازمان به اطلاع آقای منتظری و آیت الله مشکینی هم رسید که آنها هم نظر نماینده ولی فقیه را تایید کردند . بعد قضیه به آیت الله موسوی اردبیلی و نهایتاً به امام اطلاع داده شد که امام نظر نماینده شان را در سازمان تایید کردند.
میشه گفت همین اختلاف باعث شد نطفه ی تشکیلات موسوم به راست و چپ در کشور شکل بگیره.
o بله ، حزب دو گروه شد . اختلاف افکنی بعداً به حزب جمهوری اسلامی هم رسید و باعث تعطیلی این حزب نيز شد . جناح چپ و راست از زمان بروز دو دستگی و جدایی در سازمان مجاهدین شروع شد .
پس علت اختلاف شما با چپی ها ( اصلاح طلبان ) و به ويژه بهزاد نبوي معلوم شد!
o سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از هفت گروه تشکیل شده بود . شش گروه آن چریکی بودند و یک گروه هم در زندان شکل گرفت که در راس آن بهزاد نبوی بود. ذهنیت بهزاد نبوی در زندان تحت تاثیر جریان چپ غیر مذهبی و توده ای ها شکل گرفت . نظر ما اینه که باید تابع روحانیت و هماهنگ با آنها بود . اما اون ها می گن : ما زندانی سیاسی هستیم و زحمت کشیدیم و خودمان حرف داریم . در واقع منافق واقعی همین افراد هستند . آوردن سیستم کوپنی ، طرح برنج ، بند جیم و ... همه طرح بهزاد نبوی بود.
بعد از تعطیلی سازمان چه کار کردید ؟
o بچه ها همه رفتند جبهه و مصادف شد با تشکیل ستاد فوریت های جنگ و ما هم درآن ستاد که در مناطق جنگی جنوب به فرماندهی حاج حسین فدایی و شهید اخوت بود با رزمندگان اسلام همراه شدیم. افرادی مثل حاج محسن اخوت هم شهید شدند. سال 66 به خاطر بروز جریان مهدی هاشمی ، بنا به نظر آیت الله راستی و تایید امام ، سازمان مجاهدین انقلاب منحل شد . چند روز بعد از انحلال هم مهدی هاشمی دستگیر و منتظری عزل شد که واقعه ای مهم بود .
فعالان همدوره ی شما در استان چه کسانی بودند ؟
o جریان سیاسی را در استان بنده و آقا پیشنمازی هدایت می کردیم . چون سازمان مجاهدین مخفیانه فعالیت می کرد ، کمتر کسي از فعالیت ما دو نفر اطلاع داشت . از میان فعالان آن زمان می تونم به این افراد اشاره کنم : در قائم شهر نورالله قاسمی ( رییس آموزش و پرورش قائم شهر ) ، بهمن نوری ( فرماندار اسبق قائم شهر و مدیر کل قبلی فنی و حرفه ای استان مازندران و تهران ) ، صمد علی پور ( کارمند دانشگاه کشاورزي و منابع طبیعی ساری ) ، آقایان محب و سبحان یداللهی و چند نفر دیگر .
در ساری هم نایب الله اصغری ( کارمند صدا و سیمای مرکز مازندران ) ، پیشنمازی ، حسین حشمتی و خواهرش با ما کار می کردند . جلسات آموزش قرآن و حدیث داشتیم . بیشتر کار فرهنگی می کردیم و قسمتی هم فعالیت سیاسی انجام می دادیم . پوستر و تراکت هم پخش می کردیم . بعد از انقلاب تحلیل ها را نزد استاندار و امامان جمعه می بردیم و از این دست کارها.
رابطه تان با احزاب اصولگرای کنونی چگونه است ؟
o بعد از انحلال سازمان ما با عناوین مختلف فعالیت می کردیم . جناح مقابل بعد از رحلت امام به دنبال قبضه کردن مجلس خبرگان و گرفتن تاییدیه برای خودشان بودند . ما با بعضی از علما از جمله ایازی و جباری صحبت کردیم . با آقای راستی کاشانی هم حرف زدیم و اعلام خطر کردیم . بعد تشکل های همسو با جامعه روحانیت شکل گرفت . ما با استان های دیگه هم هماهنگ شدیم و به این نقطه رسیدیم که نامزدهای مجلس خبرگان باید آزمون بدهند .
