شنبه 2 مرداد 1389-20:5
بيچاره خبرنگاران
... خانه مطبوعات مازندران که نماینده این قشر تلاش گر است،در این مقطع حساس،باید یک تصمیم قاطع و تاریخی بگیرد و خود سرنوشتش رارقم بزند،حتی اگر مسئولان هیچ گونه حمایت و اعتبار مالی در اختیارش نگذارند. (يادداشتي از منصور علی اصغری-ساري)
هر ساله ، با نزدیک شدن 17 مرداد-روز خبرنگار- جنب و جوشی خاص در اهالی رسانه و دستگاه های اجرایی ، به ویژه اهالی سیاست به راه می افتد .
مطبوعات و رسانه ها با توجه به فراگیر بودن شان در جامعه ، بستر مناسبی هستند تا سیاست مداران در آن عرض اندام نمایند . در نتیجه هر کدام از آنها ( از هر طیف ) در جهت کشاندن این جریان به سمت خود از هیچ کوششی دریغ نمی دارند . و بیچاره خبرنگاران!
خبرنگاران ، این قشر زحمت کش و بی ادعا در راه آگاهی جامعه ، آن قدر مظلوم هستند که از کم ترین امکانات شغلی و اجتماعی نیز بی بهره اند!
تا آن جایی که در ذهن من است ، هر ساله ( پس از نام گذاری روز خبرنگار ) مسئولان ارشد استان و متولیان امر ، با دیدن خبرنگاران ، در مراسم روز خبرنگار ، وعده های زیادی ازجمله تضمین شغلی ، تهیه مسکن و... به آنان می دادند؛ اما این وعده ها ، همزمان با پایان یافتن روز خبرنگار به عمر یک روزه خود پایان می داد و از فردا ؛ روز از نو روزی از نو!
اما غرض اصلی از این مقوله ، جنگ رسانه ای اخیر در خصوص خبرنگاران و برگزاری روز خبرنگار در مازندران است .
با هماهنگی صورت گرفته از سوی خانه مطبوعات استان مازندران ، از مدت ها قبل ، میزبانی مراسم بزرگداشت روز خبرنگار ،به عهده دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری گذاشته شد . البته این آغاز ماجرا بود . عده ای ، به این تصمیم رنگ سیاسی زده ، وبه دلیل اختلافات شخصی و سیاسی علم مخالفت را برافراشتند ! عده ای دیگر در جهت مقابله با طرف مقابل برآمده و صفی دیگر آراستند !
در این بین ، خبرنگار ( موضوع اصلی این بحث ) تنها واژهای است که از متن به حاشیه کشیده شده و مثل گوشت قربانی از این دست به آن دست می افتد!
یقیناً آنهایی که دم از خبرنگار و جایگاهش ( به این صورت ) می زنند ، دل شان به حال این مظلومان عرصه قلم نسوخته و در پی مطامع خویش می باشند .
هویت خبرنگار به استقلال وی است . اگر خبرنگاران وامدار سیاست مداران و جریانات خاص شوند ، دیگر خاصیت خود را از دست داده و مجبور به محافظه کاری می شوند و این ، همچون ویروسی است که از درون پیکره قلم را نابود می سازد و منجر به پیدایش رسانه و مطبوعات منفعل می شود .
آن چه که باید خبرنگاران عزیز بدانند این است ؛ به قول معروف : "کس نخارد پشت من ، جز ناخن انگشت من"
یقیناً در این میان ، آن چه که اعتبار و هویت اهالی رسانه و مطبوعات مازندران را حفظ می کند ؛ استقلال رأی است . اهالی مطبوعات نباید بنشینند تا دیگران برای شان تصمیم گیری کنند .
خانه مطبوعات مازندران که نماینده این قشر تلاش گر است ، در این مقطع حساس ، باید یک تصمیم قاطع و تاریخی بگیرد و خود سرنوشتش رارقم بزند ، حتی اگر مسئولان هیچ گونه حمایت و اعتبار مالی در اختیارش نگذارند.
خانه مطبوعات ، اگر می خواهد شأن اهالی مطبوعات را حفظ کرده و اعتماد آنان را جلب نماید، چاره ای جز استقلال رأی و تصمیم گیری عاقلانه و قاطعانه ندارد .
به گفته شیخ اجل ؛ سعدی شیرازی :
به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق/ که بار محنت خود به ، که بار منّت خلق