يکشنبه 26 تير 1390-18:19

شهر گدايان

گاهی یک شخص، خود را طلبه فلان عالم معرفی کرده و به فرمانداران سطح استان رجوع نموده و طلب کمک مالی می‌نمود. این روش برای خیلی از افراد عادی منتج به روش کسب درآمد شده بود/طبق قانون جلوگيري از گدايي‌، واداشتن گدايان به كار و توسعة آموزش عمومي و غيره از وظايف شهرداري ها و دهياري هاست.(يادداشتي از رضا اصغري،کارشناس ارشد حقوق عمومي،قائم شهر)


دوستي تعريف مي کرد:گدایی در خانه ما را زد.يکي از اعضاي خانواده به خاطر ظاهرسازی گدا و از سر دلسوزي، نصفه کيسه اي برنج تولیدی اش را به وی داد،من متوجه قضيه شدم و به سرعت دنبال گدا رفتم؛ ولی او سوار خودروي خود شده و رفته بود! 

***

دوست ديگري می گفت:در خانه ای میهمان بودم، دیدم با آمدن گدا، صاحب خانه یک لیوان برنج به سمت او می برد؛ صاحب خانه جلویش را گرفت و گفت: چرا یک لیوان؟ صحيح نيست،مقدارش را بیشتر کن!

*** 

یکی از فامیل ها نقل می کرد: من که در سفر مکه بودم ، یکی از گدایان آشنا، همسفرم بود؛ تعجب کردم که چگونه او فقیر است ولی به سفر مکه -که برای افراد مستطیع است- می رود؟

***

دوست ديگري تعريف مي کرد: در حال گذر از خیابان بودم، یک دفعه همسایه ای جلویم را گرفت و گفت: نذر کردم در این زمان به مشهد بروم؛ پولم کم است؛ قدري به من قرض بده تا سفرم را انجام دهم!تعجب کردم که آیا امام رضا (ع) راضی است که به مردم رو بزنی و او را در معذوریت قرار دهی و به قرض بیفتی و پول جمع کنی تا به پابوسی اش بروی؟

***

 در گذشته گاهی یک شخص، خود را طلبه فلان عالم معرفی کرده و به فرمانداران سطح استان رجوع نموده و طلب کمک مالی می‌نمود. این روش برای خیلی از افراد عادی منتج به روش کسب درآمد شده بود.

آن فرد هر روز به یک فرماندار رجوع کرده و کمک می‌گرفت و تا این تقاضا تکرار شود به سال می‌کشيد که به احتمال زیاد فرماندار قبلی عوض شده بود.

باز هم ديده شده که مثلا"خانمی با کلی تشریفات مانند دریافت تاکسی تلفنی و آويختن طلا به بدن، به مدیران مختلف رجوع نموده و با ترفندهای مختلف مانند اینکه من وام میلیونی گرفتم و هنگام بردن به خانه، سرقت شده و هیچ کس نمی‌داند؛ اگر شوهرم متوجه شود مرا طلاق می دهد؛ اقدام به کلاشی می‌کرد!

 تعریف گدایی یا متکدی

 طبق لغت نامه فارسی معین،گدایی یعنی: 1- عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی. 2- کار گدا.

بنابه تعریف لغتنامه دهخدا،الف- فقير: درويشى كه اندك چيزى دارد و قوت ميسر باشد او را،جمع فقرا، درويش، بى‌چيز، گدا، بيچاره، نادار، مسكين، آنكه بسيار محتاج است و هيچ چيز ندارد، جمع فُقُر.

ب- متکدی: گدایی کننده. در یوزه گر. گدا. حاجت خواه. سائل. سائل بکف.

 پ- امرار معاش: اسباب زندگانى و گذران و روزى، مايه زندگانى، روزى، مايه زندگى از لباس و غذا و جز آن. گذرانيدن زندگانى از طريق كسب و كارى، گذران، نه از او ضرريست كسى را و نه سودى.

 ت- كفاف معاش: جيره و مواجب كه براى گذران كافى باشد. جاى زندگانى كردن جاى زندگانى، دنيا را گويند.