پس گرفتن امتحان از نامزدهای مجلس خبرگان نتیجه ی اقدامات شما بود ؟
o بله ، نتیجه ی کارهای ما بود که توانستیم این تهدید را از بین ببریم و تیر آقایان به سنگ خورد . در این مسائل زودتر از همه آقایان خزعلی و صافی گلپایگانی توجیه می شن . آقای خزعلی هم در این قضیه خیلی نقش داشت .
بعد هم تشکل های همسو شد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب.
o درسته ، اوایل دهه هفتاد جامعه اسلامی بازاریان ، وعاظ ، فرهنگیان ، دانشجویان ، پزشکان ، مهندسین ، جامعه زینب و چند تشکل دیگر شکل گرفت . در واقع با یک تفکر چند تشکل به وجود آمد . دبیران کل این تشکل ها شورای هماهنگی را تشکیل دادند .
البته در انتخابات مجلس هشتم هم به جبهه متحد اصول گرایی تغییر نام یافت . شما اولین دبیر جامعه اسلامی مهندسین در مازندران بودید ؟
o جامعه اسلامی در سال 1375 اعلام موجودیت کرد و من تاکنون دبیر این تشکیلات در استان هستم . کلاً جریان های اصولگرا سه ضلعند : 1- جوامع اسلامی ( شورای هماهنگی سابق ) . 2- نیروهای رادیکال تر ( اصول گرایان تحول خواه و ایثار گران که در واقع جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب هستند ) 3- احزاب برآمده از ورود احمدی نژاد به ساختار حاکمیت ( آبادگران و رایحه خوش خدمت )
در استان هر کدام از این تشکل ها و احزاب دو نماینده دارند . ( جمعاً 6 نماینده ) من نماینده جمعیت ایثارگران در این جمع هستم .
اگه ممکنه اعضای 6+5 رو در استان معرفی کنید.
o غیر از من که نماینده جمعیت ایثارگران در این جمع هستم . امینی رییس نهضت سوادآموزی استان ( نماینده اصول گرایان تحول خواه ) ، قربان اصغری ( دبیر جامعه اسلامی کارگران استان ) ، مفید زمانی ( مؤتلفه ) ، شریعت و فیاضي ( رییس سازمان آموزش و پرورش استان ) که نمایندگان طرفدار دولتند، هم هستند که جمعاً 6 نفر می شویم .
پنج نفر دیگر نیروهای مرضی الطرفین هستند که این گروه ها را قبول داشته باشند که شامل محمد باقر زاده ( عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد قائم شهر ) ، حجازی ( شهردار ساری ) ، موقر ( رییس انجمن اسلامی بازاریان و اصناف ) ، شفیعی ( دبیر جامعه روحانیت مبارز استان ) و شریعت از اصناف هستند . این آقایان مرا به عنوان رییس شورای هماهنگی استان انتخاب کردند . در انتخابات مجلس هشتم جبهه متحد اصول گرایان ( 6+5 ) در هر شهرستانی شکل گرفت . آنها اطلاعات لازم را جمع آوری می کردند، هر نامزدی که 8 رای شورا را به دست می آورد ، نامزد مورد حمایت ما می شد.
خب می خوایم به یه سری سوال های دیگه بپردازیم و از این بحث خارج بشیم اما قبلش می خواهیم واسه خواننده های ما راجع به پیشینه روزنامه رسالت هم مختصری توضیح بدید.
o طرح روزنامه رسالت بعد از انحلال حزب به مرحله اجرا در اومد تا بچه ها تریبونی داشته باشند . آن موقع روزنامه رسالت در چاپخانه 128 که به سازمان مجاهدین انقلاب تعلق داشت ، زیر نظر آیت الله راستی کاشانی به چاپ می رسید . هسته ی مرکزی روزنامه آقایان عسکر اولادی ، مرتضی نبوی ، آیت الله آذری قمی و آیت الله راستی بودند .
البته اوائل احمد توکلی هم بود.
o بله ، در کل بخش اصلی نیروهای روزنامه را جناح آقای راستی تشکیل می دادند . ما روزنامه را در مازندران توزیع می کردیم . در دوره ی ما کار کاملاً رایگان بود و پولی بابت توزیع روزنامه و مسایل مربوط به آن نمی گرفتیم . ما روزنامه را از شماره صفر تا دو سال در تمام شهرهای مازندران، از رامسر تا کلاله ( آن موقع استان گلستان مجزا نشده بود ) توزیع می کردیم . بعدها نمایندگی روزنامه در استان دائر شد و آقای مینایی فر اومدند .
