دوشنبه 31 مرداد 1390-20:59
به حق خود قانع باشيم
حضور در سياهچادرهاي انتخاباتي متاسفانه فرصت فكركردن و تدبر منطقي را از بسياري از ما گرفته و منفعتشخصي نيز آسيبي است كه بايد از خود دور كنيم تا منطقي فكر كنيم، عاقلانه قلم بزنيم و منصفانه رفتار كنيم.(يادداشتي در پاسخ به منتقدان مراسم روز خبرنگار در آمل)
مازندنومه:بازخوردهاي آيين روز يا شب خبرنگار در آمل انگار تمامي ندارد!پس از پخش يادداشت لطف الله آجداني و آن گاه نوشته علي اوسط ذاکري در مازندنومه که از مراسم ايرادهايي گرفته بودند و پس آن گاه توضيحات و کامنت گذاري هاي موافقان و مخالفان مراسم زير آن مطالب،تصور بر اين بود که کشمکش به پايان راه رسيده است؛ليکن عصر دوشنبه يادداشت ديگري از گروه موافقان آن مراسم به براي ما ارسال شد.
از آن جايي که ما نفعي در اين ميانه نداريم و تنها اطلاع رساني بي واسطه و محلي براي تعاطي افکار مدنظرمان است،اين نوشته را نيز مي پراکنيم و از همکاران و مخاطبان مي خواهيم موضوع را تمام شده تلقي کنند و در پاسخ به اين نوشته يادداشت ديگري نفرستند.مطلب زير را يکي از خبرنگاران مدعو در مراسم ارسال کرده که خواسته نامش محفوظ بماند.
----------------------------------
مثال "از ماست كه بر ماست" با قاطعيت،بهترين و بجاترين کنايه اي است كه ميتوان براي مراسم مختلف روز خبرنگار و حاشيههاي آن عنوان كرد.
سالهاست آرزوي داشتن يك روز خوب خبرنگار را به دل داريم. سالهاست اين روز كه ميرسد دل مان براي خودمان ميسوزد.
امروز اما دو هفته اي از روز خبرنگار سال 90 ميگذرد. حواشي مراسم متمركز روز خبرنگار در ساري هنوز نقل محافل خبرنگار جماعت است. وقتي به اين موضوع نگاه ميكنيم ديگر حوصله نداريم كه بگوييم چرا اين گونه شد؛چون سالهاست ميگوييم تنها براي يك روز خودمان هم بيبرنامهايم.
ديگر خسته شده ايم از بس حرف هاي تكراري زدهايم كه اين چه شأني است كه براي ما در نظر گرفتهاند؟! اما شايد براي آمليها امسال سال متفاوتي بود پس از روزهاي تكراري روز خبرنگار.
هنوز اما حاشيههاي اين روز براي برگزاري نخستين همايش تجليل از پيشكسوتان عرصه خبر شهرستان آمل ادامه دارد.
خواستم چند نكته در خصوص نوشتههاي حضرات-كه معترض جدي اين روز بودند- بگويم و آرزو كنم تنها و براي تنها يك بار اگر نامي از كسي برده نشد آشفته نشويم، بل دعا كنيم ، كمك كنيم و تلاش كنيم كه روزهاي سال هاي آينده را براي بهتر برگزار شدن روز خودمان از دست ندهيم؛ اين شايد مهم ترين نكتهاي باشد كه بايد بدانيم و از ياد نبريم و اما بعد....
بناي خود را گذاشتهام كه از ابتدا بيطرف باشم و تمام واقعيتهاي اين روز را برايتان بازگو كنم. جرقه آغاز اين همايش در ادامه سلسله همايشهايي بود كه در شهرستان آمل در سال 87 به نام تجليل از پيشگامان ورزش شهرستان آمل برگزار شد تا اينكه امسال به روز خبرنگار رسيد.
اگر همكاران آملي حضور ذهن داشته باشند سال گذشته مراسم روز خبرنگار كه در فرمانداري تشكيل شد، هرچند به يك نشست خبري و هديهاي اندك ختم شد، موجب قهر چندين ماهه همكاران ما شد.
در ادامه اين روند نعمت قرباني -مديرعامل انجمن خبرنگاران آمل- كه در برگزاري تجليل از پيشگامان ورزش شهرستان آمل نقش داشت،برگزاري چنين همايشي را براي بزرگان عرصه خبر شهرستان آمل در بهمن سال گذشته پايهريزي و پيشنهاد داد.
خيلي نميخواهم به مسائل جاري درون انجمن بپردازم،اما جناب آجداني پس از نوشته اخير خود در تماس با قرباني ابراز پشيماني كردهاند كه زير سوال بردن سمت ايشان در انجمن تحت القائات خاصي بوده است.
