چهارشنبه 12 خرداد 1389-0:0

تاريخ حملات روس ها به مازندران

 رحمت رزاقی(دانشجوی دکترای تاریخ معاصر، دانشگاه دولتی تاجیکستان-متولدقائم شهر)


 موقعیت طبیعی و جغرافیایی دریای مازندران(Caspian Sea) از دیرباز نه تنها برای ایرانیان، برای اقوام بیگانه و حتی دورترین آنها از سواحل ایران (روس ها) شناخته شده بود.

روس ها برای تجارت وصدور کالا از آن منطقه به دیگر مناطق آسیایی به آن سواحل کشتی می راندند و از همان روزگار قصد دست اندازی و تصرف آن را در سر می پروراندند .

 در سده‎های نخستین اسلامی، روس ها حملاتی به کرانه‎های دریای مازندران و جزایر آن انجام دادند.

نخستین حمله روس ها در( 287.ق/900.م) مقارن آخرین سال حکومت محمدبن‎زید‎علوی بوده است.(1)

حمله دیگر آنان در( 297.ق/910.م) روی داد که روس ها با 16 کشتی جزایر آبسکون ( میان کاله و آشوراده) و سواحل دریا را تاراج کردند و مسلمانان را کشتند و اموال آنان را به یغما بردند.(2)

در همین زمان ابوالضرغام ‎احمدبن ‎القسم-والی ساری- این واقعه را برای ابوالعباس حاکم طبرستان نوشت و او سپاهی به کمکش فرستاد. روس ها در این وقت در انجیله (میان کاله) فرود آمده بودند.(3)

 حمله دیگر روس ها در سال (332. ق / 944.م) به جزایر جنوب ‎شرقی دریای مازندران و سواحل آن می باشد.(4)

جزیره آشوراده به سبب موقعیت سوق‎الجیشی و نزدیکی به دهانه خلیج و عمق کافی برای لنگراندازی کشتی ها، مناسب بود و روس ها را که به ایجاد خط کشتیرانی در دریای مازندران اقدام کرده بودند، بر آن داشت که این جزیره را برای ایجاد یک ایستگاه دریایی بازرگانی (در سواحل ایران) ، دراختیار داشته باشند.

بهترین بهانه برای اقدام به این کار، پاسخ منفی شاه‎عباس‎دوم صفوی به بازرگانان روسی بود که از پرداختن مالیات گمرکی امتناع کرده بودند.

 بنابراین، قزاق های جنوب روسیه در( 1076.ق / 1665.م) به مازندران حمله کردند و فرح‎آباد مرکز آن ایالت را آتش زدند و پس از آن در شبه‎جزیرة میان کاله و جزایر نزدیک به آن مستقر شدند، ولی ایرانیان آنان را از این نقطه بیرون راندند.(5)

 روسیه برای قدرت نمایی خود در دریای مازندران و آگاه شدن از نقش جزایر آن اندیشه سیطره بر آن منطقه را در سر می پروراند.

 این امر در دوره پتر کبیر سرعت و سازماندهی بیشتری پیدا کرد و زمانی که باکو و لاهیجان اشغال شد و ارتش روسیه به سوی مازندران حرکت کرد، احتمال تسخیرجزیره آبسکون (میان کاله - آشوراده) بیش از همیشه چشمگیر شد که با مرگ پتر و ظهور نادرشاه افشار موقعیت جدیدی پدید آمد.

 مطالعه و بررسی درباره دریای مازندران که از زمان پترکبیر رونق یافته بود هر روز روس ها را بر احوال دریا و سواحل آن آگاه تر می ساخت.

سیاحان جاسوس به بهانه های گوناگون در دریا و ساحل گردش کرده و به چگونگی اوضاع و احوال جغرافیایی و اجتماعی و اقتصادی آگاهی می یافتند و به نظر می رسد که از همان زمان به اهمیت استراتژیک جنوب شرقی دریای مازندران و جزیره آبسکون یا میان کاله پی برده بودند و به همین دلیل پتر کبیر بر تسخیر همه جای مازندران از شرق تا غرب و روسی کردن تمام دریای مازندران پافشاری و تلاش می کرد.

با به قدرت رسیدن نادرشاه اندک اندک موقعیت ایرانیان در شمال کشور چه در دریا و چه در زمین استحکام یافت.