 ث- معيشت: زندگانى، زيست، زندگى، زندگانى، آنچه به آن زندگانى كنند، اسباب زندگانى و هرچه بدان زندگانى كنند و مايه زندگانى، آنچه بدان زندگى كنند از خوردنى و آشاميدنى و پوشيدنى و جز آن، گذران، مواجب، مستمرى، اجرى.

شرایط شرعی کمک به گدا

 مقام معظم رهبری در سوال شماره 1822 اجوت الاستفتائات در برابر پرسش" وظيفه انسان در برابر گداياني كه در برابر ديگران دست دراز مي‏كنند و زندگي خود رإ با گدايي اداره مي‏نمايند و چهره جامعه اسلامي را مشّوه جلوه مي‏دهند، به خصوص بعد از اقدام دولت به جمع آوري آنان، چيست؟ آيا كمك به آنان جايز است؟"، جواب فرمود:"سعي كنيد صدقات را به فقرائي كه متديّن و عفيف هستند بدهيد. از آنجايي كه صدقه‌دهنده بايد مطمئن باشد گدا فقير، متديّن و عفيف هست چنانچه به امكان شناسايي وجود ندارد بايد به دستگاه‌هاي عمومي مانند كميته امداد امام (ره) و بهزيستي داد."

قانون چه مي گويد؟

 گاهی پیش می آید اشخاصی از طریق واداشتن یا اجبار اطفال به گدایی از آنها سوءاستفاده می نمایند. این ابهام پیش می آید که آیا می توان با اين قشر از سوءاستفاده كنندگان برخورد کرد؟

 ردیف 4 ماده 1173 قانون مدني ‌مصوب 1314 اصلاحي 1389، آورده: هرگاه در اثر عدم مواظبت يا انحطاط اخلاقي پدر يا مادري‌كه طفل تحت حضانت اوست‌، از جمله سوءاستفاده از طفل يا اجبار او به ورود در مشاغل‌ضداخلاقي مانند تكدي‌گري، صحت جسماني و يا تربيت اخلاقي‌طفل در معرض خطر باشد، محكمه مي‌تواند به تقاضاي اقرباي‌طفل يا به تقاضاي قيّم او يا به تقاضاي رئيس حوزة قضائي هرتصميمي را كه براي‌حضانت طفل مقتضي ‌بداند، اتخاذ كند.

 بعضی اوقات پیش می آید مدعی، وجهی به متکدی داده تا در محکمه شهادت دهد. ممکن است برای دریافت پول بیشتر شهادت دروغ هم دهد. به همین منظور در راستای تبصره 2 ماده 1313 این قانون، شهادت كساني كه تكدي را شغل‌خود قرار دهند پذيرفته نمي‌شود.

 همچنین در ردیف 8 ماده 155 ‌‌قانون آيين دادرسي دادگاه‌هاي عمومي و انقلاب كتاب دوم- در امور كيفري مصوب 1378 اصلاحي 1385، آمده، در مواردي كه قاضي به شهادت شاهد به عنوان دليل شرعي استناد مي‌نمايد لازم است شاهد، به تكدي و ولگردي اشتغال نداشته باشد.

طریقه حمایت حکومت

 ما حکومت تشکیل دادیم و بر کار آن نظارت می کنیم تا به فکر رفع نیازهای مان باشد. یکی از نیازها تأمین حداقل معاش است. اینکه چون حکومت ترکیبی از همین مردم و امکاناتش هست پس شکی نیست که با کمک های قطره قطره مردم، دست حکومت باز می شود.

 برای اینکه نوع کمک ها مشخص شود نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی طرح ها یا لوایح وصولی را چکش کاری می کنند و پس از آبدیده شدن، روند لازم الاجرا شدن قرارداد طی شده تا وارد مرحله اجرا شود.

 از آنجایی که ما همانند دیگر کشورها دو نوع حکومت ملی و محلی داریم، خوشبختانه قانونگذار قدري از ایفای این وظیفه را به حاکم ملی و مقداری را به حاکم محلی واگذار کرده است.

 بد نیست مروری بر نمونه هایی از این قوانین داشته باشیم: الف- حاکم محلی:

 یک- برخورد گدایان توسط شهرداری: به استناد ردیف 5 ماده 55 قانون شهرداري مصوب 1334 با اصلاحات و الحاقات‌، جلوگيري از گدايي‌، واداشتن گدايان به كار و توسعة آموزش عمومي و غيره از وظايف شهرداري است‌.

