تعداد بازدید: 5118

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 4 مرداد 1388-0:0

بچه رو که نمی زنن!

دیباچه ای بر خشونت علیه کودکان در ضرب المثل های مازندرانی(روح الله مهدی پور عمرانی
)


جُستار گشایی


در این مقاله ی کوتاه ، می خواهم چند موضوع را در کنار و در پیوند با هم بررسی کنم ، تا مدخلی باشد بر شناخت خشونت علیه کودکان در قالب ضرب المثل های مورد استفاده در بین اهالی مازندران . برای رسیدن به هدف ، قصد دارم در سه فصل کوتاه ، مطالب را ارائه کنم .


فصل اول : تعریف خشونت علیه کودکان و اثرهای منفی تربیتی و پرورشی رفتارهای مبتنی بر خشونت در شکل گیری شخصیت کودکان و ...
فصل دوم : تعریف و توانِش ضرب المثل ها و ترسیم موقعیت و گنجایی این ظرف فرهنگی .
فصل سوم : ذکر نمونه هایی از ضرب المثل های مازندرانیِ مرتبط با موضوع .
در این فصل نیز مطالب در چهار بخشِ پیوسته تنظیم خواهند شد :
ـ بیان شکلِ بومی ضرب المثل ها .
ـ آوا نوشت متنِ ضرب المثل ها برای روانخوانی .
ـ برگردان فارسی .
ـ توضیح و تحلیل ضرب المثل ها .


کلید واژه ها : خشونت . خشونت های یدی . خشونت های زبانی . خشونت های رفتاری . پرخاشگری . کودک آزاری

فصل اول : خشونت و چهره های آن
خشونت بر خلاف معنی آشکار و آسانش ، ابعاد گوناگونی دارد . وقتی واژه ی خشونت را می شنویم اولین مفهوم و تصویری که در ذهن تداعی می شود و نقش می بندد ، تنبیه جسمانی است . در برداشت های دیگر ، مترادف هایی مانند : بدرفتاری ، بدزبانی ، ترساندن ، بی احترامی ، تحقیر و ناچیز شمردن حقوق کودک به مثابه ی یک عضو جامعه ی انسانی ، به ذهن ها متبادر خواهد شد .

 خشونت علیه کودکان را از زوایای گوناگونِ شخصی ، خانوادگی ، اجتماعی و حقوقی می توان دسته بندی کرد . همچنین تقسیم بندی خشونت بر اساس جسمی ، جنسی و روحی در میان حقوقدانان و رفتارشناسان حوزه ی کودکان و نوجوانان کاربرد دارد . آمارها نشان می دهد که پس از گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری های خطرناک ، پدیده ی خشونت به عاملی مهم در مرگ و میر کودکان و نوجوانان تبدیل شده است . برای نزدیک شدن به موضوع مقاله ، مقوله ی خشونت علیه کودکان را با سرفصل های زیر پی می گیریم :

# خشونت علیه کودکان در خانواده
موارد دیگر این خشونت نیز به دستِ پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و بقیه ی اعضای احتمالی خانواده علیه کودکان صورت می گیرد . در حقیقت شایع ترین شکل خشونت علیه کودکان در خانواده بوقوع می پیوندد . عوامل اقتصادی در این زمینه نقش بسزایی دارند . مسائل روحی و روانی و جایگاه فرهنگی و نگرشی پدر و مادر نیز دخالت مستقیم در این امر خواهند داشت .


تهاجم هایی که به جراحت های جسمی منجر می شود ، بی شباهت به شکنجه نیست . در محیط خانه و خانواده ممکن است خشونت هایی شامل خشونت های روانی ، بدزبانی های مستمر ، آزار و اذیت ، تهدید ، محرومیت های فیزیکی و مالی و شخصی ، تحقیر کودکان ، رنج عاطفی ناشی از توهین های مداوم و حکم روایی مستبدانه ی پدر و مادر ، اعمال شود که بررسی های روانشناختی و جامعه شناختی نشان می دهد که زیان های آن اگر از زیان های تنبیه بدنی و جسمانی بیشتر نباشد ، کمتر نیست .

# خشونت علیه کودکان در کودکستان و مدرسه
در این محیط نیز اشکال و ابعاد گوناگون خشونت علیه کودکان رواج دارد . هر چند در سال های اخیر گسترش فرهنگ رفتاری و ترویج حقوق کودکان و وضع برخی قوانین و مقررات اداری ، سبب کاهش جنبه های خشونت در محیط های آموزشگاهی شده است ، ولی گزارش ها و آمارهای منتشر شده نشان می دهند که هنوز بسیاری از کودکستانها و مدارس ابتدایی ، محیط مناسبی برای کودکان به نظر نمی رسند .


