سه شنبه 6 مهر 1389-11:50

بازاریان روزنامه نگار !

در رجوع به سابقه برخی خبرنگاران،مطلع می شویم که یکی از آنها مرغ و خروس می فروخت ، دیگری کارگر ساختمانی بود و آن یک دستفروش خیابان و ... حال چرا این افراد شغل خود را ترک کرده و خبرنگاری را برگزیده اند ، مصیبتی است بزرگ که آثار آن را در فقر فرهنگی مطبوعات استان شاهد هستیم.(يادداشتي از کلثوم فلاحي-خبرنگار،ساري)


این جانب به روند ورود اقشار مختلف به جامعه خبری استان ، اعتراض دارم ؛ نه صرفا" به دلیل هدایایی که به این افراد تعلق می گیرد،بلکه به علت فقدان دانشی که خبرنگارنماها در نوشتن خبر و انتشار نشریات به کارمی برند.

 وزیر بازرگانی در سفر اخیر خود به مازندران در کنفرانس مطبوعاتی که در سالن شماره دو استانداری داشت ، وقتی با خیل عظیم خبرنگاران مواجه شد ، گفت:« در مازندران شغل کم است که همه جوانان خبرنگار شده اند؟»

حالا سوال من هم این است که آیا به راستی در مازندران شغل نیست یا شغل با پرستیژ وجود ندارد؟

 چند سال قبل در گفت و گویم با یکی از توت فرنگی کاران استان گلایه ای از وی شنیدم مبنی بر اینکه محصولاتش در حال خراب شدن هستند و کارگری برای جمع آوری "توت فرهنگی" ها نیافته است!

 به عنوان یک خبرنگار باید عنوان کنم که متاسفانه تعداد معدودی از خبرنگاران استان ، پای ثابت اغلب جلسات ، برنامه ها ، همایش ها و ... برای خبررسانی حضور دارند و تعداد زیادی از کسانی که نام خبرنگار را یدک می کشند همچون قارچ در برخی مراسم ویژه ، رخ نشان می دهند.

برخي ها بازاریابانی  هستند که یک دوره کوتاه همکاری اقتصادی با نشریات ، به ویژه نشریات محلی ، قلم به دست گرفته و می شوند بازاریاب خبرنویس!

این جانب قصد توهین به هیچ شغل و منصب و رده ای را ندارم اما معتقدم هر کسی را بهر کاری ساخته اند.

در مقام یک خبرنگار هرگز نمی پسندم که عرصه خبرنگاری به روی همگان باز باشد. بی گمان می دانیم که داشتن دانش مرتبط ، آشنایی با کامپیوتر ( البته نه در حد روشن کردن ) و آشنایی با زبان انگلیسی لازمه ی فعالیت در اين زمینه کاری است. به صراحت عرض می کنم که فقط تعدادی از خبرنگاران استان به دانش مرتبط و آشنایی به کامپیوتر مجهز هستند و از همین تعداد نیز خیلی کمتر در کنار دو مولفه قبلی به زبان انگلیسی آشنا هستند آن هم نه زبان تخصصی مطبوعات !

در رجوع به سابقه برخی خبرنگاران،مطلع می شویم که یکی از آنها مرغ و خروس می فروخت ، دیگری کارگر ساختمانی بود و آن یک دستفروش خیابان و ... حال چرا این افراد شغل خود را ترک کرده و خبرنگاری را برگزیده اند ، مصیبتی است بزرگ که آثار آن را در فقر فرهنگی مطبوعات استان شاهد هستیم.

 در این میان برخی از مدیران مسئول ، سرپرستان نشریات و سردبیران که عرصه را برای ورود هر فردی به شغل خبرنگاری ، بدون گزینش علمی باز کرده اند ، مقصران اصلی قلمداد می شوند.

 این روزها اغلب نشریات محلی استان ، همان نشریات زردی هستند که تنها به انتشار آگهی و تیلیغات بسنده می کنند.

مطمئنا فعالیت های اقتصادی نشریات برای بقا امری الزامی است، اما وقتی یک بازاریاب سرپرستی یک نشریه را به عهده می گیرد ، سعی می کند تمام صفحات آن را تبدیل به پول و اسکناس کند و البته تیترهایی استفاده می کند که فقط به درد همان بازار می خورد.

 عرصه ی فرهنگ با صحنه ی بازار متفاوت است ، ورود افراد غیرحرفه ای و کارشناس به عرصه خبر و مطبوعات ، خیانتی بزرگ به فرهنگ کشور است.

 مدیران مسئول ! به این خیانت بزرگ دامن نزنید و کمی فراتر از منافع شخصی خود را هم ببینید.

 امروز خبرنگاری که رسالت خود را به فراموشی سپرده ، نمي تواند در نقد فضای استان قلم بزند، چراکه اگر بنویسد ، سهمش از آگهی های اداره مرتبط قطع خواهد شد و البته او هم نمی نویسد تا سهم آگهی را با برخی مدیران روابط عمومی ادارات ، تقسیم کرده و کارمزد آنها را هم بدهد.

با جو حاکم ، فضای فرهنگی استان را در حال غوطه خوردن در خطری بزرگ می بینم چراکه هرگاه کار به نااهلان سپرده شود جز این نخواهد بود.

 کاش دغدغه من هم فقط هدایایی بود که این افراد به ناحق دریافت می کنند و کاش این افراد هم به گرفتن هدایا بسنده کرده و با تکیه بر شم اقتصادی خود ، پست تقدیمی مدیران مسئول نشریات را به عنوان سردبیر ، قائم مقام مدیرمسئول و یا مدیر اجرایی نپذیرند ، مدیرمسئولی که صرفا به خاطر منافع مالی ، نشریه را تقدیم افراد مورد نظر می کند تا پول پارو کند.

دیده می شود که این افراد در نشست ها و مصاحبه ها ، به علت نبود آگاهی اقدام به پرسیدن سوال هایی می کنند که موجب خندیدن حاضران می شود ، حتی دوستان و همکاران شان هم به آنها می خندند.

  آگاهی نداشتن برخی خبرنگاران از فضای سایبر تا بدانجاست که وقتی نشانی پست الکترونیکی آنها را جویا می شوی ، می گویند داشتم ، خراب شد !

 امیدوار نیستم که پنجره گزینشی برای ورود افراد به عرصه خبر گشوده شود اما امیدوارم این افراد با مراجعه به وجدان خود ، تلنگری خورده و عرصه را بر خبرنگاران واقعی تنگ نکنند تا ارباب جراید مجبور نشوند به واسطه تنگ شدن عرصه ، عطای خبرنگاری را به لقایش بخشیده و صحنه فرهنگ استان را ترک کنند.

ايميل نويسنده:(falahi.dargahlo@gmail.com)