يکشنبه 3 آبان 1388-0:0
به مرده شوی بگویید مرا با شامپو سیر پرژک بشوید!
طنز نوشته اي از محسن مظلومي،خبرنگار و وبلاگ نويس-ساري
مازندنومه:نوشته مطايبه آميز زير که حاوي طنزي تلخ وسياه است،در قالب يک وصيت نامه نگاشته شده است.آن چه مي آيد رنج نامه اي است از عملکرد نامطلوب برخي اداره ها وسازمان هاي استان به خصوص مديريت سابق اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامي استان مازندران.گفتني است با حضور مدير جديد ارشاد استان اميدواري هاي زيادي در ايجاد تغييرات و تحولات فرهنگي در راستاي توجه به نياز هنرمندان بومي به وجود آمده است.
---------------
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم!
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری و نوار مغزم را در اختیار اداره های امنیتی قرار دهید!
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم چون اداره ارشاد به آن مشکوک بود!
ورثه حق دارند با طلبکاران بانکی من کتک کاری کنند چون به خاطر تاخیر قسط ها، بانکها به ضامنین من نامه زدند و آبروی منو بردند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است،چون مدیران این ادارات هرگز به روزنامه من اگهی مناقصه ندادند!
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم و در صورت ورود دشمنانم به قبرستان با دیدن آنها،آنان را سکته کامل دهم .
کارت شناسایی و حکم خبرنگاری مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!شاید آن دنیا هم معاون اداره ارشاد از دستم شکایت کند و بگوید تو خبرنگار نبودی!
مواظب باشید به تابوت من مجانی آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که می خواست خبرنگار خوبی باشد!
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!مواظب باشد آن چمنزار در اختیار رئیس گردشگری استان نباشد چون ممکن است باز از دستم شکایت کند و بگوید علت عقب افتادگی مازندران در بخش توریسم به خاطر دفن من در این چمنزار بوده است!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند مواظب باشید از مدیرانی نباشند که به خاطر یک لیست، از من شکایت کرده اند!
یک دستگاه فکس داخل قبرم بگذارید تا خبرهای آن دنیا را برای تان فکس کنم!
حساب ده هزارتومانی سیبا را که برای واریز نمودن هدیه ریاست جمهوری نزد بانک ملی باز کرده بودم، ببندید و پول آن را در جهت توسعه فرهنگی استان هزینه کنید!
برای درگذشتم ویژه نامه ای بزنید و در آن ویژه نامه از مدیران و کارخانه دارها آگهی تسلیت بگیرید، چون سود خوبی دارد و هزینه کفن و دفنم هم جور می شود. اگرپولی هم ته آن ماند آن را هم برای توسعه فرهنگی استان هزینه کنید.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا از تمامی دوستان و آشنایان و مدیران دوست و مدیران شاکی پوزش میطلبم.
به مرده شوی بگویید مرا با شامپو سیر پرژک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.
چون قصد دارم تمام خاطراتم در دوران خبرنگاری را بدون سانسور بنویسم سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای جسدم باشد.