اين انجمن و مديرعاملي آن كاملاً قانوني و داراي ادله محكمي است که يكي از مهم ترين دلايل آن وجود دست خط مبارك اعضاي هيات مديره انجمن و ذهن تاريخي خبرنگاران عضو اين انجمن است كه برخي دوستاني كه امروز به هر دليلي داعيه دارند تعهد كردهاند كه سمت مديرعاملي به ديگري واگذار شود هرچند سمت اصلي آن فرد خزانهداري باشد.
دست خط مبارك حضرات نيز موجود است؛ پس اينكه طي روزهاي اخير اين انجمن را زير سوال ميبريم دردي است كه وانگشودنش از بازكردنش بهتر است.
متأسفانه هستند دوستاني كه طلب انحصار رسانهاي را در سطح شهر دارند و در نظر دارند با تغييرات در انجمن،جلوي فعاليت بسياري از فعالان رسانهاي را در شهر بگيرند؛دوستاني كه دل شان ميخواهد با مهر انجمن بسياري كارها بكنند اما امروز نميشود، دوستاني كه غرضورزي و منفعت شخصي دارند و امروز بدون داشتن نام رييس انجمن نميتوانند به آنها جامه عمل بپوشانند.
القصه ، حكايت انجمن را بايد كساني هدايت كنند كه در رأيگيري حضور داشته و تعهد به ادامه مسير آن دارند، نه افراد ديگري كه تازه ديروز فهميدهاند انجمني وجود دارد.
جناب آجداني؛ آري وقتي دعوت نامه انجمن با عزت و احترام به ما خبرنگاران شهرستان آمل رسيد(نه مثل بسياري از برنامهها كه حتي آقايان يك تماس تلفني هم نميگيرند) ميدانستيم كه روز خوبي خواهيم داشت، اما همين سنگ را در اول قصه وا بكنم كه اين مراسم قرار بود تنها تجليل از پيشكسوتان باشد و برنامه خبرنگاران مثل همه شهرها در دفتر فرماندار يا حداقل در مجمعي ديگر صورت گيرد، اما وقتي مسئولان محترم فهميدند قرار است گردهمايي اين چنيني برگزار شود خواستند همه در يك روز باشد. خوب و بدش بماند براي دستاندركاراني كه نخواستند زحمت مراسم دوباره را براي خبرنگاران حاضر و فعال در سطح شهر بگيرند.
جناب آجداني؛ نميدانم چگونه فقط اسامي چند نفري كه از دوستان شما بودند را لايق تجليل به عنوان خبرنگار عنوان ميكنيد اما بدانيد هستند بسياري كساني كه در سطح شهرستان فعاليت دارند و شما افتخار آشنايي با آنها را نداريد و اين جاست كه توصيه ميكنم دوستان اگر مطلبي مينويسند اطلاعات و دانستنيهاي شان بسيار باشد.
حضور پيشكسوتاني كه بسياري افراد حتي نام آنها را نشنيده بودند يا سال ها بود ترك وطن كرده بودند براي همه حاضران مايه خوشوقتي بود،همان طور كه معاون استاندار مازندران و همه مسئولان حاضر از آن ابراز رضايت کردند.
آري، راست ميگوييد كه همايش متولي خاصي نداشت،چون آقايان دوست ندارند خيلي براي خبرنگار جماعت هزينه كنند؛ اما بدانيد كه كارهاي بزرگ را همه بايد با هم انجام دهيم و از منيت و منخواهي خارج شويم.
تمام كساني كه به عنوان متولي نام شان را برديد بودند و بايد هم ميبودند،چون در طول سالها براي شان زحمت ميكشيم و بيمنت اطلاعرساني ميكنيم.
تجميع تمامي هزينههاي ارگانهاي مختلف و يک مراسم بزرگ گرفتن بهتر از برگزاري چند مراسم کوچک و در يادنماندني است.
در روز خبرنگار هر ادارهاي به نشست خبري تنها با چند خبرنگار موردعلاقه خود اقدام ميكند و مابقي را چون با سلايق آنها هماهنگ نيست دعوت نميكند و يا اگر همه هم باشند كاسهاي و بشقابي و لوح بدون نام و...يا با چندهزار توماني روز خبرنگار را براي ما به پايان ميبرند.
اگر قرار است همهاش نيمه خالي ليوان را ببينيم خود را زير سوال بردهايم. همكاران ما از تجميع مراسم ناراضي نبودند كه شايد بهتر از توهينهاي سالهاي قبل بود و اين گونه ما فعالان عرصه خبر آمل كمتر رنجيده خاطر شديم.