آقای صابری ! حضرت عباسی چه قدر به فعالیت های پشت پرده و فشارهای پنهانی بر اشخاص و گروه ها اعتقاد دارید ؟
o خیلی! کلاً در جهان سوم تحزب تجربه نشده ، ما در کشورمون حزب به معنای واقعی اون نداریم . همین الان کلی حزب ریز و درشت داریم که هر کدوم از اون ها شامل افراد معدودي میشن . تشکیل حزب باید بر مبنای تفکر و دین باشد . اینجا افراد می بینن قدرت کجاست ، بعد عضو اون حزب قدرتمند میشن ! حزب که از قدرت می افته اون ها هم جدا میشن ! همه دوست دارن عضو حزب دارای قدرت بشن . عضو که شدند حالا شروع می کنند به اعمال نفوذ یعنی باندی عمل می کنند و اهل تبارگرایی یا فامیل گرایی هستند .
میشه راجع به همین تبارگرایی مصداقی توصیح بدین ؟
o بله ، حضور احمد توکلی در مقابل رفسنجانی برای مبارزه با فامیل گرایی بود . دیدید که رای خوبی هم در انتخابات ریاست جمهوری آن سال به دست آورد . احمدی نژاد هم با بخشی از شعارهای توکلی اومد و در مدیریت کشور پوست اندازی کرد . همیشه در کشور ما یک باند دویست نفره ی قدرت بودند که در راس حکومت قرار داشتند . صد نفر از جناح راست و صد نفر از جناح چپ . این به رانت تبدیل شد ، به سلطان شکر ، سلطان نفت ، سلطان پارچه و ... تبدیل شد . اما الان که نسل سوم انقلاب آمدند اینها را کنار زده اند . مبنا باید پیروی از ولایت فقیه باشد،نه قوم وخويش .
به نظر ما در دولت احمدی نژاد هم تبارگرایی وجود دارد . می تونیم مثال هم بزنیم.
o بله ، در این دولت هم تبارگرایی جدید ممکن است حکمفرما شود . دولت نهم نباید اشتباه دولت های قبلی را در این زمینه تکرار کند . در یک جمله بگویم در کشور ما اصل باید بر اساس شایسته سالاری باشد. ولی فشارهای پشت پرده و رایزنی ها زیاده ، بنده هم گاهی این کارها را انجام می دهم
از پاسخ صریح تون ممنونیم . حالا یه سوال دیگه ، به نظر شما چرا آقای کردان که همیشه قدرت دوم و دولت سایه بود ، پست وزارت کشور را پذیرفت و آن ماجرا ایجاد شد ؟
o نداشتن مشاوران خوب و آگاه . مشاوران کردان انفعالی برخورد کردند.بعضی از مدیران تصور می کنند نباید با آدم های بزرگ مشورت کنند چون ممکن است پست خود را از دست بدهند و مشاوران جای آنها را بگیرند ! مثلاً در بسیاری از جلسات همین استان ما مدیران ارشد حتماً خودشان می آیند اگر هم نیایند معاون خود را نمی فرستند . چون می ترسند آقای معاون جای آنها را در آینده بگیرد . بنابراین افراد پایین تر را به این جلسات می فرستند .
تصور نمی کنید آقای کردان بیش از حد به رییس جمهوری اعتماد داشت ؟
o بله ، درسته ، همین اعتماد زیاد باعث شد استعفا ندهد . من اگر جای کردان بودم در همان جلسه استیضاح استعفا می دادم .
چرا در جریان انتخابات مجلس هشتم در ساری ، ابتدا نظر شورای هماهنگی روی دو نفر از نامزدها بود و بعد نظرتان تغییر یافت ؟
o ما در 6+5 ابتدا از بین شش نامزد اصولگرا به دو نفر روحانی رسیدیم . البته باید اذعان کنم که در ساری رای اول و دوم به جناح چپ و اصلاح طلب ها تعلق داشت . رای ساری مال ما نبود ، اگر عشوری و حسين زادگان بودند حتماً رای می آوردند اما بنا به هر دلیلی انتخابات بسته شد و این دو نفر رد صلاحیت شدند . ما می دانستیم دو نامزد ما رای نمی آورند ، برای همین تا آخر لیست مان را تغییر ندادیم . البته تهران دخالت هایی کرد که ما نپذیرفتیم .
از عملکردتون در سازمان فنی و حرفه ای استان رضایت دارید ؟
o در یه جمله بگم که فنی و حرفه ای برایم جای بزرگی نیست . به نظر من مکان به افراد تشخص نمی دهد، بلکه این افرادند که به مکان و سازمان شخصیت می دهند . در دوره ی مدیریت ما فنی و حرفه ای رسمیت و تشخص پیدا کرد . ما در این سازمان متصدی افزایش مهارت هستیم . اساس ما خدمت به نظام است و این کار هم با تخصص من مرتبط است .
