سه شنبه 14 دی 1389-22:50

متشکرم،متشکری،متشکر است...

...تجربه چند سال خبرنگاري من نشان داده که تشکرهاي  اغلب مسئولان از هم ، نشان از نان هایی است که به هم قرض می دهند!احتمالا"به خاطر همين نان قرض دادن ها،مسئولان کم تر در صف نانوايي ها مشاهده مي شوند،چون نيازي به خريد نان ندارند! (يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)


من تشکر می کنم ، تو تشکر می کنی ، او تشکر می کند ، ما تشکر...

تشکر و قدرداني جزيي از فرهنگ ماست و مسئله نوظهوری نیست.اما در اين يادداشت قصد داريم به نقد گونه اي از تشکر هاي ظاهري و توخالي بپردازيم.

 در هر نشست و جلسه و همایشي ، اغلب مسئولان و سخنرانان بدون استثنا بايد از چند نفر تشکر کنند؛آن هم نه فقط در ابتدا که در انتها و گاه در ميان سخنان شان از کس يا کساني تشکر مي کنند!

گاه اين تشکرهاي تکراري و اعصاب خردکن،سياسي است و سخنران قصد دارد حمايت خود را از تشکر شونده بيان کند،گاهي نيز تشکر عرض ارادت به مقام مافوق است که:" ازت تشکر کردم که هواي منو داشته باشي و ميزم را نگيري!"در هر حالت اين گونه قدرداني ها و تشکرهاي صوري و بي خاصيت و کسالت آور در همه جلسات و کنفرانس ها و همايش ها،با کمي شدت و ضعف شنيده مي شود. 

  دامنه تشکرها ، این روزها وسیع تر هم شده و در چند نقطه از شهر ساري بنرهایی دیده ام که مسئول پائین دستی یک دستگاه از مسئول بالا دستی همان دستگاه تشکر کرده!!يا نماينده اي که از اطرافيانش مصرا" مي خواهد از او بابت يک پيگيري ساده و در راستاي وظايف نمايندگي،با نصب پارچه اي دور ميدان شهر تشکر کنند!

 البته اگر این تشکر کردن ها در پی انجام درست وظایف و مسئولیت ها باشد مطمئنا ما هم از مسئول آن دستگاه تشکر می کنیم اما قصه وقتی غصه می شود که آگاه می شوی دستگاه مرتبط ، آشفته بازار است.

اما از جلساتی برای تان بگویم که دل من و این قلم ( همان خودکار! ) و مطمئنا دل بسیاری از همکاران خبرنگارم خون است.

خبر زمانی مهم است که ارزش های خبری در آن نهفته و از عناصر خبر تهی نباشد، ولی چه بگویم از مسئولانی که به جای ارائه خبر و گزارش و چند خط حرف حسابي ، فقط به تشکر پرداخته و در این میان از زمین و آسمان و هواشناسی هم غفلت نمی کنند!

 این گونه است که خبر نگاشته شده فاقد هرگونه ارزش می شود و ایراد بر خبرنگار می گيرند که " این چه خبری است؟"

در عالم ورزش های رزمی می گویند یک رزمی کار نباید با مشت های باز در باشگاه یا بر روی تاتمی حرکت کند و باید با مشت های گره کرده ، آماده هرگونه دفاع یا حمله باشد؛ در عالم خبرنگاری هم ( البته این را نگفته اند ، من می گویم) باید آماده بود و قلم را از دست رها نکرد تا مبادا مطلب مهمي نانوشته بماند.

اما بسيار اتفاق افتاده این قلم بارها به سمت کاغذ می رود اما به سبب تشکرنامه بودن صحبت های مسئول محترم ، غلطانده نمی شود. تشکرهای باری به هر جهت...

تجربه چند سال خبرنگاري من نشان داده که تشکرهاي  اغلب مسئولان از هم ، نشان از نان هایی است که به هم قرض می دهند!(احتمالا"به خاطر همين نان قرض دادن ها،مسئولان کم تر در صف نانوايي ها مشاهده مي شوند،چون نيازي به خريد نان ندارند!)

مسئول يعني مورد سئوال؛ فردی است که وظایفی را عهده دار شده و موظف به اجرای امور است ، حال چه نیازي به تشکر افراطي و ظاهري از فردی وجود دارد که مسئول است و موظف؟

 نیازی نیست از فردی که به وظایفش عمل می کند تشکر کرد، چه رسد به تشکرهای پي درپي و اغلب بی پایه و اساس.

شاید لازم است مسئولان بار دیگر به خویشتن خویش مراجعه کرده و دلیل این همه تشکر مسلسل وار را یافته و افکار عمومی را هم آگاه کنند.

 تشکرهای متوالی بدون علت که به ادبیات پاچه خواری (می خواستیم این واژه را شطرنجی کنیم اما دیدیم مخاطب شايد متوجه منظور ما نشود!) معروف شده،مانند آفتی است که نه تنها مانع دیدن نقاط ضعف مدیران شده، خبر و خبرنویسی را هم دچار اختلال کرده و در نهایت در اثر سکته ، رگ آئورت این خودکار دچار انسداد شده و دیگر رنگ نخواهد داد!

و حرف پاياني اين که انديشمندي گفته:"شخص بايد سزاوار ستايش و قدرداني باشد،اما از آن بگريزد."

ايميل نويسنده: (falahi.dargahlo@gmail.com)