يکشنبه 6 دی 1388-0:0

سومين تشييع جنازه

گزارش دکتر سيف الرضا شهابي(بابل) از مراسم تشیع جنازه آیت الله منتظری در قم


 به یاد ایام زندان در دوران طاغوت و به خاطر زحماتی که آیت الله منتظری برای انقلاب کشیده،رنج هائی که متحمل شده و به سبب شخصیت علمی ايشان خودرا از نظر اخلاقی و دینی و وجدانی مکلف می دانستم در مراسم تشیع آن فقید سعید شرکت کنم .

     ساعت 5/7 صبح روز دوشنبه سي ام آذرماه وارد حیاط منزل آیت الله منتظری در قم شدم. ابتدا به حاج احمد آقا منتظری تسلیت گفتم؛ سپس به کنار تابوت شیشه ای که پیکر کفن پوش آیت الله با صورت باز شده در آن سوی حیاط قرار داشت، رفتم و فاتحه ای خواندم.

 بعداز چند دقیقه دکتر مصطفی معین آمد و بعد از او دکتر حبیب الله پیمان و مهندس عزت الله سحابی وارد شدند. در پی آن مهندس لطف الله میثمی وارد شد.

ساعت از 8 صبح گذشته بود که مهندس میر حسین موسوی آمد و برای  قرائت فاتحه و عرض تسلیت به بازماندگان و خصوصا فرزندانش مستقیما" به سوی تابوت رفت.

 در این زمان یکی ازخانم ها(از نزدیکان  آیت الله منتظری،احتمالا یکی از دخترانش )با مشاهده مهندس موسوی با صدای بلند جملاتی به این مضمون گفت : زمانی که آقا تنها بود کجابودید؟ آن موقع که در حصربود نمی آمدید؟ آن موقع که اجازه نمی دادند به سر قبر محمد برود خبرش را نمی گرفتید....

در این زمان حاج احمد آقا دعوت به سکوت کرد. سپس میر حسین برگشت و در کنار مهندس سحابی نشست. به تدریج اشخاص دیگری نظیر مهدی کروبی،هاشم آقا جری،عمادالدین باقی ،شریعتی دهخوارقانی ،علی اکبر محتشمی پور،مصطفی ایزدی و...وارد حیاط شدند.دراین فاصله توسط یکی از روحانیون زیارت عاشورا خوانده شد.

        راس ساعت 9 صبح جسد از تابوت شیشه ای به تابوت دیگر منتقل شد و از خانه خارج شد و در سقف ماشین وانت مسقف قرار گرفت واز کوچه به طرف خیابان حرکت کرد.

جنازه در میان جمعیت انبوه و ماتم زده و سیاهپوش که از ساعاتی قبل با شعارهایشان منتظر جنازه بودند قرار گرفت و به طرف حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها ) به حرکت در آمد.

 جمعیت با شعارهای الله اکبر،لااله الا الله ، عزاعزا ست امروز - روز عزاست امروز - نهضت سبز ایران -صاحب عزاست امروز ،درود بر خمینی - سلام بر منتظری،منتظری منتظری آزادیت مبارک ، منتظری منتظری راهت ادامه دارد ،یاحسین میرحسین و ماننند اين ها جتازه را مشایعت می کردند.

 بعداز خروج جنازه از منزل، آقایان صانعی وملکوتی-امام جمعه سابق تبریز -وارد منزل شدند. در ساعت 10صبح نماز میت به امامت آیت الله شبیري زنجانی در حیاط صحن بزرگ -در حالی که مملو از جمعیت بود- اقامه شد تا یکی از ابرمردان فقه و فقاهت و مبارزه و سیاست در خانه ابدی و در کنار فرزندش محمد جای بگیرد .در این زمان از مراسم جدا شدم و به طرف تهران حرکت کردم .