شما اولین مدیر استانی در دولت احمدی نژاد هستید . درسته ؟
o بله ، بعد از روی کار آمدن دولت نهم ، مازندران استاندار نداشت ، اما قبل از همه من رییس سازمان فنی و حرفه ای شدم . نمی خواستم با دولت نهم مخالفت کنم، ما طرفدار این دولتیم . بنابراین خواستم حتی در یک جای کوچک هم مسئولیت بپذیرم تا در تقابل با دولت نهم قرار نگیرم . در دوره مسئولیت من در فنی و حرفه ای درجه کارگاه ها افزایش یافت و امکانات و تجهیزاتِ خوبی هم اضافه شد . الان کارگاه های ما با کارگاه ها و آزمایشگاه های دانشگاه های استان برابری می کند . آماری هم بدهم که هر چه از سال 1360 تا 1384 امکانات و تجهیزات داشتیم از سال 84 تاکنون و در دوره مدیریت بنده بیش از 50 درصد افزایش یافته است .
چرا آقای کردان شما را برای فنی و حرفه ای استان مازندران انتخاب کرد ؟
o چون مرا می شناخت و از تخصص و مدیریت من آگاه بود . البته من انتقادهايي داشتم؛ بنابراین آقای کردان با این انتخاب توپ را به زمین من انداخت که تو که انتقاد می کنی ، بسم الله ، بیا کار کن ! البته کردان زمانی که رییس فنی و حرفه ای کشور بود از من و برنامه هایم حمایت خوبی کرد .
به عملکرد و فعالیت های اجرایی و سیاسی تون چه نمره ای می دهید ؟ آیا هیچ وقت دل تون می خواست موقعیتی بهتر از حالا داشتید ؟
o شرایط زندگیم خاص بود . تک فرزند بودم و از مادرم مراقبت می کردم . البته مادر من هم فردی سیاسی بود . من به خاطر مادرم نتوانستم به تهران بروم . البته پیشنهادهای زیادی از تهران داشتم .
به پیشینه ی شما که نگاه می کنم ، می بینم که همیشه مسئولیت داشتید .
o بله ، من از اول مسئول بودم . البته همیشه استعفا می دادم و وارد مسئولیت بعدی می شدم .فقط وقتی مدیر موسسه آموزش عالی امام محمد باقر ( ع ) ساری بودم ، با ورود دولت اصلاح طلب ، برکنارم کردند که البته دودش به چشم خودشون رفت! در دوره ی مدیریتم در همین مرکز آموزشی پیشرفت های خوبی داشتیم که بعد از من شیب موفقیت و توسعه نزولی شد . عملکرد اجرایی ام در امام محمد باقر ( ع ) از صد نمره، صد است . الان هم کارمندان و پرسنل آن جا به من احترام می گذارند .
به عبارتي شما را پدرم معنوی خودشون می دونند .
o درسته ، همچنان فکر می کنند من مسئول آنجا هستم . در فنی و حرفه ای هم وضع نسبت به گذشته بهتر شده . من برخلاف قبلی ها نیروهای شرکتی را بیرون نکردم و برعکس، مجوز استخدام چندين نیرو را هم گرفتم . بنابراین به خودم نمره ی قبولی می دهم . این را هم بگویم که من در فنی و حرفه ای برعکس موسسه آموزش عالی امام محمد باقر ( ع ) و بنیاد مسکن وقت زیادی اختصاص نمی دهم . چون از تجربه ی مدیریتی برخوردار شده ام و در کارها تفویض اختیار می کنم .
اما درباره عملکرد سیاسی ام هم باید بگویم که شاید عملکردم خیلی خوب نباشد اما انحرافی هم نداشتم . من سال 1350 بعد از فوت آیت الله شاهرودی مقلد حضرت امام شدم . دیدگاه های الان من با دیدگاه های اوائل انقلابم تفاوت ندارد . الان هم براساس نظریه ی ولایت فقیه تصمیم گیری می کنم . وارد هر تشکیلاتی که شدم به آن تشکیلات اعتبار می دهم . تصمیم گیری های تشکیلاتی ام هم بر مبنای اعتقاداتم است . من از سال 1348 که وارد فعالیت های سیاسی شدم تا حالا سعی کردم فقط نظر رهبری ( امام خمینی و مقام معظم رهبری ) تامین بشه .