ترساندن دانش آموزان از امتحان و تکلیف ها و مشق های فراوان و جریمه وار برای شب و انجام در خانه ، کم کردن نمره ی انضباط و تهدید بچه ها به اخراج از مدرسه و یا فراخوانی اولیا به مدرسه برای رسیدگی امور فرزندان به بهانه ی ناسازگاری و یا تنبلی در درس ، شکل های خشونت علیه کودکان به شمار می روند .

# خشونت علیه کودکان در خیابان
ـ وجود تهدیدهای بالقوه علیه کودکان در قالب کودک ربایی
ـ وجود تهدیدهای بالقوه علیه کودکان در قالب کودک آزاری
ـ ناامنی های ترافیکی و راهنمایی ـ رانندگی در سطح شهر
ـ آلودگی های خطرناک زیست محیطی که تاثیر ناگوار بر سلامتی و تندرستی کودکان می گذارد .
ـ دست گیری و ترساندن کودکانی که در خیابانها دست فروشی و تکدی می کنند .

# خشونت علیه کودکان در کارگاه ها و مزارع
با آنکه کارِ کودکان ، همان تحصیل و بازی است ، ولی در جوامع شهری به علت ساز و کارهای مبتنی بر تبعیض اقتصادی و نوع توزیع ثروت و شکل عدالت اجتماعی ، کودکانی هستند که مجبورند خیلی زودتر از سنّ کار ، در کارگاهها و یا در خیابانها و حتی در خانه ها به کار بپردازند ، کارهای سخت و توان فرسا ، ساعات کار طولانی ، بهره کشی جسمی و متاسفانه جنسی و ... شکل های رایج خشونت علیه کودکان است . خوی و خواست استادکاران و صاحبان صنایع و حرفه های کارگاهی بیشترین سوء استفاده از کودکان می شود .


خلاصه غولِ خشونت همه جا برای کودکان ، این بی دفاع ترین جمعیت ، دهان باز کرده است . این رفتار به علت پیشینگی ، هر چند به غلط در فرهنگ عوام و ضرب المثل ها رخنه کرده و متاسفانه چه بسا محمل و مجوّزی برای مشروعیت بخشی به کنش های خشونت آمیز شده است .

فصل دوم : ضرب المثل ها ، ظرف های فرهنگی
ضرب المثل ها چکیده ی بیان ها و تجربه های زندگی اند . مردم بر اساس نوع زندگی و خوی و خواست خود و نوع نگرش خود به جهان هستی به یک سری متن های مورد توافق و کلمات قصار باور دارند و در بزنگاه ها و اقامه ی دلیل ها و احتجاج ها از آن متن ها استفاده می کنند . این متن ها انواع گوناگونی دارند ، از جمله آیات کتب دینی ، سخنان دانشمندان و مصلحان اجتماعی ، قوانین موضوعه و خلاصه ضرب المثل ها و سخنان حِکمی .


ضرب المثل ها نقطه های نورانیِ دانسته ها و جوامع بشری به شمار می روند . شیرینی ها و تلخی های زندگی در تکیه کلام ها و ضرب المثل های اقوام متجلّی می شود .


کارکرد ضرب المثل ها به زمینه های عینی و موضوعیت مفاهیم مورد علاقه ی انسان ها بستگی دارد . برای همین است که بعضی از ضرب المثل ها تاریخ مصرف دارند . به عنوان مثال امروزه با توجه به ابزارهای پداگوژیک و اصلاح رفتارها ، دیگر نمی توان با سعدی همزبان شد که :
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است  تربیت نیکو نگردد آن که بنیادش بد است
و یا : خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو


همانگونه که خواهیم دید ، موضوع خشونت و کودک آزاری در ضرب المثل های مازندرانی با ظرفیت های مختلف و با زبان های گوناگون بیان شده است .


در یک سری از ضرب المثل ها مستقیماً و آشکارا به رفتارهای خشونت آمیز اشاره می شود و در گروهی دیگر از آنها با زبان کنایی سر و کار داریم .


