پنجشنبه 24 دی 1388-0:0
آقاجری دیروز - مشائی امروز
...ردپای دشمنی و کج فهمی نسبت به اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) در دولت اصولگرایان هم دیده می شود.(يادداشتي ازصادقعلی رنجبر،عضو هیئت علمی دانشگاه-ساري)
اسفندیار رحیم مشائی کیست؟
چه مطالبی و با چه موضوعیتی می گوید؟
چرا در وادی دین و معرفت دینی و تاریخ ادیان سخن می گوید؟
برای کدام مخاطبان خاص یا عام در داخل و خارج سخن می گوید؟
تا کنون چه نتیجه ای از این همه حرفی که زده، گرفته است؟
چرا به منتقدان جدی خود در حوزه و دانشگاه جواب نمی دهد؟
برای این حرف های متفاوت مبتکرانه از کدام منابع معتبر الهام می گیرد؟
با کدام پیشینه علمی، اجتهاد و استنباط و استنتاج و استنطاق می کند؟
چرا این قدر به مباحث دینی پیله کرده است و تلاش دارد خود را اسلام شناس معرفی کند؟
علت رویکرد او به اسرائیل و امریکا و بیان ملت اسرائیل و مردم برتر امریکا چیست؟
چرا در مجلس رقص(سماع) در ترکیه می نشیند؟
چرا از بیت المال به یک هنر پیشه زن عکاس یا نقاش کمک چند میلیونی می کند و اگر چک امضا نشود،یک مسئول از سمت خود عزل می شود و با هنرپیشه مذکور عکس یادگاری می گیرد؟
چرا سازمان حج و زیارت در نگاه او در حد یک سازمان سیاحتی تحقیر می شود؟
چرا خدا را مظهر وحدت نمی داند و برای آن توانای مطلق،از صفت ناتوانی استفاده می کند؟
چرا معتقد است به تعداد آحاد مردم در بین مردم خدا وجود دارد؟
و در گاف اخیر، چرا گمراهی مردم را نتیجه نبود مدیریت درست پیامبران الهی می داند و از نوح انتقاد می کند؟
و چرا اصرار دارد به بهانه عدم تولد دانشمندان جدید،بوعلی سینای حکیم و دانشمند اسلامی افتخار هزاره نیست؟
چرا و چرا و چرا!!؟؟
به هرحال،ردپای دشمنی و کج فهمی نسبت به اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) در دولت اصولگرایان هم دیده می شود! فلذا می توان گفت که علی رغم همه ادعاها و اشک های تمساح، از این نظر ظاهراً هیچ فرقی بین دولت اصولگرایان با دولت اصلاح طلبان وجود ندارد!
دیروز آقاجری با ژست اسلام شناسی و محقق تاریخی و دینی،گام به وادی اي گذاشته بود که به ارتداد او تفسیر و نهایتاً موجب صدور حکم اعدام برای وی شده بود که اگر دخالت ولی امر مسلمین از همان منظر ولایت مطلقه فقیه که غالب آقایان اصلاح طلب آن را قلباً و یا حتی لسانا ً قبول ندارند؛ نبود، امروز وی حتی توفیق حیات هم نداشت؛ اگر چه کار به جایی رسید که نهایتاً جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ریاست مرحوم آیه الله مشکینی،سازمان مجاهدین انقلاب را دارای منش غیر اسلامی دانست.
و اما امروز ظاهراً این نقش به مشایی سپرده شده که با مناسبت و بی مناسبت از هر دری سخن بگوید و این طور به نظر می رسد که وی فقط می خواهد بگوید و اتفاقاً همین حرف ها را هم بگوید.
اینکه آیا این حرف ها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم،رای آور است یا رای شکن؟! نمی دانم!
اینکه آیا وی نمی داند که این حرف ها می تواند حتی احراز صلاحیت وی را هم مختل کند، نمی دانم!
اینکه او برنامه ای جامع تر از انتخابات و پست ریاست جمهوری را مدنظر قرار داده یا نه، نمی دانم!
اما این را می دانم که :
1-مراجع ،علما و برخی از فضلای حوزه به خاطر مواضع مشایی،با آقای احمدی نژاد و دولتش رابطه حسنه ای ندارند و حتی انتصاب استاندار روحانی در قم هم نتوانست این کدورت ها را برطرف نماید.
