دوشنبه 16 اسفند 1389-22:0
پاسخ منفي است!
...يک سئوال:آيا مسئولان ارشد استان توانسته اند اين بحران را کارشناسانه و عالمانه مديريت و رهبري کنند و درست تصميم بگيرند؟!اگر حوصله خواندن ادامه اين يادداشت را نداريد،خيال تان را همين جا راحت مي کنيم؛پاسخ منفي است!(يادداشتي درباره بروز بحران تعاوني هاي مالي و تجمعات اخير در استان)
«بحران» ضربه اي شديد به سيستم است که آن را از حالت تعادل خارج مي کند.کارشناسان بحران را در دسته هاي گوناگوني همچون بحران هاي شديد،نوظهور،کند،انعکاسي،برنامه اي،عادي،اداري،موردي و... تقسيم بندي مي کنند.
آن چه که در مواقع بحراني(داخلي و بين المللي)اهميت دارد تصميم گيري مقامات بالادست و در اصطلاح«مديريت بحران» است.اتخاذ تصميم در شرايط بحراني يکي از مهم ترين مسئوليت هاي مديران است.از چند هفته گذشته استان ما با يک بحران از نوع «موردي»روبه رو شده است:بحران تعاوني هاي مالي.
يک سئوال:آيا مسئولان ارشد استان توانسته اند اين بحران را کارشناسانه و عالمانه مديريت و رهبري کنند و درست تصميم بگيرند؟!اگر حوصله خواندن ادامه اين يادداشت را نداريد،خيال تان را همين جا راحت مي کنيم؛پاسخ منفي است!
مدیریت را در چه می دانیم؟آیا صرف داشتن میز مدیریتی و رفتن در جلسات متعدد و امضا و پاسخگويي به متقاضي و ... حمل بر مدیریت صحيح است؟به باور ما اين کارها را نامديران نيز خيلي زود مي آموزند و به کار مي بندند؛هنر مديريت هنگام بحران مشخص مي شود.
ثابت شده مدیریت استان در حوادث اجتماعي و اقتصادي چند سال اخير از جمله قطع شدن گاز ، طوفان ، خشکسالی و آسیب دیدن باغات مرکبات و محصولات کشاورزی،ورود محصولات کشاورزي به ويژه برنج و اخیرا هم مسدود شدن حساب های سپرده گذارن در چند تعاونی ، نتوانسته به خوبی بحران را مديريت و آن را جهت دهی کند.
مثل روز روشن است که در ماجراي تعاوني بهمن ايثار و وحدت حق مردم پایمال شده و معلوم نیست عاقبت 130 میلیارد تومان سپرده مردم در يکي از اين تعاوني ها(بنا به گفته نماينده معترضان پس از نشست با معاون سیاسی استاندار) که متعلق به مردم استان است و طیف وسیعی را درگیر کرده چه خواهد شد؟
همچنین منکر این نیستیم که تجمع های 2 روز اخیر بدون مجوز بوده و به مسدود شدن چند ساعته یکی از خیابان های اصلی ساري منجر و کار برخي مراجعان به استانداري دچار اختلال شده است.
اما تعداد قابل توجهي از هم استاني هاي ما هرآنچه داشته اند از زمین ، خانه و ماشین را فروخته و به امید دریافت تسهیلات و سرمایه گذاری ، به این تعاونی ها سپرده بودند،برخي تنها سرمايه زندگي شان همان موجودي حساب شان در اين تعاوني ها بود که اکنون امید آنها به یاس و حتی تصور دستیابی به اصل سپرده هم به سراب تبدیل شده است.
تجمع مال باختگان نه سیاسی است و نه امنیتی بلکه از سرناچاری است. بغض مردم زمانی که با مراجعه به شعبات به نتيجه اي نرسيدند،ترکید. آن ها پس از اینکه پاسخ قانع کننده ای از سوی شعبات تعاونی ها دریافت نکردند،ناخواسته به سمت تنها ملجا و پناه شان- استانداری- سرازیر شدند تا مگر کسی به فریادشان برسد.
هنر مدیریت در همين هنگام است،ظهور بحران. البته همان زمان که رسانه ها در رابطه با بروز این مشکل هشدار دادند،مسئولان باید منتظر شروع اين بحران موردي مي بودند و پی گیر مي شدند.