نادرشاه که نسبت به دریای شمال اندیشه های ویژه ای داشت در مسیر تقویت قوای بحریه ایران کوشش کرد و در سال (1741.م) به کمک یک ناخدای معروف انگلیسی به نام جان آلتون (Jan Altuon) که بعدها مباشر نادرشاه در امور دریایی سواحل ایرانی دریای مازندران شد با لقب جمال بیک ماموریت ساختن کشتی های تجارتی و جنگی را گرفت.(6)

 قدرت نادري چند سالی در برابر تجاوزات روس ها پایداری نشان داد اما پس از کشته شدن وی و برقراری نظام ملوک الطوایفی دروه جدیدی از آشوب و فتنه در تاریخ ایران پدید آمد.

در دوره کریم خان زند که تقریبا اوضاع ایران سامان یافته بود. روس ها بار دیگر در زمان آقامحمدخان کوشیدند تا راهی به سواحل جنوبی دریای مازندران پیدا کنند.

 ویونوویچ(Vyvnvvych) سردار روسی در( 1197.ق / 1782.م) با چند کشتی به سواحل دریای مازندران (میان کاله و آشوراده) آمده و از آقا محمدخان اجازه خواست تا تجارتخانه‎ای در آنجا دایر کند، اما به جای تجارتخانه، دژی نظامی با 18 عراده توپ بنا کرد، ولی آقامحمدخان با تدابیری خاص آنها را وادار به ترک آنجا و خراب کردن قلعه ساخت .(7)

در نبردهای بعدی آقامحمدخان در قفقاز، سواحل ایرانی دریای مازندران همواره از خطر دور ماند و پس از کشته شدن وی در استمرار تجاوزات روس ها به قفقاز و برپایی دو سلسله جنگ و وارد ساختن آسیب های سیاسی و اقتصادی به ایران، دریای مازندران نیز در معرض نوع جدیدی از تجاوزات قرار گرفت و جزیره های آبسکون و منطقه های جنوب شرقی دریا هم از آن زیان ها زخم فراوان برداشت.

 اختلاف با روس ها بر سر آشوراده و جزایر و سواحل جنوبی دریای مازندران، همچنان باقی ماند، تا با انعقاد دو پیمانِ گلستان و ترکمن‎چای در( 1228.ق / 1813.م) و (1243.ق / 1828.م) طی ماده‎ای در هر دو پیمان، داشتن ناو جنگی در دریای مازندران فقط به دولت روس اختصاص یافت.(8)

دولت ایران که از داشتن کشتی های مجهز جنگی در دریای مازندران ممنوع شده بود، در ( 1252.ق / 1836.م) برای سرکوبی دزدان دریایی ترکمن که به سواحل مازندران حمله می‎کردند، از دولت روسیه درخواست کمک دریایی کرد.(9)

دولت روس و شخص تزار پاسخ دادند که خود انجام آن کار را به عهده خواهند گرفت. امّا روس ها از این درخواست سود جستند و جزایر آشوراده را اشغال کردند و سپس به خلیج‎حسینقلی و چکش‎لر و چلی‎کن و خلیج‎بَلْجان که همه اسمي یا در واقع جزو قلمرو ایران بود نیز دست یافتند.

روس ها با اشغال آشوراده به رغم اعتراضات شدید ایران و انگلستان در آنجا پایگاهی ایجاد کردند.(10)

در( 1253.ق/ 1837.م) شخصی بنام قیات که رئیس جماعت ترکمن های کرانة استرآباد بود، به جزیرة چرکن (چلی‎کن) دستبرد زد و گروهی را اسیر کرد.

دولت ایران با اینکه از شیوه روس ها اطلاع داشت، از آن دولت درخواست 2 کشتی جنگی کرد، ولی پیش از رسیدن کشتی های روسی، حاکم مازندران، قیات و یاران او را سرکوب کرد.

سپس ایران به دولت روسیه اعلام کرد که به کشتی های آنان نیازی ندارد و باید کرانه استرآباد را ترک کنند .(11)

در( 1257.ق/ 1841.م) کنت‎مِد(count mede) وزیر‎مختار روس رسماً از شاه ایران اجازه خواست که روس ها جزایر آشوراده را اشغال کنند و پایگاه دریایی بسازند و از آنجا برای دفع تجاوزهای ترکمانان بهره برگیرند.(12)

ظاهراً دولت ایران به این درخواست پاسخ مساعد نداد؛ با این همه در ( 1258.ق/ 1842.م) روسها سراسر جزایر آشوراده را اشغال کردند و چند عمارت، بیمارستان و 4 سربازخانه با 400 سرباز در آنجا ساختند.