2-به مناسبت بحث انحرافی دوستی با ملت اسرائیل و جنجال سیاسی در داخل کشور،رهبری معظم در نماز جمعه آن را یک حرف غلط دانستند اما مشائی هرگز عذرخواهی نکرده و طی نامه کوتاهی،عدم طرح مجدد آن را پذیرفت!
3-رهبری معظم انقلاب در محاوره و مکاتبه، ضمن مخالفت با معاون اولی و نقش کلیدی وی در دولت دهم،آقای احمدی نژاد را به ملاحظه نظر مراجع و علما و .... توصیه نمود، اما آقای احمدی نژاد پس از یک هفته مقاومت و حتی عزل چند وزیر معترض به تاخیر رئیس جمهور در اجرای فرمان رهبری در روزهای پایانی دولت نهم، نهایتاً طی نامه کوتاهی،بحث متابعت از رهبری را در نظام ولایی مطرح کرده، اما بحث اقناع را به میان نیاورد، فلذا به همین خاطر،وی را رئیس دفتر خویش کرد و با حذف غیر رسمی معاونت اجرایی، غالب اختیارات مهم آن را به مشائی سپرد و علاوه بر آن مسئولیت نهاد ریاست جمهوری، مسئولیت شورای عالی مناطق آزاد تجاری،نمایندگی در شورای عالی نفت و عناوین مهم دیگر در اختیار او قرار گرفت تا خلاء ناکامی انتصاب معاون اولی اش، فراتر از حد انتظار مرتفع شود.
4-آقای عسگراولادی پس از دیدار با آقای احمدی نژاد در باره مشایی و مقاومت و دفاعی که از ایشان مشاهده کرد،در یک جمله ناامید کننده گفت:دیدار من و احمدی نژاد در باره مشایی به قیامت؛گویا اصلاً نمی بایست در این باره با وی صحبت می کردم!
5-روزنامه کیهان و آقای شریعتمداری در چندین مناسبت از مواضع غلط انداز آقای مشائی انتقاد کرده و آقای احمدی نژاد را به تجدید نظر در باره وی دعوت کرد.
6-آیه الله علم الهدی امام جمعه مشهد،به خاطر قرارگرفتن آقای مشائی در کنار رئیس جمهور،از رفتن به جایگاه سخنرانی استنکاف کرده و دلیلش را نیز به صراحت می گوید.
7-در جشنواره رازی در چند روز پیش،یکی از نخبگان علمی کشور،ضمن قبول نکردن جایزه از دست مشائی، یک جلد قرآن کریم به ایشان هدیه کرده تا ایشان را به ره راست هدایت کند.
8-حجت الاسلام شجونی از جامعه روحانیت مبارز ضمن دعوت مشائی به مناظره، حرف هایش را بی ربط و دردسرآفرین برای روحانیت دانسته و وی را به سکوت دعوت کرد.
9-حجت الاسلام حسینیان نماینده مجلس، علی رغم اشتهار در حمایت افراطی از دولت، از جمله به خاطر عملکردها و اظهارات غلط مشایی و توجه ویژه رئیس جمهوربه وی، از سمت نمایندگی خود استعفا داد!
10-حجت الاسلام رسایی نیز با همه حمایت هایش از دولت، از منتقدان منطقی و محکم مواضع و عملکردهای مشائی است.
11-آقای دکتر الهام،شرط حضورش در مراسم تودیع و معارفه رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا را از جمله حضور نيافتن مشائی دانسته و خانم وی نیز مشائی را برای نظام ، یک ضرر دانسته است.
12-برخی از سایت ها هم مشائی را به مثابه آقاجری در زمان اصلاحات و بهزاد نبوی در دولت شهید رجایی دانسته و سایت فرزندش را هم مثل روزنامه امروز در زمان اصلاحات دانسته اند.
۱۳-امام جمعه دلیجان در جریان سفر استانی رئیس جمهور،به محض اطلاع از سفر مشائی به دلیجان، استقبال مردم از این سفر را تحریم کرده و با مقاومت شدید وی و مردم،نهایتاً وزیر تعاون جایگزین وی می شود.