ویژگی دیگر این ضرب المثل ها قدمت آنهاست . هر چند تاریخ دقیق ساخته شدن این ضرب المثل ها روشن نیست ، ولی از واژه ها و کنش های به کار رفته در آنها می توان حدس زد که ریشه های دهقانی و روستایی آنها به دوران پیش از شهرنشینی و سرمایه داری تعلق دارند .


در بعضی از ضرب المثل های مورد بحث در این مقاله از جمله ضرب المثل شماره ی 3 بند الف فصل سوم ، روابط بین متنیِ آشنایی با ضرب المثل های فارسی وجود دارد . این حالت در ضرب المثل شماره ی 1 بند ب نیز دیده می شود و این تواتر در هم زادیِ بنیان های فکر آدمیان ریشه دارد .
با این مقدمه ی کوتاه به متنِ مشهورترین ضرب المثل های مرتبط با خشونت علیه کودکان در حوزه ی زبانی مازندران / تبرستان می رسیم .

فصل سوم : نمونه هایی از ضرب المثل ها
الف ـ ضرب المثل هایی که آشکارا و مستقیماً با عناصر خشونت در آمیخته اند
1 ـ وَچِه کِه نافرمونِه / vace ke nafarmoune / بچه ای که نافرمانی می کند .
کِتِک وِنه درمونِه /  ketek vene darmoune / دوایش کُتک است !
این ضرب المثل زمانی گفته می شود و مورد استفاده قرار می گیرد و پدر ، مادر ، معلم و یا استادکاری بخواهد فرزند ، دانش آموز و یا شاگرد خود را به سبب نافرمانی ! تنبیه کند و یا پس از تنبیه بخواهد رفتار خود را توجیخ نماید . به هر روی این ضرب المثل حامل پیام ضد تربیتی است .
2 ـ وَچه یِ گوشت ، ته /  vace ye gust te / گوشتِ بچه ، مال تو
وِنه هسِّکا مِه / vene hesseka me / استخوانش مالِ من
هنگامی که بخواهند اختیار تنبیه بدنی را به آموزگار یا استادکارِ بچه ها بدهند ، از این ضرب المثل استفاده می کنند .

با وجود اغراق و غلوّی که ممکن است در این ضرب المثل باشد ، ولی چون معمولاً در حضور بچه ها بیان شود . جنبه های حمایتی خانواده ( پدر و مادر ) را نزد کودک و نوجوان به شدت کاهش می دهد و چه بسا آموزگار یا استادکار را در تنبیه کردن ، تشجیع و تحریک می کند .

شاید هیچ کدام از این ضرب المثل ها صورت اجرایی به خود نمی گرفت و نمی گیرد ، ولی ساختن این عبارت ها و بیان کردن آنها حاکی از نگرش و اراده ای است که متاسفانه در لوای دلسوزی و تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان مطرح می شود . رنگ و رویی فرهنگی و مشروع به خود می گیرد و همین ویژگی سبب خواهد شد تا در دراز مدت به منزله و به مثابه یک حکمت ! آموزشی و روش اجرایی در می آید .


3 ـ معلّمِ چو گُله /  moalleme cu gole  / چوبِ معلم ، گل است .
هر کی نخوره ، خُله / harki naxorde xole / هر کس نخورده ، خُل است .
و گاهی روایت زیر نیز شنیده شده است :
معلّمِ شیش ، گُله /  moalleme sis gole / ترکیه ی معلم ، گل است .
هر کی نخورده ، خله /  harki nakhorde khole / هر کس نخورده خُل است .
شیش ( sis / shish ) : ترکه
4 ـ اَش رِه که توو برسیه /  as re ke tou baresiye / به خرس که فشار بیاید .
شه وچه ره کینگِ سَرین کِنِّه /  se vace re kinge sarin kenne / توله اش را زیر پا می گذارد .


با آنکه ممکن است در جهان واقعی ، این رفتار دیده یا شنیده شده باشد و جانورانی بچه های خود را رها کرده و جان به در برده باشند ، استفاده ی توجیهی انسانها از این ضرب المثل در مازندران ، نشانه ی استیصال در تعلیم و تربیت و فقر فرهنگی در مقوله ی رفتارشناسی و حقوق انسان خواهد بود . در این ضرب المثل همچنین بی دفاع بودند کودکان به طرز قابل فهمی مستتر است .