 دو- برخورد گدایان توسط دهیاری: در راستای ردیف 27 ماده 10 اساسنامه، تشكيلات و سازمان هاي دهياري‌ها مصوب 1380 اصلاحي 1384 هيات‌وزيران، جلوگيري از تكدي‌گري و واداشتن متكديان به كار یکی از وظايف تفصيلي دهيار و دهياري است.

 سه- نحوه برخورد با گدایان توسط مدیران محلی: يكي از قدرت هاي مناسبي كه قانونگذار به مديريت محلي داد تعيين ضوابط مربوط به وضع و وصول عوارض است.

در راستاي تبصره 1 ماده50 قانون ماليات بر ارزش افزوده مصوب 1387، (فقط) شوراهاي اسلامي شهر و بخش مي توانند عوارض محلي جديد، وضع نمايند به شرطي كه تكليف آن ها در اين قانون مشخص نشده باشد و موارد را حداكثر تا پانزدهم بهمن ماه هر سال براي اجرا در سال بعد، تصويب و اعلام عمومي نمايند.

 ب- حاکم ملی: برابر ردیف 1 ‌ماده 6 ‌قانون اقدامات تأميني مصوب 1339 هرگاه مجازات مرتكب حبس باشد دادگاه مي‌تواند ضمن حكم مجازات، در صورتي كه فاعل از راه تكدي و يا نظاير آن امرار معاش مي‌كرده و ارتكاب جرم ناشي از اين طرز ‌زندگي او باشد، مجازات معين درباره او بلااجرا گذاشته و دستور نگاهداري او را در يك كارگاه كشاورزي يا صنعتي براي مدت نامعيني بدهد.

 به موجب ردیف 3 این ماده، ‌كارگاه‌هاي كشاورزي و صنعتي بايد فقط مخصوص اين دسته از مجرمين بوده و مجهز به وسايل لازمه براي آموزش كار باشد؛ در كارگاه‌هاي كشاورزي يا‌صنعتي هر محكوم ‌به حرفه‌اي كه استعداد آن را دارد گمارده شده و كارآموزي مي‌نمايد به نحوي كه قادر باشد بعد از خروج از زندان با اشتغال بدان شغل‌ يا حرفه زندگي مادي خود را تأمين کند. اين آموزش بايد طوري باشد كه ساختمان فكري و جسمي و مخصوصاً اطلاعات ديگر حرفه‌اي مجرم را‌ تكميل کند.

 ‌به طور كلي مجرمان شب ها را در كارگاه‌ها به تنهايي و در سلول به سر خواهند برد. اگر ثابت شود كه محكوم براي آموختن هيچ حرفه‌اي استعداد و لياقت‌ندارد در اين صورت دادگاه حكم به اجراي مجازات خواهد داد. ‌

محكوم بايد اقلاً به ميزان دو سوم محكوميت خود و به هر حال يك سال در كارگاه نگاهداري شود بعد از انقضاي اين مدت هر گاه بر دادگاه ثابت شود كه‌مجرم مي‌تواند از راه كاري كه آموخته است زندگي نمايد حكم آزادي او را به طور مشروط براي مدت يك سال صادر مي‌نمايد.

 دادگاه حق دارد در موقع‌صدور حكم آزادي مشروط بعضي تضييقات از قبيل اقامت در محل معيني و يا كار در نزد كارفرماي معيني و غيره براي او قائل شود و هر گاه در مدت‌آزادي مشروط مجرم مرتكب جنحه يا جنايت عمدي شود حكم مجازات صادره درباره او اجرا خواهد شد.

 ‌هر گاه در مدت آزادي مشروط مجرم مجدداً مرتكب به تكدي پرداخت و با اخطار دادگاه صادركننده حكم آزادي‌مشروط تغيير رويه ندهد دادگاه حكم به اعاده او به كارگاه با اجراي مجازات خواهد داد.

هرگاه مجرم در تمام مدت آزادي مشروط از خود رفتار خوب بروز داد آزادي او قطعي گرديده و مجازات هم ساقط مي‌شود.

