يکشنبه 5 مهر 1388-0:0

نظرخواهی درباره حذف صفرهای پول ملی

يادداشتي از محمد فاضلی، مدرس جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی دانشگاه مازندران


در خبرها از قول یک مقام بانک مرکزی آمده بود: «با طراحی سایت ویژه، برای حذف صفرهای اضافی از پول ملی از مردم نظرسنجی می‌شود.» از چند منظر می‌توان به این جمله فکر کرد و نکاتی را در آن مشاهده نمود.

این مقام بانک مرکزی یا خبرگزاری و روزنامه‌ای که این جمله را به نقل از وی نقل کرده‌اند، تعمد داشته‌اند که عبارت «صفرهای اضافی» را به‌کار بگیرند. کلمه «اضافی» معنایی افاده می‌کند و در اصل نوعی کنش کلامی است. به عبارتی به محض خوانده شدن جمله توسط خواننده معمولی، گوینده یا نویسنده موفق می‌شود بخشی از هدفش یعنی طبیعی جلوه دادن حذف صفرهای پول ملی را محقق سازد. حذف کردن چیزی که اضافی است مجاز/ضروری می‌نماید. نتیجه منطقی «اضافی» تلقی کردن صفرهای پول ملی، اجازه یا ضرورت اقدام برای حذف آن‌هاست. اما اگر از این ظرافت زبانی گذر کنیم، باز هم مندرجات قابل تأمل دیگری در این یک خط خبر وجود دارد.

مقام بانک مرکزی از راه‌اندازی یک سایت برای نظرخواهی از مردم خبر می‌دهد. چندین دلیل می‌توان اقامه کرد که راه‌اندازی چنین سایتی و نتیجه نظرخواهی حاصل از آن، ارزش کارشناسی ندارد و اعتبار هر نتیجه‌گیری از آن مخدوش است.

اول، اگر راه‌اندازی سایت اینترنتی منظور باشد، نتایج نظرخواهی در سایت اینترنتی مخدوش است. گستره کاربران اینترنت در ایران معرف خوبی برای نظرات جامعه ایرانیان نیست. نظرسنجی‌های سنتی به کمک نمونه‌گیری‌های معرف در سطح ملی توانایی بسیار بیشتری برای بازتاب دادن نظرات مردم درباره حذف صفرهای پول ملی دارند.

دوم، معمولا هیچ سازمانی دست به اقدامی نمی‌زند که مصداق عبارت «مشک آن است که خود ببوید نه آن‌که عطار بگوید» شود. نظرسنجی درباره اقدامات سازمان‌ها به مؤسسات نظرسنجی بی‌طرف و مورد اعتماد مردم سپرده می‌شود. به همین دلیل است که مثلا در ایالات متحده مؤسساتی نظیر گالوپ چنین نظرسنجی‌هایی را انجام می‌دهند. سنجش محبوبیت رئیس‌جمهور آمریکا یکی از همین گونه نظرسنجی‌هاست. حتی اگر کاخ سفید به بهترین و علمی‌ترین شکل محبوبیت رئیس‌جمهور را بسنجد یا درباره اقدامات دولت از مردم نظرخواهی کند، از آن جهت که خود ذینفع است، اعتبار نظرخواهی مخدوش است. حال سؤال این است که در ایران سازمان‌ها در بسیاری موارد خودشان نسبت به نظرخواهی از مردم و سنجش نظرات اقدام می‌کنند؟ شاید یکی از دلایل گزارش نشدن نظرخواهی‌ها به مردم همین امر است.

سوم، گذشته از این‌که نظرخواهی اینترنتی معرف جامعه نیست، و بانک مرکزی (به لحاظ منطق نظرخواهی عمومی) سنجش‌گر و داور قابل اعتماد و مناسبی برای بررسی نظرات مردم درباره اقدامات آینده خودش نیست، نفس نظرخواهی از مردم درخصوص حذف صفر از پول ملی، مشروط به تحقق مقدماتی است که در حال حاضر تحقق نیافته‌اند. 

چنین نیست که مردم درباره هر موضوعی قادر به ارائه نظر باشند و هر نظری به صرف آن‌که مردم از آن حمایت می‌کنند درست باشد. نظر یک پزشک متخصص سرطان که بیماری فردی را سرطان خون تشخیص دهد بر نظر 200 هزار آدم غیرمتخصص که بیماری را سرماخوردگی تشخیص دهند برتری دارد. البته مقوله حذف صفر از اقتصاد ملی به مراتب بیشتر از تشخیص سرطان جنبه عمومی دارد و همگان به نحوی می‌توانند رابطه‌ای با آن برقرار کنند. اما این بدان معنا نیست که به‌واسطه رابطه داشتن با این مسأله و تأثیرگذاری آن بر زندگی‌شان می‌توانند درباره درستی/نادرستی آن اظهارنظر کنند.

پس در چه حالتی می‌توان دست به چنین نظرسنجی زد؟ نظرسنجی‌ها زمانی می‌توانند یکی از شاخص‌ها برای اعمال سیاستی خاص باشند که مسأله‌ای تخصصی به‌واسطه شکل‌گیری دغدغه عمومی و رواج مباحثه عمومی درباره آن‌ها، به مسائلی عمومی بدل شده باشند. لازم است گردهمایی‌های عمومی – حتی در فضاهای روباز عمومی – برگزار شود و سخنرانان درباره ابعاد مختلف مسأله بحث کنند؛ انجمن‌های علمی اقتصاد درباره مزایا و مضرات حذف صفرهای پول ملی سخن بگویند؛ رسانه‌ها پوشش دیدگاه‌های همه موافقان و مخالفان را بر عهده گیرند و در یک کلام بازار آزاد گردش اطلاعات درباره مسأله شکل بگیرد.

مسأله ایجاد بیمه بهداشت و درمان در ایالات متحده که در صدر مهم‌ترین برنامه‌های سیاست داخلی باراک اوباما قرار دارد می‌تواند نمونه‌ای از این مباحثه عمومی تلقی شود. سیاستمداران رو در رو با مردم، نهادهای عمومی، متخصصان و کل جامعه کوشیده‌اند تا جامعه را نسبت به پذیرش دیدگاه خود قانع کنند. اوباما شخصا سفرهایی برای قانع کردن مردم انجام داده است و پوشش رسانه‌ای دیدگاه‌های موافقان و مخالفان انجام شده است. بدیهی است که منتقدان اجتماعی حتی درباره کفایت این حد از شکل‌گیری مباحثه عمومی و میزان ایجاد یک بازار آزاد گردش اطلاعات و مباحثه عمومی درخصوص همین مسأله نیز نقدهایی وارد می‌کنند.

به نظر می‌رسد بحث درباره حذف صفرها از پول ملی به این درجه از عمومی بودن و آشکار شدن ابعاد آن برای جامعه نرسیده است. بسیاری که حتی خود را از خواص جامعه می‌دانند درباره ماهیت این طرح چیزی در ذهن ندارند و سازوکار تأثیر آن بر زندگی خود را نمی‌دانند. نظرسنجی در چنین شرایطی چگونه می‌تواند شاخصی برای موافقت یا مخالفت جامعه با این طرح باشد؟