پنجشنبه 26 خرداد 1390-1:12
حزب باد
...همکار خواندن دکتر ما به نوعی دست انداختن به طنابی محکم برای بالا کشیدن خودشان است و لاغیر. اگر می خواهند یادداشت دکتر ما را منتشر کنند ، دیگر نیازی به اضافه گویی ها نبود؛بدون مقدمه اقدام به انتشار می کردند البته بدون ذکر منبع (!) که راه و شیوه شان بدون اصول است،علی رغم چهره اصولگرایی(يادداشتي از کلثوم فلاحي-خبرنگار-به بهانه نقد يادداشت دکتر علي کريمي مله در يک رسانه مجازي محلي)
در اقدامي بحث برانگيز اسب هاي ميداني را از جای برداشتند و آدمکان به جان یکدیگر افتادند. کمی قدیم تر ها می گفتند اگر می خواهی فردی را بشناسی ، یا با او به سفر برو يا از او طلب پول کن. اما این موضوع مربوط به پیش از دورانی است که انسان ها یک رو داشتند و حزب باد ، هنوز پایه گذاری نشده بود؛ دوره ای که تغییر تفکر همراه با باد بی سامان نبود و ارزش ها هم سیاه و سفید را به خود راه نمی دادند .
در این روزگار سیاست زده ای که حتی مجسمه میدان شهرمان هم با دستور سیاسی کاران برداشته می شود، عده ای خوش نشین با هر بادی ، جهتی عوض کرده و راه را عوضی می روند.
انگار نه انگار که دیروزها کردان مرد مدیریت کشور بود و مغز متفکر در این زمینه ، به بادی فروختندش ؛ او دیگر کردان مدیر نبود ، او دکتری نبود که دیروز صدایش می کردند،مجرمی بود مستحق حتي اعدام!
سازندگی را زیر پا گذاشتند ، اصلاحات را لگدمال کردند و رسیدند به دولت اصولگرا . اگرچه پیرو اصول دولت احمدی نژاد نبوده -و اصولي بهتر را برای فردای میهنم چشم در راهم- اما سینه چاکان اصول احمدی نژاد ، بر اصول دولت عدالت محور خویش هم پایدار نبودند و شاید به شکلاتی و یا کمی بیشتر ، اين دولت را هم فروختند.
مشایی ها را علم کردند و گفتند منحرف ؛ حال انحراف مشاییون کجا و انحراف این به ظاهر زاهدان خلوت نشین کجا!
هیچ جای ناراحتی ندارد کسی را که در آخرین تصنیفش امام را یاد کرد نامرد بخوانند! بگذار مختاباد را هرچه می خواهند بخوانند ، شنوندگانی عاقل و خوانندگانی دانا وجود دارند که با شنیدن آن الفاظ ، خنده ای بر لبان شان نقش خواهد بست ، بگذار مردم را بخندانند!
بگذار نامه بنویسند و به دست پستچی های جَلد خود دهند تا صرفا به دست هم فکران شان برسد، چراکه مخاطب فهیم ، وقتی برای واژه های درهم آنها ندارد.
اما آن هاحق ندارند دکتر ما را همکار خطاب کنند، چراکه تفاوت در درجه ی علمی آنها مانند تفاوت میان ماه من تا ماه گردون است.
دکتر ما مدارج علمی را بر اساس اصول و وفق مقررات گذرانده در صورتی که اگر بخواهیم مدارج علمی(!) عده ای را بسنجیم ، ممکن است مجبور شویم از واژه ی " بگم ، بگم ..." رئیس دولت در مناظره معروف استفاده کنیم.
همکار خواندن دکتر ما به نوعی دست انداختن به طنابی محکم برای بالا کشیدن خودشان است و لاغیر .و در نهایت اگر می خواهند یادداشت دکتر ما را منتشر کنند ، دیگر نیازی به اضافه گویی هاي تکراري نبود؛بدون مقدمه اقدام به انتشار می کردند البته بدون ذکر منبع (!) که راه و شیوه شان بدون اصول است، علی رغم چهره اصولگرایی !
دیری نمی بینیم که این اعضای حزب باد ، فردای روزگار ، عیبی بر ساير بزرگان کشور نيز گذاشته و به شیوه پروتستان (البته نه استوار بر همان مواضع ) راه را خود پیدا کنند.
آری ! در این برهه سیاست زده که احزاب صرفا در زمان انتخابات به فعالیت می پردازند عجب کاربردی است حزب باد بودن! اما اکنون اگر می خواهی فردی را بشناسی ، کافی است که در مخالفتش حرف بزنی تا دولت اصولگرای شان را هم برنتابند...
" درخت کوچک من
به باد عاشق بود
به باد بی سامان
کجاست خانه باد" (فروغ فرخ زاد )