درباره دو کودتا: 28 مرداد و کودتاي مخملي
يادداشت دکترسیف الرضا شهابی به مناسبت سالروز کودتاي 28 مرداد 1332
56 سال قبل در 28 مرداد سال1332 واقعه اي در اين مملكت به وقوع پيوست كه به عنوان واقعه اي ننگين در تاريخ سياسي ايران ثبت شد و احتمالا در تاريخ چند هزار ساله ايران نظير آن را يا نداريم يا كم نظير است.
اين واقعه دردناك كودتائي است كه توسط آمريكا و انگلستان و دربار پهلوي و عوامل وابسته داخلي در 28 مرداد 1332 روي داد.
از عوامل وابسته داخلي کودتا تعدادي ازنظاميان ،نمايندگان مجلس ،روحانيون، فئودال ها و زنان روسپي محله بد نام تهران را مي توان ذكر كرد .
اكنون بعد از سپري شدن 6 دهه تقريبا همه صاحب نظران در زشت و ننگين بودن كودتاي مزبورمتفق القول هستند؛ الا چند نفري كه اصولا آن رويداد را كودتا نمي دانند! از جمله اردشير زاهدي (پسر سپهبد زاهدي نخست وزير كودتا و داماد شاه و سفير ولخرج و عياش شاه در واشنگتن ) و هم چنين آقاي دكتر محمود كاشاني ( پسر آيت الله كاشاني )
هركدام دلايل و استدلالات خاص خودشان را دارند كه قابل مطالعه است . اگر چه شخصيت آيت الله كاشاني با آدم هرزه اي مثل سپهبد فضل الله زاهدي قابل قياس نيست و اصطلاحا" قياس مع الفارق است،ليكن به نظر اين جانب انگيزه مشترك درپسران هردو وجود دارد كه حادثه 28 مرداد1332 را اصولاكودتا نمي دانند زيرا اگر بپذيرند كودتا بود امكان دارد بعد از اثبات نقش كاشاني و زاهدي هر دو( زاهدي و كاشاني ) به عنوان عوامل كودتا معرفي شوند و از آن جائي كه نفس كودتاو كودتا چي آن هم عليه يك دولت ملي كه در ستيز با منافع بيگانگان بود و و در راستاي ملي كردن صنعت داخلي گام بر مي داشت در انظار عمومي پسنديده نمي باشد لذا اصل قظيه را نفي مي كنند تا از اتهامات بعدي مصون و محفوظ بمانند .
به بهانه اين روز لازم است در مورد حوادث بعد انتخابات رياست جمهوري دهم مطالبي را به اختصار ذكر كنم.
در روز 23 خرداديكي از آشنايان كه در روزهاي تبليغات انتخاباتي به دروغ طرفداري از مهندس موسوي مي كرد و با شناختي كه از او دارم اصولا به جمهوري اسلامي اعتقادي ندارد براي من تلفن زد و گفت :"كودتا شد."
با تعجب سئوال كردم چه كسي بر عليه چه شخصي كودتا كرد ؟پاسخ داد :عليه مهندس موسوي !
گفتم :مهدس كه در راس قدرت قرار نداشت تا عليه او كودتا بشود و تا آن جا كه مي دانم در همه كشورها گروهي از نظاميان به تنهائي يا با همكاري سياسيون هم فكرشان عليه پادشاه يا رئيس جمهور يا نخست وزير كه در قدرت قرار دارند كودتا مي كنند که يا موفق مي شوند و يا شكست مي خورند .در صورتي كه اين موضوع در مورد مير حسين صدق نمي كند. البته اين ادعا را بعد ها توسط تعدادي ديگر از حاميان مهندس شنيدم .
چند روز گذشت و طرفداران آقاي احمدي نژاد بعد از طرح موضوع انقلاب مخملي مدعي شدند طرفداران موسوي با راه اندازي موج سبز تصميم به كودتاي مخملي يا رنگي عليه حاكميت و نظام گرفته بودند و ناكام شدند .
درروز هاي گذشته كه دو طرف يكديگر را متهم به كودتا مي كردند با خودم گفتم انتخاباتي بر گزار شد و يك طرف راي آورد و طرف ديگر هم راي نياورد؛ فضا را با اتهام كودتا آلوده كردن آيا به سود منافع و مصالح ملي كشور مي باشد؟
به هر حال ما يك كشور جهان سومي و آسيب پذير هستيم. آيا چنين فضا سازي از سوي دو طرف به كشور آسيب نمي رساند ؟ يا ما مفهوم كودتا را نمي دانيم و يا به قول مرحوم دكتر شريعتي هر واژه اي كه وارد اين مملكت مي شود معناي واقعي خودش را از دست مي دهد و معناي مجازي پيدا مي كند.
البته در آن زمان منظور دكتر شريعتي واژه هائي نظير انقلاب بود كه يادآور انقلابات بزرگي نظير انقلاب كبير فرانسه يا انقلاب اكتبر شوروي يا انقلاب چين است که وقتي وارد ايران شد در شكل انقلاب مسخره و شه ساخته سفيد درآمد.
متاسفانه در روزهاي تبليغات انتخابات دهم كلمه زشت و ناپسند دروغ ورد زبان مردم شده بود و هر طرف ديگري را با برچسب دروغگو خطاب مي كرد.
توجه نكرديم در دنيائي كه دروغ را جزو زشت ترين و بدترين اخلاق اجتماعي قلمدا دمي كنند -اگردر يك جامعه اسلامي كه مدعي رسالت نجات جامعه بشري از زشتي ها است اين همه دروغ و دروغگو فراوان باشد- چه قضاوتي در مورد ما خواهند كرد؟!
بعد از انتخابات دهم هم واژه كودتا و كودتاچي ورد زبان شد .آيا نا خواسته و نا دانسته مي خواهيم روي كرميت روزولت و محمدرضا پهلوي و سپهبد زاهدي و شعبان بي مخ و روسپي هاي شهرنوتهران و...را سفيد كنيم؟
به عملكرد 30 ساله بعد انقلاب و دوره رياست جمهوري 4 ساله آقاي احمدي نژاد و انتخابات دوره دهم و عملكرد ستادهاو طرفداران احمدي نژاد و موسوي در بعد انتخابات نقد هاي فراوان وجود دارد كه در جوي آرام و به دور از تنش واتهام زني قابل بررسي است. در غير صورت هيچ نتيجه اي حاصل نمي شودو هيچ طرف سودي نمي برند و عرض خود بردن و دست دشمن براي تضعيف كشور باز گذاشتن است.