۱۴-بیش از ۲۰۰ نماینده مجلس طی نامه ای به رئیس جمهور،خواهان عزل مشایی از سمت معاونت رئیس جمهور(در مسئولیت گذشته) می شوند.
1۵-.....
به نظر شما آیا مشایی این همه برای دولت و نظام می ارزد که این همه هزینه را متقبل شود؟!
آیا از دست دادن حمایت این همه چهره های بزرگ و موجه و قبول این همه مشکلات که به مواضع غلط و عملکرد شبهه برانگیز مشایی بر می گردد، عقلانی و امر صوابی است؟!
آیا از دست رفتن اعتبارات اصولگرایان در نزد هم طیفی ها و سایر طیف ها و جناح ها، امر درستی است؟!
ضمن این که حرفهای بی سندی که در باره امام زمان(عج)زده و می زند و جو لطیفه گونه ای که در باره این مهمترین موضوع عقاید شیعه به وجود آورده و چندگونگی های بافتی که در جامعه به وجود آمده، همه و همه حاکی از عدم صحت مواضع دولت در رابطه با مشائی است!
به نظر من و خیلی از کسانی که در متن مدیریت جامع و انعطاف پذیر جامعه قرار داشته و دارند، می دانند که حضور مشائی در دولت،با توجه به گستردگی اعتراضات و انتقادات مذهبی و مردمی،امر مذمومی است!
در این رابطه 3 پیشنهاد دارم تا این خطر و ضرر، مرتفع شود:
1- دولت، مشائی را از مسئولیت های بزرگ و ملی کنار بگذارد.
2- دولت، مشائی را ساکت کند و نگذارد که وی بی گدار به آب بزند.
3-دولت، مشائی را فصل الخطاب نداند و خود را مبرا نگه د ارد.
بالاخره ایام پرفتنه ای را که اخیراً پشت سر گذاشته و یا در حال گذر از آنیم،فرصتی بود برای آن که مشائی بتواند این مسیر را سریع تر از همیشه طی کند و اندیشه های خود را از حمایته ای روشنفکران و فرهیختگان دگراندیش برخوردار نماید!و گویا مشائی فراتر از ریاست جمهوری، دنبال ایجاد و یا مصادره یک طیف ترکیبی در جناح اصولگرایان و اصلاح طلبان و حتی در ملی مذهبی هاست که در اصطلاح جامعه شناسی سیاسی از آن به عنوان جریان سازی اجتماعی یاد می شود.
آیا نباید دست به کار شد تا مجدداً جلوی بلند پروازی و یا حتی حضور این فرد در جاهای حساس و زدن حرفهای تنش زا گرفته شود و و این راه انحرافی سد شود؟
راستی اگر مشائی رئیس جمهور بود و آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس دفترش،این همه مشکلات به وجود می آورد؟!آیا مشائی هم تا این اندازه از احمدی نژاد حمایت می کرد؟! و به قیمت همه چیز، از هیچ چیز دفاع می کرد؟!
آیا زمانی برای بازنگری مواضع رئیس جمهور به وجود نیامده و نباید این همه بی مبالاتی ها را متوقف نمود؟!
اگر به اصول اصولگرایان خدشه وارد آید، چه کسی مسئولیت پاسخگوئی آن را به عهده می گیرد؟!
بنابر این باید کاری کرد و تا دیرتر نشده،این فتنه را هم چاره اندیشی نمود و به انگیزه ممانعت از مواجهه با بحرانهای پر ریزش آتیه،جامعه را بهداشتی تر اداره کرده و با مدیریت قاطع و مانع و جامع امور جامعه، آن را تحت حفاظت همه جانبه قرار داد و با واکسیناسیون و میکرب زدایی عملاً بقای نظام را بیش از پیش تضمین نمود!
تمام نگرانی من و امثال من که از ابتدای شروع مرحله نهایی انقلاب در سالهای 56 تا کنون در تمام صحنه ها حاضر بوده و مفتخر به التزام فکری و عملی به ولایت مطلقه فقیه ایم، از این است که نکند فرصت های موجود، آنچنان از دست بروند که دیگر امکان تکرار و تکثیر فرصت ها فراهم نیاید و ما منطبق با حدیث امام علی(ع) که فرمود: اذا ضاء الفرصه الغصه؛! با ضایع شدن فرصت ها، اندوهناک شویم.