جمعه 20 خرداد 1390-23:0

به نام شهدا،به کام رفقا

...چند تني از نامزدهاي احتمالي مجلس آينده نيز بودند اما رييس برگزاری یادواره،چنان نوشابه ای برای يکي از آن ها(فرماندار ساری،که مدت هاست خود را براي انتخابات آينده مجلس آماده مي کند)باز کرد که اگر او تا آخر عمر از این نوشابه نوش جان کند،باز هم تمام نمی شود!(يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)


جنگ که تمام شد مردم ما براي زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهيدان و جوانان به خون خفته وطن،مجالسي را با عنوان يادواره شهدا برگزار کردند و مي کنند.

یادواره های شهدا همواره مورد توجه گروه های مختلف مردمی بوده و خانوده هاي ايراني برای پاسداشت یاد شهيدان شان از هیچ چیز مضايقه نکرده و هميشه پيشگام بوده اند.

جوانان ما از "جان" خود گذشتند و عاشقانه به جانان پیوستند و مردم ما نيز از سر "جان" در یادواره ها شرکت می کنند،حتي آناني که شاید آن شهید را ندیده و هیچ آشنایی هم با او نداشته اند.

کار دل است،حرف ارزش هاست، تفاوتي نمي کند مردم ما آن شهید را به ظاهر می شناسند یا نه،در مجلس یادش حاضر مي شوند،خودسازي و بازسازي معنوي مي کنند و خون شهيد را پاس مي دارند.

***

 عصر پنج شنبه يادواره شهدای سروینه باغ ساري برگزار شد. مردم از کوچک و بزرگ و زن و مرد آمده بودند، خانوادگی هم حاضر شده بودند.

 مردی را ديدم که با دو دختر کوچکش به مراسم آمده بود. پیرزنی هم یک صندلی خالی برای عروسش نگه داشته بود،می گفت عروسم رفته بچه کوچکش را به کسی بسپارد و بعد به مراسم بیاید.

ديدم صندلی های زیر سوله پر شد. محوطه اختصاص یافته به این مراسم هم مملو از جمعیت بود و بسیاری از افراد ایستاده مراسم را پي گرفتند.

در خارج از این فضا هم عده زیادی از مردم حضور داشتند. برنامه با تاخیر آغاز شد اما مردم نرفتند،حتي آنان که ايستاده بودند و جا براي نشستن نداشتند.

مردم به عشق شهدا آمده بودند و شاید برخی از آنها حتی نام برادر رئیس جمهوری را هم نشنیده بودند اما  حضور یافتند تا به گونه ای ادای دین کنند و فيضي ببرند.

 مردم با اخلاص و بدون اطلاع از اهداف واغراض سیاسی برخی افراد،در برنامه هایي این چنینی حاضر می شوند ، اشک می ریزند،بر سينه مي زنند و به روح شهيدان شان درود مي فرستند.

 مردم نمی دانند عده ای می خواهند از نام و یاد شهدا استفاده ابزاری و براي پیشبرد اهداف خود هزینه کنند.

چند تني از نامزدهاي احتمالي مجلس آينده نيز بودند اما رييس برگزاری این یادواره ، چنان نوشابه ای برای يکي از آن ها(فرماندار ساری،که مدت هاست خود را براي انتخابات آينده مجلس آماده مي کند)باز کرد که اگر فرماندار تا آخر عمر از این نوشابه نوش جان کند ، باز هم تمام نمی شود!

 مراسم ، گرامی داشت ياد شهدا است اما رييس يادواره به تعریف و تمجید از کسي مي پردازد که می دانیم قرار است وارد کارزار انتخابات شود(بهتر است بگوييم شده است.)

او فرماندار را بانی برگزاری این مراسم معرفی می کند و نمی دانم به چه دلیل اصرار دارد که کارهای کرده و نکرده فرماندار را برای همه بازگو کند و البته این را هم اضافه می کند که اگر لازم باشد از بزرگی های فرماندار بیشتر خواهد گفت!

 آقاي رييس از جنوب شهر حرف می زند و فرمانداری که گویا سینه سوخته جنوب شهر است و اصلا" در تمام مدت خدمت ، رختخواب خود را هم در محله های جنوب شهر پهن کرده و تا این اندازه با اهالی جنوب شهر رفیق بوده است.

اصلا" گيريم که فرماندار،رفیق محله های جنوب شهر بوده و هست ، پس چرا اینک که در حال رفتن است و سودای دیگری در سر می پروراند به فکر افتاده تا نخستین یادواره شهدا را در اين محله برگزار کند؟ فرماندار در شش سال گذشته کجا بود؟ آیا شهدای سروینه باغ متعلق به یک ماه و یک سال گذشته اند؟

مردم از پشت پرده های سیاسی خبر ندارند ، آنان نه برای داود احمدی نژاد آمدند و نه برای هيچ مسئول دیگري،صرفا برای گرامي داشت یاد شهدا و جوانان گلگون کفن شان حاضر شدند.

نام و ياد شهيد حرمت دارد،ارزش آفرين است،پشتوانه نظام ماست،با بازي هاي سياسي دچار انحرافش نکنيم.شرط بلاغ را گفتيم و پند و ملالش را به آقايان مي سپاريم:

بيا و حال اهل درد بشنو / به لفظِ اندک و معنيِ بسيار(حافظ)