چهارشنبه 14 ارديبهشت 1390-23:4

وقتی بلندگوی اصول گرايان،تریبون ضد دولت می شود!

...شما اگر به واقع اصولگرا و طرفدار دولت اصولگرا هستید ، کجای تخریب استاندار و معاونش-که منتصب همين دولتند-حمایت از دولت است؟! اگر ما دوم خردادي هستیم پس چرا جاي شما داريم از نهاد دولت و نمايندگانش در استان دفاع مي کنيم و شما به تخريب مشغوليد؟


در ادبيات عام اقتصادي،جنس هاي بنجل و به دردنخور بازار را که بيشتر از کشور چين وارد مي شود،"چيني" مي نامند."چيني"يعني اين کالا کيفيت ندارد،عمرش کوتاه است،ارزش خريدن ندارد و خلاصه اين که اگر نخريد به نفع تان است.

در مثال مناقشه نيست،خواستيم بگوييم در دنياي مجازي هم ما سايت بنجل و چيني داريم،نمونه اش همين سايت مثلا" اصولگراي کم خاصيت و بي ارزش که اخيرا" براي دفاع از نامزدي احتمالي يکي از اقوامش در انتخابات مجلس آينده به بزرگ و کوچک بي احترامي مي کند و با افاضات اخيرش بار ديگر ثابت کرد که بر خلاف آدم حسابي ها،هر چه بر سابقه وسن فعاليتش افزوده مي شود،بي ادبي و عقب گردش بيشتر مي شود!

در لجن پراکني نخ نماي اخير، اين سايت دورو و تفرقه افکن، اتهاماتي برساخته را متوجه ما کرد که لازم مي دانيم،نکاتي را به عرض برسانيم.(پيش تر از خوانندگان ارجمند و فرهيخته مان بابت اين پاسخ گويي عذر مي خواهيم اما هميشه جواب ابلهان خاموشي نيست.به قول سعدي شيرين گفتار:هر که بدي را بکشد،خلق را از بلاي او برهاند و او را از عذاب خداي عز و جل. )

1- مازندنومه تریبون استانداری و هيچ دستگاه ديگري نیست.ما تريبون انديشه خودمان هستيم.استانداری تریبون زیاد دارد، از سایت استانداری گرفته تا ارتباطات رسانه ای با صدا و سیما و مطبوعات و حتي ديدارهاي مردمي.

فرض محال،محال نيست،در نظر مي گيريم مازندنومه تریبون استانداری است؛ به زعم شما که مثلا" فيگور اصولگرايي مي گيريد و در باطن تيشه بر ريشه هر چه اصول است،مي زنيد، تریبون استانداری دولت اصولگرا بودن چه اشکالی دارد؟

در واقع این افتخار باید نصیب شما می شد،اما عرضه و توان نداشتيد تريبون دولتي شويد که سنگ آن را به سينه مي زنيد! حال که به خاطر دفاع کورکورانه از قوم و خويش تان،تخریب استاندار اصولگرا و هر کسي که از مديريت ارشد استان دفاع مي کند را به جای دفاع از وی برگزیده اید،پس جور شما نامردان عرصه اصولگرايي را ما می کشیم.

 2-در یادداشت"استاندار به دل نگيرد"و يادداشت پيشين ما"چتري براي همه" نامی از مسئول، فرماندار يا رسانه خاصي به ميان نیاورديم و به طور کلي نظر مان را در مورد يکي از مسايل روز استان بيان کرديم،چه شما موافق باشيد و چه مخالف.

به قول رييس جمهوري که زماني در بحث مفسدان اقتصادي گفته بود سر طناب را که مي گيريم داد عده اي در آن سوي طناب درمي آيد؛ اینک که ما سر طناب را گرفته ايم، داد و فغان شما مثلا" اصولگرايان نقاب به دست، آن سوي طناب در آمده و دوباره راه فتنه انگيزي را در پيش گرفته ايد.

