تعداد بازدید: 2876

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 27 مرداد 1388-0:0

سیاستمدار و روشنفکر

يادداشتي از شيخ عبدالله شاهيني،مدرس حوزه و دانشگاه هاي گرگان


"فدای شما .....قربان شما ....خاک پای شما ....شما آنید، که همتا ندارید ...شما آنید، که مانندی ندارید"

       اینها، جمله هایی است که از دهان یک سیاستمدار بیرون می آید، قربان صدقه رفتن برای مردم به جای آن که آنان را مشارکت دهد! ...

بله، سیاستمداری که بر اوج احساسات مردم سوار می شود چاره ای ندارد جز اینکه فقط تمجید و تعریف کند و مُدام توده های مردم را به آن ویژگی هایی که ندارند به ستاید و به آنان برای فرداهایی که معلوم نیست، کی خواهد آمد وعده دهد !

    تفاوت سیاستمدار توده گرای کوچه خیابانی با روشنفکر در همین است، روشنفکر می نشیند و رفتار جامعه را تحلیل می کند و چه بسا اگر لازم شد نقد می کند و عیب های نهفته در رفتار مردم را به آنان تذکر می دهد ولی سیاستمداری که همه چیزش بر مدار قدرت می چرخد مردم را هم به بازی می گیرد افزون بر اینکه باورها و اعتقادات مردم نیز همچون ابزاری در اختیار خواهد گرفت.

   نکته ی ظریف همین جاست روشنفکران از آن رو که نگاهی نقادانه به فرهنگ عمومی و نیز رفتار مردم دارند و در کنار نقد قدرت، مشغول به نقد توده نیز هستند چه بسا به همین دلیل به مرور نوعی فاصله بین آنان و توده ی مردم ایجاد می شود که دیگر کمتر حرف هم را می فهمند و حتی ممکن است در نهایت رشته ی اعتماد بین آنان و توده ها باریک و باریک تر گردد ،برای این مسئله چه باید کرد روشنفکران در عین حفظ رسالت اصلی خود در آگاهی بخشی به جامعه و بهره نجستن از نقطه های جهل و نادانی توده، آنگونه که سیاستمداران قدرت محور و پوپولیست بهره می گیرند، آنان باید چه بکنند که در عین حال از توده مردم فاصله نگیرند؟

   نگارنده بر این باور است که کلید حل این مسئله در دستان سیاستمداران روشنفکر است، اگر سیاستمدار پوپولیست آن گونه است که مدام بر احساسات مردم سوار است و اگر روشنفکر کُنج نشسته در فضای ذهنی خود سیر می کند، اما سیاستمدار روشنفکر جنسی از نوع فهم و آگاهی دارد که آمیخته ی به "عمل" می شود ،حرکت و تلاش دارد و به دور از غرور روشنفکرانه و عافیت طلبی معمول در آن قشر پا به عرصه می گذارد، نمی ترسد و شجاع است و پای هزینه های فکر و عمل خود نیز می ایستد

    سیاستمدار روشنفکر به مردم امید می دهد، لازم شد، تعریف و تمجید از آنان نیز می کند اما به جای قربان و صدقه رفتن، آنان را مشارکت می دهد، همه را داخل می کند تا هر یک سهمی واقعی از قدرت در دست داشته باشند هر چند اگر این برخورداری از قدرت منجر به آن گردد که او و یا کسی دیگر از قدرت خداحافظی کند!

     پای لوازم این مشارکت جوئی هم می ایستد، می خواهد که مردم در احزاب متشکل شوند ،حرف بزنند و از زبان نُخبگانشان برنامه های او را به چالش بکشانند و در دائره گردش قدرت داخل شوند.

   همین، مهمترین تفاوت بین سیاستمدار عقل گرا با سیاستمدار توده گرا است، یک پوپولیست مگر چه می کند ؟!

به هر جمع و تشکلی که نقدش کنند، نگاهی منفی دارد، دیگران را برای اینکه تائیدش کنند، می خواهد! آحاد مردم از دید او خوب اند و  مظلوم  و نیازمند یاری او ، تا  با لباس خدمت بر تن، از آسمان بیاید و کمکشان کند !ولی حق مخالفت و نقد را ندارند !

 او مقدس است. هاله ای از قداست دور سرش و نوری ساطع شده به اطراف که او را از دیگران متمایز می کند !

 همه اشتباه دارند و فقط اوست بی نقص و بدون اشتباه و دیگران آمده اند که با تشکیل حزب و گروه قدرت را از او بگیرند اما او به دور از این قدرت طلبی ها، مسئولیتی آسمانی در خدمت به مردم دارد و فقط اوست که درست فکر می کند و صحیح می اندیشد و البته مردم هم نیز حق موافقت و تائید را دارند !

می توانند بیایند شعار بدهند  و مُشت گره کنند اما فقط موقعی که تائید می کنند، همین و بس.


  • سياستمدار پر مشاركت!پاسخ به این دیدگاه 0 0
    چهارشنبه 28 مرداد 1388-0:0

    يكي از اين سياستمداراني كه به حق مردم را مشاركت داد آقاي مهندس موسوي است. چرا؟ آخر مگر نديديد كه چگونه با روان جوان هايي كه تازه پشت لبشان سبز شده بود بازي كرد كه بچه هاي بيچاره خودشان نفهميدند كه چطور ناگهان در وسط آشوبي كه مهندس و دوستانش برپا كرده بودند قرار گرفت. آري او در بيانيه هاي پياپي جاي اينكه سراغ قانون برود به سراغ عده اي رفت تا آنها را به خيابان بكشد بعد به جان سرباز و همسر و دخر مردم بيفتند. دستشان به خون آلوده شود و اين يعني مشاركت دادن مردم در امور!! و خود در خانه نشست و هي بيانيه داد و هي بيانيه داد و هي بيانيه داد!!


    ©2013 APG.ir