تعداد بازدید: 2726

توصیه به دیگران 1

دوشنبه 1 تير 1388-0:0

حرف حق و راه كج

يادداشت-گزارشي از دکتر سیف الرضا شهابی در باب حوادث پس از انتخابات اخير


در نهايت انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري  انجام و رئيس جمهور براي 4 سال آينده برگزيده شد که در چند ماه گذشته به مناسبت هاي مختلف به ارزيابي آن پرداختم.

  با اين كه يكي از اين 4 نامزد را اولي مي دانستم مع الوصف سعي كردم در تحليل ها و ارزيابي ها از اوضاع انتخاباتي نظرم را به خواننده تحميل نكنم و آن چه به ذهنم خطور مي كند و تصور مي كردم براي مردم و كانديداها و طرفداران شان مفيد باشد را در يادداشت ها ذكر كنم؛انتقاد هائي هم اگربود  بدون در نظر گرفتن حاشيه بنويسم.

بعد از انتخابات چند روز را در سفر بودم و به علت نبود دسترسي به امكانات نوشتن، يادداشت ممكن نبود،اما اكنون  تذكر برخي مطالب را لازم مي دانم:

1- دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اولين دوره اي بود كه نامزدها رو در روي يك ديگر در مناظرات تلويزيوني و به طور زنده شركت كردند. محاسن اين مناظرات بيشتر از معايب آن ( اگرمعايبي داشت ) بود و مناظرات نقش اساسي در رويكرد مردم به انتخابات و حضور در پاي صندوق هاي راي داشت. 

2-     در مناظرات اتهامات بعضي از نامزدها از ديگر نامزد فراتر رفت و افراد و اشخاص خارج از استوديو، سيما را در برگرفت.به عبارتي عملكرد بسياري از افراد در 30 سال عمر انقلاب مورد واكاوي قرار گرفت و اين مسئله در 30 سال اخير سابقه نداشت .

برخي از اشخاص معترض بودند ومي گفتند :چرا در 4 سال اخير مطرح نشد و زمان انتخابات به عنوان ابزار تبليغاتي مطرح شد و چرا اسامي به مرجع قضائي تحويل داده نشد تا صحت و سقم آن بررسي شود و قبل از راي دادگاه در يك رسانه ملي با آبروي غائبين بازي انتخاباتي شد .

 با توجه به اعتراض ها،مناظره این حسن را داشت که: اولا -آن هائی که در مظان اتهام قرار گرفتند فرصتی پیدا کنند تا ابهام زدائی و شفاف سازی کنند، ثانیا-همه مسئولان بدانند  زیر ذره بین قرار دارند و اگر در دوران مسئولیت لغزشی  از ان ها سر بزند دیر یا زود باید پاسخ گو باشند. 

3-  خيزش مردمي در 10 روز مانده به انتخابات به حدي افزايش پيدا كرده بود كه كمتر شخصي را مي توانستيم پيدا كنيم كه نمي خواست راي بدهد. در تهران بيشتر مردم خصوصا اشخاص تحصيلكرده و تكنوكرات ها و ساكنان مناطق شمال شهر علاقه مند بودند به مير حسين راي بدهند و اين تصور را ايجاد مي كرد كه برنده مرحله اول مهندس موسوي است.

4-     تصميم گرفتم از وضعيت شهرهاي كوچك و روستاها مطلع شوم بر اين اساس از همكاران و دوستاني كه ريشه روستائي دارند جويا شدم و خودم به شمال رفتم ودر روز 5 شنبه 21/3/88 به برخي از مناطق روستائي در مازندران رفتم و به اين جمع بندي رسيدم اكثريت روستائيان تصميم دارند به احمدي نژاد راي بدهند.

5-     در 5 شنبه شب به تعدادي از دوستان گفتم يا 2 مرحله اي مي شود با تفاضل راي بين احمدي نژاد ( نفر اول ) و موسوي(نفر دوم) و يا در همان مرحله اول احمدي نژاد برنده خواهد شد. 

6-     ساعت 7صبح شنبه 23/3/88 يكي از دوستان زنگ زد و گفت :در اخبار اعلام شد احمدي نژاد با 18 ميليون راي در مقابل 8 ميليون راي از موسوي پيشي گرفت .تعجب توام با ناباوري وجودم را فرا گرفت  و بلافاصله به ياد ساعت 10صبح روز 3 خرداد 1376 افتادم كه راديو تفاوت فاحش بين آراي آقايان خاتمي و ناطق را اعلام كرده بود.

7-     ساعت 5/1 بعدازظهرهمين روز ( شنبه ) از ميدان دكتر فاطمي عبور مي كردم. جلوي وزارت كشور را بسته بودند. تعدادي از افراد را در ميدان ديدم كه شعار : نصر من ................مي دادند.