این سربازان همگی از آهنگری و درودگری و نانوایی وکشتی ‎سازی و خانه‎سازی و توپچی‎گری اطلاع کامل داشتند و لنگرگاهی برای ورود کشتی های شان بنا کردند و 5 کشتی جنگی در آن جای دادند.

هم چنين 4 عراده توپ و 6 باب انبار و قورخانه (کارخانه اسلحه سازی) و جز آن ساختند و شب ها در اطراف آشوراده به نگهبانی پرداختند .

 دولت ایران پی‎در‎پی به رفتار روس ها اعتراض می‎کرد، اما روس ها در مقابل این اعتراضات چنین پاسخ می‎دادند که ما برحسب دعوت شاه آمده‎ایم و حضور کشتی ها در آشوراده برای دفع شر ترکمن ها و حفظ امنیت منطقه ضرورت دارد.(13)

روسها در (1262.ق/ 1846.م) از محمدشاه اجازه خواستند تا کشتی های جنگی خود را به کرانه جنوب شرقی دریای مازندران و جزایر آشوراده وارد کنند.

این درخواست با اعتراض شاه و صدراعظم وقت حاج‎میرزاآغاسی روبه‎رو گشت. اما سرانجام به محمدامین-‎ بیگلربیگی گیلان- دستور داده شد که از ورود کشتیهای جنگی روس به سواحل ایران جلوگیری نشود .(14)

در(1267- 1268.ق/1850- 1851.م) هنگام سلطنت ناصرالدین‎شاه و صدارت میرزاتقی‎خان ‎امیرکبیر، جمعی از ترکمن ها غفلتاً به جزیرة آشوراده یورش آوردند و چندتن از اتباع دولت روس را که در آنجا سکونت داشتند، کشتند.

کنسول روسیه مقیم مازندران این واقعه را به تحریک شاهزاده مهدی‎قلی‎میرزا حاکم مازندران دانست و به دالگوروکی وزیر مختار دولت روسیه، مقیم تهران گزارش داد.

 وزیر مختار از میرزاتقی‎خان‎ امیرکبیر عزل شاهزاده را از حکومت مازندران خواستار شد، اما درخواست وی از سوی صدراعظم ایران پذیرفته نگشت. تزار عزل فرمانروای مازندران را از ناصرالدین‎شاه خواستار شد.

شاه به خواهش تزار به عزل مهدی قلی‎میرزا فرمان داد. امیرکبیر متقاعد نشد و برای رفع سوءتفاهم، میرزاعباس منشی را به عنوان سفیر فوق‎العاده روانة پترزبورگ کرد. (15)

سفیر نامه‎های شاه و امیر را به نیکولا تزار روس و نسلرود صدراعظم آن تقدیم داشت. اندکی نگذشت که امیر از صدارت معزول شد و مذاکرات دربارة سواحل دریای مازندران و آشوراده به فراموشی سپرده شد و سفیر در(12ربیع‎الاول 1268.ق / 5 ژانویة 1852.م) بدون اخذ نتیجه به تهران بازآمد.(16)

 آشوراده و دیگر جزایرسواحل مازندران از(1268.ق / 1851.م) که مذاکرات ایران با دولت روس برای استرداد آن، با عزل امیرکبیر در بوته فراموشی افتاد، تا(1299.ق / 1921.م) در اختیار دولت روس بود.

 سرانجام پس از سقوط تزاریسم، نخست طبق یادداشتهای (14 ژوئیة 1918.م / 6 بهمن 1296.ش) و( 26 ژوئن 1919.م / 17 تیر 1298.ش) روس ها از حاکمیت بر آشوراده و دیگر جزایر مازندران چشم پوشیدند.

 اندکی بعد بر پایه پیمان دوستی میان دو دولت ایران و روسیه (8حوت 1299.ش/ 26فوریه 1921.م) مسکو انعقاد یافت روسیه جزایر آشوراده و جزایر دیگری را که در سواحل مازندران بر پایة پیمان (12 ذیقعدة 1310.ق / 28 مة 1893.م) به تصرف خود درآورده بود، به ایران بازگرداند (17). طبق همین معاهده دولتین ایران و روسیه از حقوق برابر در امر کشتیرانی در دریای مازندران زیر پرچمهای خود برخوردار شدند.