هرگاه بعد از 3 سال نگاهداري در كارگاه مجرم نتوانست موجبات استفاده از آزادي مشروط را براي خود فراهم سازد دادگاه به اجراي مجازات حكم‌مي‌دهد.

 حكم به نگاهداري در كارگاه بعد از گذشتن پنج سال از تاريخ صدور حكم در صورتي كه اجرا نشده باشد مشمول مرور زمان است. ماده 21 این قانون، وزارت دادگستري را مأمور اجراي اين قانون دانست.

 در راستای ردیف 2 تبصره 57 قانون بودجه سال 1363 كل كشور و مستند به ماده 1 آيين‌نامه اجرايي چگونگي تشخيص نياز مددجويان و مصرف اعتبار برنامه كارآموزي و بازپروري اجتماعي سازمان بهزيستي‌كشور مصوب 1371، قسمتی از اعتبار موضوع اين آيين‌نامه براي حمايت و بازپروري زناني است كه به علت تكدي بنا به تشخيص مراجع قضايي به ستاد سرپرستي و ارشاد سازمان بهزيستي يا با هماهنگي ستاد مزبور به مراكز بازپروري معرفي مي‌شوند، يا افرادي كه خودشان به منظور پيشگيري از ابتلا به مفاسد اجتماعي و اخلاقي و جلب حمايت، به سازمان بهزيستي مراجعه مي‌كنند، در موارد زير قابل مصرف مي‌باشد:

 الف- ارائه آموزش ها و برنامه‌هاي ارشادي، عقيدتي و حرفه‌اي از طريق امكانات بهزيستي يا مؤسسات خصوصي و دولتي ديگر.

ب- ارائه خدمت به وسيله مراكز روزانه يا شبانه‌روزي جهت آموزشهاي حرفه‌اي و ارشادي و بازپروري مشمولان اين آيين‌نامه.

 ج- اعطاي كمكهاي موردي و سرمايه‌اي نقدي و غير نقدي به مددجويان تحت حمايت. ‌

برابر ماده 4 اين آيين‌نامه، اعتبار موضوع اين آيين‌نامه در موارد ذيل قابل هزينه است:

 ‌الف- در دوران بازپروري و تا هنگام زندگي خودكفا و مستقل، به منظور كمك به تأمين زندگي هر مددجو و فرزندان تحت تكفل وي، مبلغي به عنوان كمك‌هزينه پرداخت مي‌گردد.

 ب- بعد از اتمام دوران بازپروري، ترخيص مددجو به صورت خودكفايي و استقلال كامل، هزينه‌هاي درمان، ازدواج، كمك هزينه مسكن ابزار كار، تهيه جهیزيه و وسايل زندگي، رفت و آمد، سفر، تفريحات و تهيه امكانات تحصيلي قابل پرداخت‌مي‌باشد.

 در اجرای ‌ماده 712 قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 اصلاحي 1388، هركس تكدي را پيشه خود قرار داده باشد و ازاين راه امرار معاش نمايد به حبس از يك تا سه ماه ‌محكوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالي مرتكب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذكور كليه اموالي كه از طريق تكدي بدست آورده است مصادره خواهد شد.

ماده 713 این قانون افزود، هركس طفل صغير يا غير رشيدي را وسيله تكدي قراردهد يا افرادي را به اين امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد كليه اموالي كه از طريق مذكور به دست آورده است محكوم‌خواهد شد.

 پ- نحوه ارتباط میان حکومت ملی و محلی: بر اساس ضوابط، هر سه قوه مجریه، قضاییه و مقننه می توانند بر فعالیت مدیرت محلی نظارت نمایند.

 از آنجایی که این مبحث، فرصت زیادی را از خوانندگان به خود می گیرد و ممکن است از حوصله این بحث خارج باشد از توضیح تفصیلی آن صرف نظر می نماییم.

پس از آنجایی که ما علاوه بر تکلیف قانونی، مسوولیت شرعی هم داریم بیاییم در نحوه اجرای فعالیت فرایند تدوین و تصویب نماییم و با نظارت و دقت اجرایش کنیم که اگر اینگونه نباشد احتمال دارد سرمان کلاه بزرگی رفته و چه بسا اموال عمومی را به هدر دهیم که باید هم در دنیا و هم در آخرت پاسخگو باشیم.

 (rezapost@yahoo.com)