افراد يونيفورم پوش با باتوم به آن ها حمله مي كردند. جمعيت شعار دهنده در ميان عابران پخش شدند.موتور هاي كنار پياده رو روي زمين افتاده بود. صحنه خوبي نبود. حمله يونيفورم پوش ها تحريك كننده بود. اگر از فرمانده هان نيروي انتظامي يا مقامات وزارت كشور شخصي را مي شناختم ارتباط بر قرار مي كردم و مي گفتم بستن خيابان  مقابل وزارت كشور و حمله به تعدادي شعاردهنده ها موجب تحريك سايرين خواهد شد. در پي آن مطلع شدم آقاي موسوي شب گذشته  مصاحبه اي كرد و خود را برنده انتخابات معرفي كرد و بيانيه اي صادر كرد. با خودم گفتم اي كاش چنين اقداماتي انجام نمي داد(ممكن است قضاوت اين جانب صحيح نباشد) .

8-     شب از طريق تلفن برخي از دوستان مطلع شدم در مناطقي از تهران و بيشتر در شمال شهر درگيري بين معترضين و نيروهاي انتظامي رخ داد و آسيب هائي به اموال عمومي وارد شد .

9-     صداي آمريكا ,VOAوتلويزيون  بي بي سي فارسي با دمشان پسته مي شكستند و از كروبي و موسوي مي خواستند مردم را در خيابان ها نگه دارند .پيام آيت الله خامنه اي  را از سيما شنيدم. در اخبار هم اعلام شد فردا بعدازظهر در ميدان وليعصر با حضور احمدي نژاد جشن پيروزي برپا خواهد شد.

10- صبح يك شنبه به رشت رفتم ودر هنگام مراجعت در فرودگاه از طريق تلويزيون جمعيت انبوه را ديدم وبخش هائي از سخنراني احمدي نژاد را گوش كردم .شب كه به منزل رسيدم صداي پراكنده  الله اكبر  را شنيدم و با خودم گفتم آن هائي كه از مردم خواستند الله اكبر  بگويند بدين وسيله خواستند به مردم و مسئولين القا كنند اصلاحات انقلابي در راه است و اشخاصي هم  كه در انقلاب سال 57به هر دليل  حضور نداشتند خواستند جبران كنند.

11- روز دوشنبه نتوانستم به اينترنت وصل شوم و يادداشتي بگذارم. شنيدم طرفداران آقاي موسوي تصميم دارند از ميدان انقلاب تا ميدان آزادي موج سبز راه بيندازند. بعدازظهر از تهران خارج شدم و از اين روز اخبار را از طريق مطبوعات و صدا وسيما پي گيري كردم.

12- در روز جمعه و بعداز خطبه مقام رهبري تصور كردم آقاي مهندس موسوي از فرصت استفاده و آتش بس اعلام مي كند و شكايات را از طريق مراجع قانوني پي گيري مي كند و ابطال انتخابات را به تاريخ مي سپارد. 

13- صبح شنبه به تهران رسيدم. شنيدم مجمع روحانيون مبارز در خواست راه پيمائي كرد و موافقت نشد و بعد آن را لغو كرد. از ساعت 3 بعدازظهر به تدريج در خيابان ها و چهارراه هاي اطراف خيابان انقلاب و آزادي نيروهاي بسيج و پليس مستقر شدند.

 ساعت 4بعد از ظهر  از طريق خيابان وصال وارد انقلاب شدم جمعيتي  اكثرا جوان ودانشجو وساكنان شمال شهر در پياده رو ها به طرف آزادي در حركت بودند.خيابان مملو از نيروهاي يگان ويژه –پليس-بسيج و...بود.

 احساس كردم بوي خون مي آيد .به طرف آزادي رفتم سپس برگشتم و به طالقاني رسيدم. در این فاصله حملاتي انجام شد. مجددا به انقلاب برگشتم. جمعيت متفرق شده بود. از كنار ديوار نرده اي دانشگاه تهران به طرف ميدان انقلاب حركت كردم. كاملا با نيم ساعت قبل تفاوت داشت .

14- ساعت 7 بعدازظهرمطلع شدم موسوي در حال آماده كردن پيام مهمي است. با خودم گفتم با توجه خطبه ديروز ايت الله خامنه اي و حوادث امروز از مردم خواهد خواست به جاي راه پيمائي  از طريق مراجع قانوني اقدام خواهد كرد.

شب در اخبار شنيدم مهندس و كروبي دعوت شوراي نگهبان را نپذيرفتند ودر جلسه شركت نكردند.

 تعجب كردم مهندس كه مي گويد :"ادب مرد به ز دولت اوست"  چرا دعوت شوراي نگهبان  كه يك مرجع قانوني است را نپذيرفت؟ اگر شوراي نگهبان را قبول ندارد چرا به آنها نامه نوشت و شكايت كرد؟ در ضمن شوراي نگهبان در همان قانون اساسي است كه مهندس با اتكا به آن كانديدا شد و مي خواهد رئيس جمهور شود. مگر اين كه مهندس از اين به بعد قانون اساسي را قبول نداشته باشد.

15- پيام مير حسين را خواندم و عكس آنچه را فكر مي كردم ودر بالا اشاره كردم را در پيام ايشان ديدم. اگر مهندس حرف حقي را زده باشد راه كجي را بر گزيد.



    ©2013 APG.ir