پانوشت:

1- مرعشی،ظهیرالدین،تاریخ طبرستان و رویان و مازندران،به اهتمام برنهارد دارن،تهران،نشرگستره،1363.ش، ص302

 2- رابینو،ه.ل،مازندران و استرآباد،ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی،تهران،انتشارات علمی وفرهنگی،1365.ش،ص91

 3- ابن اسفندیار،محمدبن حسن،تاریخ طبرستان،به کوشش عباس اقبال،تهران،کلاله خاور،1320.ش،ص266

4- مسکویه رازی،ابو علی،تجارب الامم ،ترجمه علینقی منزوی،تهران،انتشارات توس،1376.ش،ج6،ص95 

5- سایکس،سرپرسی،تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی،تهران،دنیای کتاب، 1368.ش،ج2،ص306

6- آروی،پیتر،تاریخ ایران به روایت کمبریج دوره افشاریه وزندیه،ترجمه مرتضی ثاقبفر،تهران،جامی،1384.ش،ص341

7- اعتمادالسلطنه،محمدحسن خان،تاریخ منتظم ناصری ، به تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران،دنیای کتاب،1363.ش،ج3،ص1390  

 8- لردکرزن،جرج،ایران و قضیه ایران،ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی،تهران،بنگاه ترجمه ونشرکتاب،1350.ش،ج2، ص700

9- سایکس،سرپرسی،تاریخ ایران، ج2،ص497

10- ترنزیو،پیو کارلو،رقابت روس و انگلیس در ایران وافغانستان،ترجمه عباس آذرین،تهران،بنگاه ترجمه و نشرکتاب،1359.ش،ص60

11- آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،تهران،موسسه مطبوعاتی امیر کبیر،1334.ش،ص267

12- رابینو،ه.ل،مازندران و استرآباد،ص112

 13- آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،ص267

 14- آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،ص483-483

15- بیانی،خانبابا،پنجاه سال تاریخ ایران دوره ناصری،نشرعلم،تهران،1375.ش،ج2،ص95.ر.ک: مکی،حسین،امیرکبیر،تهران،بنگاه ترجمه ونشر کتاب،1360.ش،ص346 .ر.ک: آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،ص287

 16- آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،ص299

 17- وثوق زمانی، ابوالفتح، آشوراده و هرات دو کمینگاه استعمار، تهران، نشر گویا، 1363.ش،ص113

  منابع و مآخذ:

 1- تاریخ ایران کمبریج دوره افشاریه وزندیه، آروی،پیتر،ترجمه مرتضی ثاقبفر،تهران،جامی،1384.ش.

 2- آدمیت،فریدون،امیرکبیر و ایران،تهران،موسسه مطبوعاتی امیر کبیر،1334.ش.

3- اعتمادالسلطنه،محمدحسن خان،تاریخ منتظم ناصری ، به تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران،دنیای کتاب،1363.ش،ج3.

4- ابن اسفندیار،محمدبن حسن،تاریخ طبرستان،به کوشش عباس اقبال،تهران،کلاله خاور،1320.ش.

 5- بیانی،خانبابا،پنجاه سال تاریخ ایران دوره ناصری،نشرعلم،تهران،1375.ش،ج.2

6- ترنزیو،پیو کارلو،رقابت روس و انگلیس در ایران وافغانستان،ترجمه عباس آذرین،تهران،بنگاه ترجمه و نشرکتاب،1359.ش.

7- رابینو،ه.ل،مازندران و استرآباد،ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی،تهران،انتشارات علمی وفرهنگی،1365.ش.

 8- سایکس،سرپرسی،تاریخ ایران ،ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی،تهران،دنیای کتاب، 1368.ش،ج2.

 9- لردکرزن،جرج،ایران و قضیه ایران ،ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی،تهران،بنگاه ترجمه ونشرکتاب،1350.ش،ج2.

10- مرعشی،ظهیرالدین،تاریخ طبرستان و رویان و مازندران،به اهتمام برنهارد دارن،تهران،نشرگستره،1363.ش.

11- مسکویه رازی،ابو علی،تجارب الامم ،ترجمه علینقی منزوی،تهران،انتشارات توس،1376.ش،ج6.

 12 - مکی،حسین،امیرکبیر،تهران،بنگاه ترجمه ونشر کتاب،1360.ش.

13- وثوق زمانی، ابوالفتح، آشوراده و هرات دو کمینگاه استعمار، تهران، نشر گویا، 1363.ش. 5