نميدانم چرا اين نيمه خالي ليوان كه مثلاً چرا از فلان فرد براي اهداي جوايز دعوت نشد،براي شما مهم بود كه شايد به دنبال نوك سوزني در انبار كاه بوديد تا بزرگ نمايي كنيد كه اين مراسم كاستي داشت! آخر برادرم چند ده مدير دستگاه اجرايي در سالن بودند،مگر ميشود همه را يك به يك نام برد؟ آن وقت نميگوييد چاپلوسي است؟! مگر ميشود همه بر روي سن حاضر شوند؟ آن وقت نميگوييد مديران كمبود دارند؟
حواس تان بود با همان يادداشتي كه نوشتيد چقدر تمركز مجري مراسم را بر هم زديد كه بنده خدا معلوم نشد آخر چه گفت! دوستان آن قدر به مجري بيچاره دستنوشته دادند و در گوشش زمزمه كردند كه ديگر مجري نميدانست چه ميگويد! مگر يك نفر- هر چند دكتر لطفي باشدكه احترام بسياري براي شان قائلم- مهم بود كه مراسم 200 نفري را به هم زديد؟
اينكه ميگويم اطلاعات تان ناقص بود و قلم زديد، اين جاست كه جناب حسين جوادي- رييس سابق اداره ارشاد آمل- در مراسم حضور داشتند و دعوت شده بودند و شما نوشتيد،نبودند.
براي جناب افشين لاريجاني، مرتضي فيروزي و خانواده مرحوم ايرج فرزانه هم دعوت نامه ارسال شد.در زمان اجرا هم اگر به دنبال فقط كاستيها نبوديد نام شان چند بار ذكر شد اما به دلايل شخصي خودشان و خانوادهشان حضور نداشتند.
ليلاي شيردل عزيز در تهران مشغول تحصيل هستند،نه جزو پيشكسوتان بودند كه دعوت شوند و نه جزو فعالان فعلي رسانهاي آمل.
خانم مريم پروين كه شما افتخار همکاري با ايشان را در مطبوعات و جرايد داريد،بعيد ميدانم فعال رسانهاي باشند؛ بلكه بيشتر فعال اجتماعي هستند.حالا چون شما از همقلمان ايشان هستيد كه برادر نبايد دعوت و تجليل ميشدند. هر چند با دعوت يا بي دعوت به دليل احتمال حضور ايشان در انتخابات آينده مجلس در اين همايش حضور داشتند.
نميدانم چگونه با سابقه خبري كه ميفرماييد داريد ميگوييد بايد همه 350هزار نفر جمعيت آمل را اين بندگان خدا ميآوردند در اين همايش و از آنها تجليل ميكردند!
خواستم بگويم برادر جان كاش به جاي تب كردن براي اينكه نام شما در تجليل نبود- هرچند به احترام سابقه كاري تان براي تان دعوت نامه ارسال شده بود- به مسئولان اين همايش فرصت ميداديد تا سالهاي آتي گروه گروه از دوستان و نام آوران عرصه خبر آمل تجليل کنند كه واقعاً برنامه هم همين است؛ اگر كمي حوصله به خرج ميداديد.
آمل شهري بزرگ و با سابقه فرهنگي و ادبي بسيار است و باور داريم كه گنجاندن همه اين بزرگواران در يك شب و يك همايش دو ساعته واقعاً ميسر نبود.
شما از کسي در سخن و نوشته تان استناد کرديد که ايشان مديرعامل انجمن را(كه عضو انجمن نويسندگان و خبرنگاران ورزشي جهان و نماينده و خبرنگار روزنامه اطلاعات در آمل است) زير سئوال برده اما همان گونه که قبلاً شرح اين جابهجايي عنوان شد، حالا از سوي تمام اعضاي هيات مديره خودشان زير سوال است كه چه از جان انجمن ميخواهد. اگر خبرنگاريد بايد ميدانستيد منبع خبرتان بايد مطمئن و امين باشد نه اينكه از شما پلي بسازد براي رسيدن به خواستههاي خودش.
و اينكه در شان عنوانها و جوايز حضرتعالي نديدم در آخر همه سخنان خود بگوييد كه من چنين بودم و چنان بودم.
ضمن احترام به شما بايد بگويم مشك آن است كه خود ببويد و با اين بند آخر تمام نوشتههاي خود را زير سوال برديد که حالا چون نام من نبود و يا من تجليل نشدم همايش ضعف بسياري داشت.
نخستين همايش تجليل از پيشكسوتان خبر شهرستان آمل آري كاستي داشت، اينكه نمي دانيم اداره ارشاد آمل چرا نام نويسندگان و مولفان را نيز در دعوتنامه ذكر كرد يا چرا از خانواده عباس اميري -بازيگر ارزشمند و فقيد- هم دعوت كرد؟(شايد به اين دليل كه نميتوانستند همايش ديگري براي تجليل از اين گروه نيز در نظر بگيرند خواستند همه را در يك شب تمام كنند و بهانهاي براي كسي نگذارند.)