آن ها می توانستند با مديريت کارگشا و اتخاذ بهترين تصميم از وقوع حوادث اخیر جلوگیری کنند؛ اما پس از خبررساني رسانه ها -از جمله همين مازندنومه-شاخک هاي کسي حساس نشد و مديران ارشد استان هشدارها را پشت گوش انداختند.
آن ها به کارهای روتین و روزمره خود مشغول بودند و نه انگار که اتفاقی در حال رخ دادن است.کسي از ظرفيت رسانه ها براي آرام کردن مردم بهره نبردهيچ مديري به مردم نگفت جريان چيست،تکليف پول شان چه مي شود،اطلاع رساني شفاف انجام نگرفت و در يک کلام بحران مديريت نشد.
مال باختگان با وعده 15 اسفند منتظر ماندند و 15 اسفند هم از راه رسید و باز هم خبری نشد.اکنون نوبت جمع شدن مردم و دادخواهي آنان است.
اجتماعات اخير نتیجه سهل انگاری مدیران در بهبود اوضاع است.آتش زير خاکستر شعله ور شد.باحضور یگان های ویژه پليس جمعیت متفرق شدند اما آيا مشکل مردم حل شده است؟ مسئله هم چنان به قوت خود باقي است.
در واقع اين بحران موردي در دو مرحله مديريت نشده است:1-زمان بروز مشکل و آگاه شدن از مسدود شدن حساب مردم 2- زمان تجمع
در دو روز گذشته هم مي شد اجتماع مشتريان تعاوني ها را به درستي مديريت کرد.آن ها تشنه شنيدن سخنان مديران ارشد استانند که از نتيجه پي گيري ها و اقدامات خود بگويند،که حرفي بشنوند و آرام شوند،که احساس کنند کسي مشکل شان را پي گيري مي کند و آن ها بايد در خانه هاي خود منتظر حصول نتيجه بمانند.مردم مال باخته و نيازمند منتظر دو کلمه حرف حساب مسئولان بودند،نه برخورد و تشر؛تا به آرامش برسند.
شاهد مثال عملکرد مثبت معاون سياسي و امنيتي استاندار در اجتماع روز نخست است. او خود را به جمعیت نشان داد و در میان مردم برای دقایقی حضور یافت وآن گاه تلفني پي گيري کرد و مردم را به طور موقت آرام کرد.
البته بحران مديريت نشده را اينک-زماني که به اوج رسيده-مديريت کردن اندکي دشوار است.کار گره خورده است. مردمی که باید در آستانه سال نو مشغول خریدهای نوروزی و خانه تکاني و يا بر سرکار خود باشند از زن و مرد و پیر و جوان و حتی معلول و نابینا تجمع می کنند تا شاید همراهی و پشتیبانی و مددي از مسئولان خود ببینند اما با برخورد سرد آن ها مواجه می شوند.
مدیریت استان در قضيه تعاوني ها و مديريت نکردن بحران و توسل به قوه قهریه نمره منفی گرفته است؛چه تجمع مال باختگان از پیش تعیین شده و با قصد و غرض قبلي نبود. اجتماع کنندگان در دست نه چوبی دارند و نه سنگی،نه ناسزايي نثار مي کنند و نه شعاري ناراست سر مي دهند،آن ها فقط مي خواهند بدانند تکليف مال شان چه مي شود.آن ها خواستار توضيح شفاف و رفتار رو راست مسئولان ارشد استان برای رفع مشکل پيش آمده هستند. کاربدستان استان به راحتی می توانستند فضا را آرام کنند.هنوز هم مي توانند.
امیدمنديم در موارد بحرانی مشابه که شايد در آينده رخ دهد،آن جا که تصور بر آن است حق مردم پایمال مي شود و ممکن است مشکلاتی از قبیل سوخت،تقاضاهای صنفی،حقوق عقب افتاده،مسايل شهري و روستايي و... به وجود بيايد،مسئولان استان به خوبي بحران را مديريت کنند و بتوانند به جای نشستن در آن همه جلسات کم فايده و حضور در نشست هاي خبری،به خصوص از نوع صدا و سيمايي اش و حرف زدن هاي مکرر مردم را به آرامش فرا بخوانند و بحران را مدیریت کنند.