حال براي همگان مشخص شد،متخلف کيست و ماجرا چيست! اکنون براي همه مثل روز روشن شده که اين همه مواضع ضد استاندار گرفتن،ريشه اش کجاست؟به قول ما مازندراني ها"شمه پيله دله مر ديه" و اکنون با اين فرار به جلو عيان شد از چه جنسيد!

 با لجن مالي اخير اين سايت شبه اصولگرا مشخص شد دروغ پردازي و هتاکي چند سايت درجه دوي کشوري نيز ريشه در اقدامات همين افراد دارد و با اين پاسخگويي شتاب زده و از سر کينه و غيظ،آن قضيه نيز لو رفت!

اينان کساني هستند که دست شان براي آگاهان رو شده است، در پرونده کاري شان جز ايجاد تفرقه و دروغ و دگماتيسم چيز ديگري يافت نمي شود و حتي يک قدم کوچک هم براي استان ما برنداشته اند.اکنون که بيشتر مازندراني هاي کابينه و منصوبان مازني دولت در پي کمک و ياري به زادگاه و مردم خويشند،اين مدعيان بگويند براي مازندران چه انجام داده اند؟آيا يک صفحه عملکرد در اين زمينه داريد که روز مبادا ارايه دهيد!؟

البته چرا...کارهايي انجام داده اند،ايجاد تفرقه،ترويج حس ياس و نااميدي در استان،دروغ پراکني و اتهام زدن هاي واهي به رسانه هاي غيرهمسو،دگماتيسم سياسي و انديشه اي و تبليغ آن در فضاي رسانه اي استان،افترا و بهتان به مديران ارشد دولت در مازندران و...الخ. گواه ما هم فقط تيترهاي چند روز اخيرشان است،حوصله مراجعه به آرشيوشان را ديگر نداشتيم:

-نقض منشور دولت در مازندران!

-دامنه فشارهای زنجیره ای ضددولتی به فرمانداری ویژه تنکابن رسید!

-افشای فشار نمایندگان زیاده خواه به استاندار مازندران از سوی نماینده اردبیل!

-دومین مطالبه فراقانونی استاندار؛استعفای اجباری فرمانداراصولگرای نوشهر باطعم حمایت از نماینده دوم خردادی!

-فقط وزیر کشور و معاون سیاسی او بخوانند

3- به ما گفته اند سايت فيلتر شده و بدنام.قضيه فيلترينگ ده روزه مان را همان هنگام توضيح داديم که به گفته مديران وزات ارشاد از سر اشتباه بود و ما نه امضايي کرديم،نه جريمه اي شديم و نه اين که تعهدي داديم.ما اطلاعي نداشتيم،خودشان بستند و خودشان نيز رفع کردند؛ فقط تلفني اندکي پيگيري کرديم،همين. آگاهان مي دانند که رفع فيلترينگ با اين سرعت و بدون گرفتن هيچ گونه تعهد و جريمه و تشري،تنها به هنگاميست که اشتباهي صورت گرفته باشد.ما اين فيلترينگ اشتباهي و رفع سريع آن را نيز جزو افتخارات مان مي دانيم.

اما بدنامی؛به باور ما اگر دفاع از مدیران دلسوز، کار کشته و کسانی که پرونده سالمی دارند و تخلف نمی کنند،بدنامی است پس شما خوش نام باشید که چشم بسته از قوم و خويش متخلف تان دفاع می کنید.

 همه مي دانند که تعریف بدنامی نه روشنگري مستقلانه ماست؛بلکه بدنامي،دروغگویی ، هوچی گری و دفاع ناشیانه و فامیلی گری است که شما مرتکب شده اید.