نظرتون رو راجع به استاندار قبلی ( آقای شفقت ) و استاندار فعلی ( آقای کریمی ) بگین .
o آقای شفقت بچه مذهبی بود اما تشکیلاتی نبود و آدم ها را نمی شناخت . هر چند خودش آدم خوب و مخلصی بود ، تشکل ها و حکومت در سایه به او خط می دادند . اما آقای کریمی تشکیلاتی و سیاسی است . هر چند او مثل شفقت خیلی وقت نمی گذارد و ملاقات با آقای کریمی سخت تر از استاندار قبلی است . کریمی معاون وزیر بوده و دیسیپلین خاص خودش را دارد . البته من چند بار هم به آقای کریمی گفتم که ارتباطش را با مردم بیشتر کند .
چند خط هم راجع به قضیه ی آقای نیاز ( رییس دانشگاه آزاد ساری ) صحبت کنید که گفته می شود قصد تقابل با استانداری مازندران را دارد و ساخت و سازها و فعالیت هایش را برخی اصولگرایان طرفدار دولت این گونه تعبیر می کنند .
o نیاز می خواهد بگوید « من هستم » و کارهایش نوعی اعلام موجودیته .
البته عمران و آبادی هایش هر دلیلی داشته باشد بد نیست . نوعی پیشرفته دیگه .
o ببینید این وام هایی که آقای نیاز گرفته به چند میلیارد تومان می رسد و بازپرداخت آن سخته . وقتی سررسید وام ها برسد خود آقای نیاز یا مدیر بعدی دچار چالش می شه .
پس نظر شما اینه که آقای نیاز نمی خواد مقابل دولت نهم بایسته ؟
o این نیت را ندارد، بلکه کارهایش نوعی اعلام موجودیته . این را هم اضافه کنم که احمدی نژاد با فراگیر کردن پیام نور و دانشگاه های علمی کاربردی، حسابی به برجک دانشگاه آزاد زده ! پیش بینی من اینه که استقبال از دانشگاه آزاد در سال های آینده کم میشه و به خاطر هزینه هایی که داره خانواده ها بچه های شان را به پیام نور و علمی- کاربردی و سایر دانشگاه های دولتی می فرستند .
من چند تا اسم میگم شما توضیح کوتاهی درباره این اسامی بدید .
سید باقر پیشنمازی :
o فردی تشکیلاتی و متدین . با برنامه اما محافظه کار!
حسن درزی نژاد :
o طرفدار حزب جمهوری اسلامی که با کانون حزب الله ارتباط داشت و قبلاً چماقدار سیاسی بود!
داوود کشاورزیان :
o فردی علمی و باسواد و تشکیلاتی ، علت اینکه چپی و اصلاح طلبه اینه که اون وری ها بیشتر بهش اهمیت می دن!
مهدی احمدی فولادی :
o قبلاً مذهبی بود اما الان نیست، چون رحم و مروت را کنار گذاشت و موقعی که رییس سازمان آموزش و پرورش شد همه مخالفان را قلع و قمع کرد. او ضد ولایت فقیه است و مصلحت اندیشی حزبی دارد نه مصلحت اندیشی دینی .
حالا بعد از شنیدن این اسامی یاد چه واژه یا جمله ای می افتید :
شیخ مهدی کروبی :
o آدمی با وزن علمی کم . اصلاً چپی ها عالِم و دانشمند دینی ندارند . عالم شون آِیت الله توسلی بود که درگذشت . الان عالم شون موسوی خویینی هاست . کروبی فردی قوی نیست و نمی شود خیلی به حرفش اعتماد کرد .
مصباح یزدی :
o فردی علمی که خلأ استاد مطهری را پر کرده. در داخل کشور از آقای مصباح خیلی استقبال نمی شود اما دانشگاه های دنیا ایشان را می شناسند .
آیت الله طالقانی :
o مجاهد و ابوذر زمان که زحمت های زیادی برای انقلاب کشید . خودش معتقد و هماهنگ با امام بود . اما تفکر غالب بر وی از نظر سیاسی نهضت آزادی و مجاهدین خلق بود .
بازرگان :
o فردی مذهبی اما کاملاً ملی . بر او تفکر جبهه ملی حاکم بود اما کتاب های اسلامی هم می نوشت . در شیوه ی حکومت داری به سبک حکومت اسلامی خیلی اعتقاد نداشت . پراگماتیسمی و رئالیستی فکر می کرد .