واقعا جاي تاسف داشت كه از 40 نفر به عنوان فعالان فعلي رسانهاي آمل نام برده شد، در حالي كه تنها نيمي از آنها فعال هستند!
بايد از اداره فرهنگ و ارشاد بپرسيد چرا هركس را كه سفارش شده بود، يا آشنايي قبلي داشتند، يا همكار اداري شان بود را با نام ما گره زدند و جاي حرف و حديث بسيار باقي گذاشتند. نيز قبول داريم كه افرادي مانند سمنآبادي را تنها چون سروصدا راهمياندازند، در ليست خبرنگاران گنجاندند.
بزرگ ترين مشكل ما اين است كه هنوز تعريف خاص و جامع و از همه مهم تر تعريف قانوني از شغل خبرنگاري نشده است، امروز هر فردي ميتواند با نوشتن سالي چند خط در نشريات خود را خبرنگار بداند، امروز مورخ و استاد دانشگاه و نويسنده هم چون مطالبش در روزنامهها چاپ ميشود،خبرنگار است، امروز خواهرزاده و برادرزاده مديرمسئول خبرنگار است، امروز يك هفتهنامه ميتواند با كارتي كه خودش چاپ كرده و از جايي هم مجوز نگرفته در شهر آمل براي 100 نفر كارت خبرنگاري صادر كند و همه را مدعي عنوان خبرنگاري نمايد و امروز بازاريابان هم چون مطالب شان در روزنامهها چاپ ميشود خبرنگارند، امروز نامزدهاي انتخاباتي كه براي معرفي خود در سايتها مطلب مينويسند خبرنگارند، امروز دبير بازنشستهاي كه از سر فراغت درد دلي مينويسد خبرنگار است و امروز همه خبرنگارند....و فقط در مردادماه است كه همه ميگويند ما خبرنگاريم.
انصافاً در روز خبرنگار آمل هر كس واقعا خبرنگار بود، راضي بود و تنها كساني ناراضي بودند كه خود را خبرنگار ميدانستند نمونه اش هم دوستاني هستند كه مرتب اعتراض دارند.
تنها كسي كه در اين روز هديهاش را پس داد خسرو پهلوانزاده -خبرنگار سابق صدا و سيماي آمل-بود كه انتظار داشت به عنوان پيشكسوت تجليل شود، در حالي كه او سالها پيش از عرصه خبر خداحافظي كرده و تنها چند ماهي است كه براي فعاليت انتخاباتي يك كانديدا، دوباره دست به قلم شده و ويژهنامهاي از خبرهاي سايتهاي ديگر را در آمل توزيع ميكند.
او نيز جز آندسته افرادي است كه بايد صبور ميبود تا در تجليلهاي آتي در زمره پيشكسوتاني كه تجليل مي شوند، قرار بگيرد.
جناب علي اوسط ذاكري -هر چند هنوز افتخار آشنايي را با ايشان كه مي نويسند خبرنگار آمل هستند، نداريم و در هيچ مجلسي كه براي خبرنگاران ترتيب داده ميشود زيارت شان نكردهايم- بايد بگوييم كه اين نارضايتي و گلايه را به مديرمسئول محترم هفته نامه پيام آمل ببرند كه به ايشان نامه زده شده و خواسته شده بود كه اسامي خبرنگاران فعال خود را ارائه دهند و ايشان نامي از جناب ذاكري نبرده بودند.
اين همان قصهاي است كه گفتم اينكه هر كس را كارت خبرنگاري غيررسمي داده اند تا ادعا كند من هم هستم.
اميدوارم روزي كه واقعا در جمع خبرنگاران شهرستان آمل در شادي و غم شان، در زير باران و آفتابي كه تحمل ميكنيم حضورشان را تجربه كرديم از ايشان بپرسيم براي 10 سال 85 مقاله واقعاً چه جايگاهي دارد؟
واقعا دل مان ميسوزد كه منخواهي و خودخواهيهاي خودمان را به منظرعمومي كشاندهايم و اختلافات سليقه را به همه عالم جار زدهايم.
منيتي را كه دچار آن شدهايم بزرگ ترين آفتي است كه جمع خبرنگاران و فعالان رسانهاي را تهديد ميكند، حضور در سياهچادرهاي انتخاباتي متاسفانه فرصت فكركردن و تدبر منطقي را از بسياري از ما گرفته است و منفعتشخصي نيز آسيبي است كه بايد از خود دور كنيم تا منطقي فكر كنيم، عاقلانه قلم بزنيم و منصفانه رفتار كنيم و از همه مهم تر اينكه به حق خود قانع باشيم.