ما مستقليم و با اصلاح طلب و اصولگرا گفت و گو مي کنيم و نظريات شان را انتشار مي دهيم،از حق دفاع مي کنيم،همان طور که از نياز آذري دفاع کرديم،از فياضي اصولگرا نيز دفاع کرديم يا در ماجراي سريال پايتخت با معاون سياسي استاندار و برخي از بزرگان همنوا نشديم و موضعي ديگر گرفتيم،زماني عليه شوراي شهر مطلب نوشتيم،گاه سر ماجراي يک پل در مرکز استان به يکي از معاونان استاندار خرده گرفتيم و اخيرا" يادداشتي در دفاع از مديرکل کتابخانه هاي استان را انتشار داديم که از قضا همفکر و دوست جاني شماست و... ما از همه حمايت مي کنيم و از هيچ کس حمايت نمي کنيم.تلاش مي کنيم بر مدار حق و حقيقت بگرديم و به خاطر قدرت طلبي و باند بازي و برادر دوستي،آخرت مان را نفروشيم. 

4-در جايي از نوشته سياه سايت شبه اصولگرا،به انتقاد گروه های مختلف اصولگرا و چهره های صاحب نظر و دلسوز از استاندار اشاره شده،اما ما هر چه گشتيم از اين گروه ها چيزي نيافتيم،جز نوشته جات و لاطائلات همين سايت مدعي! 

به قول ما مازندراني ها"شما ره ميچکا زني هم قبول ندارنه"،چه برسد به اين که نماينده همه گروه هاي اصولگراي استان و "امت حزب الله"باشيد! لطفا" از طرف خودتان حرف بزنيد؛همين دو-سه نفري که هستيد،نه اصولگرايان واقعي که به دور از تنش و حساسيت هاي کاذب و در دنياي پر از صداقت و دوستي مشغول خدمت اند.

5- اگر بر فرض نماینده مردم اصلاح طلب نوشهر و چالوس پشت قضیه برکناري فرماندار شهرشان است،در مرکز استان که از قضا نماينده اصلاح طلب در هيچ عزل ونصبي دخالت نمي کند(بهتر بگوييم دخالتش نمي دهند!) اين جا را چه مي گوييد؟!

 باز هم مي گوييم فرض محال،محال نيست؛ فرض بر اینکه شخص منتسب به شما نماینده شهر شود،آيا  انتخاب شدن فردي که اصرار بر تخلف دارد و به جاي کارگشايي و رسيدگي به امور مردم،بيشتر اوقاتش را به تبليغات مشغول است، شایستگی نمایندگی مردم را دارد؟يادمان نرود مجلس جاي کساني است که قصد  قانون گذاري دارند،نه محل قانون شکناني که داد استاندار کم سر و صدا و مظلوم استان را هم درآورده اند.

شما اگر به واقع اصولگرا و طرفدار دولت اصولگرا هستید،کجای تخریب استاندار و معاونش-که منتصب همين دولتند-حمایت از دولت است؟! اگر ما دوم خردادي هستیم پس چرا جاي شما داريم از نهاد دولت و نمايندگانش در استان دفاع مي کنيم و شما به تخريب مشغوليد؟!اصلا" آيا شما غير از فاميل، بلديد از کس ديگري حمايت کنيد؟شما چند دوست و همراه در استان داريد؟ در ادبيات و قاموس شما آيا مهرباني،نقد منصفانه،تذکر دوستانه،تشويق مشفقانه و مفاهيمي از اين دست جايگاهي دارد؟گمان نکنيم.

6-در کتاب ارجمند گلستان آمده:"بدخوي در دست دشمني گرفتار است که هر کجا رود از چنگ عقوبت او خلاص نيابد: اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوي/ ز دست خوي بد خويش در بلا باشد."

در پايان مقال دوباره از خوانندگان مان عذر مي خواهيم که مجبور شديم لاطائلات آن سايت چيني را پاسخ بگوييم،چرا که باز هم به قول سعدي بزرگ:

شباني با پدر گفت اي خردمند/ مرا تعليم ده پيرانه يک پند

بگفتا نيک مردي کن نه چندان/ که گردد خيره گرگ تيز دندان.