هاشمی رفسنجانی :
o از افراد مؤثر انقلاب ، زحمت کش و زندان رفته و همراه امام . اشکالش اینه که فرزندان هاشمی امروزی اند و زندگی آخوندی ندارند .حزب کارگزاران هم تراویده ی تفکر رفسنجانی است . هاشمی بدعت گذار است . تشکیل مجمع روحانیون مبارز و عَلَم شدن این گروه سیاسی و تشکیل حزب کارگزاران زاییده ی اندیشه و بدعت اوست . او مجمع روحانیون مبارز را برای مقابله با آیت الله مهدوی کنی عَلَم کرد. خاتمی را هم او عَلَم کرد. اطرافیان هاشمی عموماً سکولارند اما خودش این گونه نیست .
ماشین تون چیه ؟
o من بر اساس درآمدم تصمیم گیری می کنم . قبلاً وانت پیکان و لندرور داشتم . بعد پاترول داشتم و موقعی که در دوره ی خاتمی عزل شدم پیکان خریدم . مدتی پژو پارس داشتم و الان زانتیا سوار می شم . هر قدر موجودی داشته باشم بر آن اساس ماشین می خرم . به قول پیامبر اکرم ( ص ) که مسلمان باید زن زیبا ، مرکب خوب و منزل فراخ داشته باشد . من نمی گویم حزب اللهی باید فقیر باشد . آقای کردان موقعی که در فنی و حرفه ای بود به مدیرانش 16 میلیون وام داد که من با آن وام و مبلغی که رویش گذاشتم زانتیا خریدم .
می دونید الان مرغ کیلویی چنده ؟
o نه نمی دونم ، چون غذای غالب در خانه ی ما نون و پنیره . پنیر را قالبی 1200 تومن می خرم . ما مرغ و گوشت خیلی کم مصرف می کنیم . اگر به ما بن خرید کالا بدهند با آن بن گوشت و مرغ می خریم . خوراک منزل ما گوجه و تخم مرغ و پنیره . زندگی ساده ای داریم و دربند مرغ و گوشت و این چیزها نیستیم . باید صرفه جو و ساده بود و سخت نگرفت .
آخرین بار کی تو صف ایستادید ؟ ( مثلاً صف شیر )
o من عمرم را به خاطر صف تلف نمی کنم . کوپن هام هم معمولا می سوزه . نون رو هم هر جا خلوت باشه می خرم و صف نمی ایستم .
آقای صابری ! شما فرم طرح تحول اقتصادی را پر کردید ؟
o بله ، چون من این دولت را قبول دارم و در طرح هایش هم شرکت می کنم . من فرم طرح تحول را پر کردم و اطلاعات دقیقی هم دادم . تمام اضافه کار و پاداش و همه دریافتی هایم را نوشتم تا کار دولت خوب پیش بره .
آیا دوست داشتید الان جای احمدی نژاد یکی دیگه مثلاً دکتر لاریجانی رییس جمهوری بود ؟
o نه ، الخیر فی ما وقع . چون خدا این جوری خواسته . الان هم رهبری از عملکرد این دولت رضایت دارند . در ضمن پیشرفت های خوبی هم در دولت نهم داشتیم .
نظرتون رو راجع به انتخابات دهم ریاست جمهوری بگين . تحلیل تون در مورد خاتمی یا اعلام حضور مهندس موسوی چیه ؟
o از نظر ما خاتمی و موسوی یک نفرند و این دو با هم فرقی ندارند . هر دو جزء خط قرمزهای ما هستند . تصور ما اینه که با آمدن اين دو ، رهبری دچار چالش می شه . بهتره ما اصولگراها دوباره به احمدی نژاد روی بیاریم تا خط رهبری حفظ بشه . با بودن احمدی نژاد اعمال نظرهای رهبری بهتر و راحت تر انجام میشه . در ضمن هیچ کدوم از نامزدهای اصولگرایان هم قد احمدی نژاد نیستند . همه متحد می شیم که احمدی نژاد رای بیاره. ما باید تلاش کنیم که احمدی نژاد بیشتر از انتخابات قبلی رای بیاره . البته کارمندان دون پایه ، کشاورزان ، کارگران و بازنشسته ها با احمدی نژاد هستند و به او رای می دن . فقط نخبه ها از عملکردش رضایت ندارند که رای آنها تاثیر چندانی نداره .
آقای صابری ! خانم تون در مورد فعالیت های سیاسی شما چه نظری داره ؟اگر فرزندتون بخواد به اصلاح طلب ها رای بده چه برخوردی با او می کنید ؟
o خانواده ام از من اصول گراتر هستند . در خانواده،من مرجع هستم ، هر چند همه تحصیل کرده و آگاهند . ما اجباری برای رای دادن نداریم . اما همه دامادها و بچه ها همراه من میان و به همان کس که من رای دادم رای می دهند .