وجود نمونه های نادر و مشاهده ی عینی بعضی رفتارهای کمیاب در این باره ، اگر دستاویزی برای کودک آزاری و دست مایه ای برای اعمال خشونت علیه کودکان قرار گیرد ، نه تنها زیبایی ادبی و هنری را از ساخت این گزاره سلب می کند ، بلکه این جمله ی حکمت آموز ! را به جمله ای ضد ارزش و ضد تربیتی تبدیل می کند .

ب : ضرب المثل هایی که به طور غیر مستقیم به خشونت علیه کودکان اشاره دارند
1 ـ وَچِه عزیزه / vace azize / بچه عزیز است .
ادِب عزیزتر /  adeb azizter / ادب عزیزتر است .
در بعضی از روایت ها گفته می شود : وچه عزیزه / آبرو عزیزتر
و در روایتی شوخ منشانه شنیده شده است که :
وچه عزیزه ، وچه مار عزیزتر / بچه عزیز است ، مادر بچه عزیزتر
2 ـ گَتون ، کِنّا / gatun kena / بزرگترها کاری می کنند [ که ] وچون وینا /  vacun vina / بچه ها می بینند ( کنایه از این که یاد می گیرند )
در لایه های معنایی و تفسیریِ این ضرب المثل ، نوعی انتقام گیری از کودکان و بچه ها نهفته است .
3 ـ گو رَمِنه / gu ramene / گاو فرار می کند .
کِشتِ لا رِه گوگِزا خِرنِه / keste la re gugeza xerne / گوساله شلاق می خورد
4 ـ بِلبِل وَچون ، همه بلبل نوونِنه /  belbele vacun T hame belbel navunene / همه ی جوجه های بلبل ، بلبل ( خوش آواز ) نمی شوند .
در این ضرب المثل مایه هایی از تحقیر نسبت به بچه ها دیده می شود . تحقیر نوعی بدرفتاری و خشونت آرام محسوب می شود .
5 ـ وَچه رِه که رو هِدایی ، گِنِه بَبا کِلا ره چَنِّه بخری ؟
 / vace re ke ru hedaei , gene baba kela re canne baxeri ? /
به بچه که رو بدهی ، می گوید : بابا ! کلاهت را چند خریدی ؟
رودادن و یا روندادن در این جمله و نزد روستاییان مازندرانی ـ بویژه پدر و مادرهای روستایی با نگرش های سنتی در تربیت و رفتار با کودکان ـ معنی چندان مثبتی ندارد . در این نگرش ، رو ندادن ، یعنی اجازه ی حتی صحبت و اظهار نظری به بچه ها بویژه کودکان ندادن .
6 ـ همسایه ی وَچِه رِه دَل نَکِن ! /  hemsaye vace re dal naken / بچه ی همسایه ات را دَله نکُن
شِه آقاتِه تَل نکِن ! / se aghate tal naken   / اوقاتت را تلخ نکن
7 ـ مارونِ دِل با وچونه /  marune del ba vacune / مادر نگرانِ بچه ها است .
وچونِ دِل با وِرگه / vacune del ba werge  / اما بچه ها در اندیشه ی گرگند .
در این ضرب المثل بر روی عواطف مادرانه از یک سو و علاقه و عاطفه ی فرزندی از سوی دیگر تکیه شده است . برابر آن چه که در این ضرب المثل گفته شد و نوع نتیجه گیری که متصور است ، کودکان موجوداتی فراموش کار ، نمک نشناس و بی عاطفه معرفی شده اند که البته عموماً اینگونه نیست .
8 ـ گَت هاکِنی  سگ رِه / gat hakeni sag re  / سگ را بزرگ کنی
ماسِنه ته چَک رِه /  masene te cak re / پاچه ات را می گیرد .


در این گزاره ی مثلی ، با روی کرد کنایی و تمثیلی ، تاریک ترین و منفی ترین برداشت از رابطه ی پدر / مادر ، فرزندی و برعکس به نمایش گذاشته شده است . هر چند این ضرب المثل ها امروزه در اثر ارتقای سطح دانش عمومی و خانواده ها ، کاربرد و کارکردهای اجرایی و زمینه های تحقق خود را از دست داده اند ، ولی تا زمانی که در فرهنگ شنیداری و نوشتاری یک قوم وجود دارند ، قابل اعتنا و نقدپذیرند و باید از سوی آموزگاران ، مربیان ، مددکاران و .. نقد شوند.

*اين مقاله پيش تر در مجموعه مقالات"درگستره مازندران-دفترپنجم "به چاپ رسيد.



    ©2013 APG.ir