        حجت الاسلام سید علی (یاسر )خمینی را در خیابان و همراه تشیع جنازه کنندگان دیدم.با خودم گفتم در حالی که مرحوم حاج احمد آقای خمینی وارد چالش با آقای منتظری شده بود، فرزندش در مراسم تشیع شرکت کرد. دنیای ما دنیای ممکنات است و هیچ چیز نا ممکنی وجود ندارد. آیا آن ایامی که حاج احمد آقا خمینی برای طرد آیت الله منتظری رنج نامه می نوشت هیچ شخصی تصور می کرد 20 سال بعد فرزندش در مراسم تشیع شرکت کند؟!

      این سومین مراسم تشیع جنازه اي بود که من در قم شرکت داشتم؛ اولی در فروردین سال1340 بود، روز فوت آیت الله بروجردی که شعارها فقط مذهبی بود .

دومی در تشیع مرحوم مهندس مهدی بازرگان بود که همراه با سکوت توام با شعارهای مذهبی بود و بالاخره در مراسم آیت الله منتظری که اکثرقریب به اتفاق شعارها سیاسی و حتی تند مي دادند.

به نظر من اگر تشييع جنازه روز دوشنبه با سکوت و یا شعارهای الله اکبر و لااله الا الله برگزار می شد،فرصتی فراهم می شد تا مجالس ترحیم متعدد در همه شهرهای کشور برگزار شود،لیکن شعارهای تند و رادیکالی سبب سنگین شدن فضای سیاسی کشور شد و اکنون شاهد لغو کلیه مراسم ها هستیم.

       آیت الله منتظری تنها شخصیت جمهوری اسلامی در 30 سال اخیر بود که بعداز فوتش از طرفداران پروپاقرص جمهوری اسلامی تا مخالفان قسم خورده آن همه و همه و در طیفی گسترده  و با ادبیات متفاوت و هر کدام با انگیزه های گوناگون( غیر از آقای احمدی نژاد)اظهار همدردی کردند و تسلیت گفتند و حقش بود یک روز در سراسر کشور عزای عمومی اعلام می شد. ( حداقل شهر قم تعطیل رسمی می شد.)

نمی خواهم پشت سر متوفی سخنی بگویم، هنگامی که برای فوت آقای علی کردان در زادگاهش عزای عمومی اعلام می شود،این سئوال مطرح می شود آیا نباید در قم  تعطیل عمومی اعلام می شد؟

      آیت الله منتظری از حافظه ای قوی برخوردار بود و تمرکزش بر مطالب در زمان فراگیری فوق العاده بالا بود و به برکت این دو نعمت خداداد بسیاری از مطالبی که در سال هاي قبل فراگرفته بود در محفوظات ذهنش باقی مانده بود .

انسانی کوشا و فعال و نترس و مقاوم و شوخ بود. هربار مرا می دید به شوخی می گفت :" امام رضا که شمشیر نداشت پس توچطوری شمشیر امام رضا (سیف الرضا )هستی ؟!"

ساده بود ولیکن نه به مفهوم بلاهت بلکه به مفهوم بی پیرایه و بی غل وغش.

 کسب رضایت خداوند برايش در درجه اول اهمیت قرار داشت .برای من نقل می کرد در سال 1342 و بعد از دستگیری حضرت امام مراجع در تهران جمع شده بودند و او در اتاق را قفل کرد و به آن ها گفت :"تا زمانی که اجتهاد امام را تائید و تاکید نکنید نمی گذارم از اتاق خارج شوید ." این در حالی بود که تقریبا همه حاضران از نظر سنی و بسیاری از امتیازات ظاهری بر او ارجح بودند .

      فقیهی که حداقل می توانست از نظر علمی منبع موثق و مطمئن برای حوزه های علمیه و طلاب باشد به خاطر چالش های سیاسی 20 سال آخر عمرش را در عزلت به سر برد.

            آقای منتظری مانند همه مردم  و شخصیت های سیاسی جهان بی عیب و نقص نبود و طبیعی است آنانی که در مسئولیت های مهم و سنگین قرار دارند و در عرصه سیاست و مبارزه وارد می شوند بیشتر در زیر ذره بین قرار دارند و اگر بخواهیم گام های صحیح و ثواب او را چشم بپوشیم و بر خطاها تاکید کنیم دچار خطاهای بزرگ تر می شویم .