به خاطر حضور در جلسه های مختلف طبیعتاً خانومم ناراضی است و از حزب بازی خوشش نمی آد . از مسئولیت های من هم دل خوشی ندارد . او از پست گرفتن من خوشحال نمی شود اما از استعفا یا برکناریم خوشحال می شود، چون آن وقت بیشتر با خانواده هستم . من در دوره ی دوم خردادی ها که بیکار شده بودم به خانواده خیلی رسیدم . مثلاً برای شان مبلمان خریدم و از روی موکت نشستن خلاص شدیم . مکه و کربلا رفتیم و خلاصه تو 8 سال دولت اصلاح طلب به خانواده خیلی خوش گذشت .
اگر در محل کارتان کارمندی اصلاح طلب داشته باشید ، آیا به او پست مدیریتی می دين ؟
o اصلاً ما در سازمان فنی و حرفه ای نیروی راستی کم داریم . اکثریت چپی اند . من برادر غلامرضا گرزین ـ عضو حزب مشارکت و نماینده اصلاح طلب قائم شهر در مجلس ششم ـ را در قائم شهر مسئول کردم . کافیه یا بازم مثال بزنم ؟
کافیه . می تونید یه لطیفه تعریف کنید ؟
o ( بعد از مدتی فکر کردن ) آقای احمدی نژاد سفرهای استانی شون رو از یوزارسیف یاد گرفت !
شاید برعکس باشه ، چون سریال یوسف پیامبر بعد از آغاز سفرهاي احمدي نژاد داره پخش میشه!مثل اين که خيلي در زمينه جوک وsms تبحر ندارين! حالا میشه بگین بارزترین ویژگی اخلاقی شما چیه ؟
o خوش بینی و سخت نگرفتن در زندگی
حالا مهم ترین خصوصیت منفی شما چیه ؟
o توجه نداشتن به ظاهر و لباس و سر و وضعم . گاهی مسئول دفترم می گه که حاجي ! دکمه ی پیراهنت بازه .
اسم سه نفر از بهترین دوستان تون رو بگید.
o نایب الله اصغری ، باقر پیشنمازی و علی حجازی
اهل تماشای فیلم و سریال های تلویزیونی هستید ؟
o بله ، من اکثر فیلم ها را می بینم . مثلاً سریال پزشک دهکده یا سریال های دیگه رو . من فیلم هایی رو که قهرمان اصلی آن پیروز می شه، دوست دارم . من سینمای ایتالیا را دوست ندارم چون قهرمان هایش می میرن و در انسان نگرش منفی ایجاد می شه . فیلم های کانادایی و استرالیایی خوبند چون پر از نکته های تربیتی هستن .
آخرین بار کی گریه کردید ؟
o چند روز پیش(بهمن 78) در منزل حاج آقا طبرسی ـ امام جمعه ساری ـ که حجت الاسلام ولی نژاد سخنرانی داشتند.
ممنون از فرصتي که به ما داديد.البته باز هم سئوال مونده! دفعه قبلي که نوبت دندان پزشکي داشتيد،الان هم که از قرار بايد بريد دانشکده.همين جا گفت و گو رو تموم مي کنيم.دوست داريد قبل از انتشار مصاحبه رو بخونيد؟
oبرام اهميت نداره،هر جور شما راحتيد!
- سه شنبه 2 خرداد 1396-9:34
من این مصتحبه را خواندم ولی این مصاحبه را از خود آقای صابری شنیده بوئدم ما از بچگی از سال های 46 تا حالا با هم بودیم و هستیم. ایشان از بچه های زحمت کش دوران دبیرستان بود و اشان در دبیرستان سعدی (سیکا چال) درس خواند و دیپلم ریاضی را هم از دبیرستان پهلوی واقع در خیابان فلسطین گرفت. ما در دئوران دبیرستان با هم بودیم و اصول مذهبی را با هم تمرین کردیم و برای اولین بار نام خمینی را من در مدرسه گفتم و البته ایشانم حمایت کرد. ایشان آنطور که می فرمایند نیست ولی آدم خوبی است و مشکلش این است که بسیار متعصب و حزب باز است و هنوز هم حزب بازی اش را ول نمی کند و او کسی است که اگر پیامبر هم هم حزبش نباشد به پیامبر هم اتهام می زند چون در حزب ذوب شده است و من بر عکس هرکس را که لایق و بزرگوار باشد و دارای معیار های اسلامی و خاندان نبوت و دینی و خدایی باشد را می پسندم و تأئید می کنم. لذا اکثر افراد از عملکرد حزبی اش ناراضی و متنفرند و ایشان در حزب بازی اش دین و ایمان و صداقت را فدا می کند که این بدترین چزی است که می شود دید.
