چرا ميرحسين كانديداي برتر است؟(بهره دوم)
يادداشت انتخاباتي محمد فاضلی، مدرس جامعهشناسی و انسانشناسی دانشگاه مازندران
*بهره نخست اين يادداشت اين جا آمده است:(http://www.mazandnume.com/?PNID=V9647)
اهميت مسأله منازعه ايران و آمريكا بر هيچ كس پوشيده نيست. به هر جناح سياسي در ايران كه تعلق خاطر داشته باشيد، فرقي در اهميت اين مسأله ايجاد نميشود. حل مسأله ايران و آمريكا به عوامل متعددي ارتباط دارد. بحران در خاورميانه، منافع كشورهاي اروپايي، چينيها، روسها، اعراب خليج فارس، آنها كه از تحريمها عليه ايران سود ميكنند، اسرائيل و لابيهاي خاص در ايالات متحده و جناحهاي سياسي در ايران و آمريكا هر كدام به نحوي در اين مسأله سهمي دارند. بنابراين اصلا نبايد تصور كرد كه تغييرات در درون ايران ميتوانند مهمترين عامل در شكل دادن به ماهيت مسأله ايران و آمريكا باشند. اما تصور ميكنم يك نكته در داخل ايران وجود دارد كه نقش مهمي در سرنوشت اين مسأله دارد.
حل منازعه ايران و آمريكا، امتياز بزرگي است كه هيچ يك از جناحهاي سياسي مايل نيستند امتياز آن به نفع ديگري ثبت شود. زماني كه آلبرايت از ايران عذرخواهي كرد و شرايط به دليل وضعيت خاص دولت كلينتون در آمريكا به نفع برقراري رابطه مساعد بود، هر اقدام مثبتي به معناي امتيازي بزرگ براي دولت خاتمي به حساب ميآمد و لاجرم مسير حل مسأله بسته شد.
به همين ترتيب، بازهاي ايراني شعارها و عقبه ايدئولوژيكي بنا كردهاند كه حل مسأله را به معناي ناقوي پايان يك دوره سياست خارجي ايدئولوژيك كرده است. ضمنا كبوترها نيز تمايلي به حل منازعه به صورت يكسويه از جانب راستگرايان ايراني ندارند. از همينرو واكنشي شديد به پيامهاي ارسال شده از سوي دولت نهم به طرف آمريكايي نشان دادند.
تصور ميكنم دولت احتمالي ميرحسين موسوي، تركيبي از بزرگان هر دو جناح سياسي را در خود جاي خواهد داد. به اين ترتيب، عملا امتياز حركت به سوي حل مسأله به پاي هر دو گروه نوشته خواهد شد. در ضمن ريسكهاي ناشي از اين اقدام نيز دامنگير هر دو خواهد شد. حل مسأله در چارچوب يك دولت ائتلافي زمينههاي مساعدي براي كنترل عقبههاي اجتماعي هر دو گروه فراهم ميآورد.
بزرگان راست و چپ در كابينه قادر خواهند بود نيروهاي اجتماعي و سياسي حامي خود را براي يك فرايند گذار در سياست خارجي آماده و كنترل كنند (البته در همه اين شرايط نقش بقيه عوامل مندرج در معادله رابطه ايران و آمريكا به جاي خود محفوظ است).
همچنين شخص ميرحسين به دليل سابقه سياسي، شرايط سني و زعامتي كه بر همه حاضران در كابينه و حتي شخصيتهاي بيرون از كابينه خواهد داشت، مشي ميانهروانه و پتانسيلي كه براي استفاده از توان افرادي نظير سيدمحمد خاتمي در مسائل خارجي دارد، موقعيت مناسبي براي هموار كردن زمينههاي گفتوگو و حركت به سمت حل مسأله دارد.
البته نبايد از ياد برد كه آمريكاييها در بحران اقتصادي هستند و در هر دوره بحران، ميل نظامهاي سرمايهداري به مدارا افزايش مييابد. از سوي ديگر اقتصاد ايران نيز به تدريج اثر سياستهاي اقتصادي چهار سال اخير و تركشهاي ناشي از بحران جهاني را احساس خواهد كرد و همين دو امر نقش بهسزايي در ايجاد زمينههاي دوري از سياستهاي افراطي در هر دو طرف ايجاد خواهد كرد.
به نظر ميرسد انتخاب ميرحسين موسوي، در كنار بحران اقتصادي بينالمللي، بحران اقتصاد ايران، بحران امريكاييها در عراق و افغانستان و كاهش قدرت اقتصادي چين و كشورهاي خليج فارس در اثر شرايط بحراني، زمينههاي مساعدي براي آغاز فرايند طولاني حل مسأله ايران و آمريكا ايجاد كند.