- سه شنبه 24 آذر 1394-18:31
ازیاسوج هستم سلام استاد دوستت دارم
- دوشنبه 17 فروردين 1394-0:23
2سال دانشجوی امام محمد باقر بودم 74 لی76
مهندس صابری را خوب میشناسم
فعالیت هاب عمرانی زبادی انجام داد ولی دانشجوها رو راضی نگه نداشت سر مسایلی مثل سلف سرویس و ...
ولی صادق و فوق العاده سیاسی هست - دوشنبه 12 مهر 1389-0:0
بازم این دولت مثل دولت اصلاحات شما را برکنار کرد ؟!
- پنجشنبه 26 فروردين 1389-0:0
علی خان صابری اصولی که شما به آن معتقدید چیه؟فقط چیزهایی که شمارا در منصبی نگه دارد ؟.شما در قالب آقایان اصولگرا یان متعهدو بزرگوارخود را جا زده اید تا به امورات دنیاتان بپردازید از خانه فراخ و زن زیباو ...مشخص است.اصول اسلامی و شرعی و اجتماعی خلاف آنی است که شما انجام می دهید.حداقل با خودتان و خدا صادق باشید.
- چهارشنبه 7 مرداد 1388-0:0
آقاي صابري سابقه جبهه هم داري ؟؟
- شنبه 9 خرداد 1388-0:0
بس کن آقای صابری خودت متن رو بخون ..به خدا خجالت میکشی .
مصباح بزرگه
کروبی کوچکه ////واقعا"مردم دیگه مثل اول انقلاب نیستند اصلاح طلبها روشنشون کردند. - پنجشنبه 24 ارديبهشت 1388-0:0
آقای فقیه ریسآب و فاضلاب نوشهر گفت .: من برای یک خانواده آب نمی دهم . برام مهم نیست شما تشنه هستید و یا خانواده تان در شرایط بی آبی هستند .لوله آب شکسته و نزدیک یک میلیون تومان پول می خواهد که من ندارم .آیا آقای احمدی نژاد رییس جمهور عزیز از اینرفتار این گونه مسئولین شهری آیا خبر دارند///////////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- دوشنبه 24 فروردين 1388-0:0
زانتيا و نون و پنير و گوجه!!! (:
- جمعه 21 فروردين 1388-0:0
ازشفافيت آقاي صابري خوشم آمد.بقيه اصولگراها ياد بگيرند.اين نشان ميدهد که صابري عقبه سالمي دارد
- جمعه 21 فروردين 1388-0:0
واقعاً کسانیکه ایشان را نمی شناسد فکر می کند... . در حالیکه .... عمر آموزشکده از سال 1364 است در حالیکه ایشان در سال 1370 رییس شد پیش از ایشان آقایان خنار و ناجی ریاست آنجا را بعهده داشتند پس چگونه ایشان بنیانگذار آموزشکده امام محمد باقر بود ؟ - دوشنبه 17 فروردين 1388-0:0
این نشان از تضاد در اضداد است - چهارشنبه 5 فروردين 1388-0:0
به نظر من بعضی از سخنان آقای صابری درست است و بعضی از سخنان وی می تواند کذب محض باشد.
اقای صابری: شما چگونه روی مبلمان می نشینید و نان و پنیر می خورید؟ آیا واقعاً زندگی شما بدین گونه است؟ شما با انتخاب برادر گرزین به عنوان مسئول قائمشهر خوب از آن بهره برداری نمودید و می نمایید در صورتی که اصل بر این است که وی را از خود رانده و از اداره کل خود دور نمودید و اگر راست می گفتید وی را از پست مسئول حراست ( به توصیه و دستور مستقیم و انتقام گیری کردان در قضیه تحقیق و تفحص مجلس ششم از صدا و سیما و متهم نمودن کردان) عزل نمی نمودید که حالا از این عمل خود بهره برداری نمایید.
چطور شما بچه های هاشمی را امروزی و به دور از زندگی آخوندی می دانید ولی خودتان پیامبر را پیش می کشید که سفارش نموده زن زیبا، خانه مفرح و مرکب خوب سفارش می نماید و این تناقض گویی شما چیست؟