جمعه 18 شهريور 1390-0:30
روزی به یاد دیروز
به قدری خوشحالم که قادر به صحبت نیستم/اگر دوباره جنگی درگیرد،اولین کسانی که تفنگ بر دوش می گیرند همین فرزندان شهدا و ایثارگران هستند/مجری برنامه به آقای مدیر گفت اسم بچه های بد را بنویس و 2 نمره از انضباط شان کم کن/دانش آموزان اصرار داشتند آقای مدیر فرمان از جلو نظام بدهد اما مدیر می خندید.(گزارش مازندنومه از گردهمايي دانش آموزان قديمي مدرسه راهنمایی پسرانه شاهد ساری )
مدرسه راهنمایی پسرانه شاهد ساری عصر پنج شنبه پذیرای دانش آموزان دیروز بود؛دانش آموزانی که امروز هر یک به جایگاه اجتماعی دست یافته اند. همایش "روزی به یاد دیروز" با هدف دیدار دانش آموزان مدرسه پسرانه شاهد برگزار شد.
در حیاط مدرسه میزی چیده بودند و روی میز هم آلبوم های عکس. دانش آموزان دیروز می آمدند و عکس خود و همکلاسی هایشان را نظاره می کردند، نام دوستان شان را به یاد آورده و لقب آنها را هم ذکر می کردند.
سید جلال عمادی -مدیر این مدرسه-بود. او 18 سال در این سمت باقی ماند. عمادي به خبرنگار مازندنومه گفت: مدرسه شاهد سال 65 به فرمان امام ، در سراسر کشور ایجاد شد و بچه هایی که امروز اینجا جمع شده اند جزء نخستین گروه دانش آموزان مدارس شاهد هستند.
عمادی با بیان اینکه دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با همین گروه سپری کردم ، افزود: برای برگزاری این همایش از شش ماه گذشته 20 جلسه سه ساعته وقت گذاشتیم و این همایش صرفا دیدار دانش آموزان ، معلمان و معاونان با یکدیگر است.
وی با اشاره به اینکه برگزاری جشنواره را در سراسر کشور اطلاع رسانی کردیم ، تصریح کرد: بعضی از دانش آموزان ساکن استان دیگری بودند و امروز اینجا حاضر شده اند.
عمادی با بیان اینکه همه دانش اموزان را می شناسم و فقط 2 نفر را نشناختم ، ادامه داد:پیش بینی کرده بودم که همایش مورد استقبال قرار بگیرد.
وی در پاسخ به این سوال که با دیدن شاگردانش چه احساسی دارد ، گفت:بسیار خوشحال هستم و امروز یکی از بهترین روزهای زندگی ام است،چرا که یاد خاطرات گذشته ام افتادم.
او ادامه داد: هیچ چیز بهتر از این گل های زندگی ام نیست ، باغ من بارور شده و من لذت می برم.
برنامه آغاز شد و یکی از دانش آموزان زنگ را به صدا درآورد. افراد روي صندلی ها نشستند اما برخی هنوز نمی توانستند ار آلبوم عکس دل بکنند و با تلفن های همراه خود از عکس ها عکس می گرفتند.
علی رغم اینکه دیروز در مدرسه از سر و کول هم بالا می رفتند ، امروز همدیگر را در آغوش مهر می گرفتند.
مجری برنامه به آقای مدیر گفت اسم بچه های بد را بنویس و 2 نمره از انضباط شان کم کن. دانش آموزان اصرار داشتند آقای مدیر فرمان از جلو نظام بدهد اما مدیر می خندید و به آنها می گفت: شما فرزندان گل من هستید.
قاری پشت تریبون رفت و گفت: در آن سال ها قبل از قرائت قرآن ،شعری را با هم می خواندیم و سپس همگی خواندند:" به سوی قرآن ، تو ای مسلمان ، مشو سرگردان ، هماره رو کن، به سوی قران ،قرآن که نامه ی خداست ، تنها ره نجات ماست".
آقاي مدیر پشت تریبون قرار گرفت و گفت:"به قدری خوشحالم که قادر به صحبت نیستم، نمی دانم چه بگویم؟ تنبیه کنم یا به تقدیرتان بپردازم! کلمه ای برای وصف شما ندارم ، چقدر شما عزیز بودید و هستید!"
عمادی افزود: امروز روزی است که هرگز فراموش نخواهم کرد، ما کارکنان مدرسه دیروز ، انتظار امروز شما را داشتیم. مقدمتان گلباران . خوش آمدید.
وی خطاب به دانش آموزان دیروز گفت، فرزندان من یادتان هست که در مدرسه، مراسم شهدا داشتیم ، زیارت شهدا می خواندیم؟ یاد آن روزها بخیر. امروز در جمع شما شخصیت های تحصیل کرده وجود دارد. امیدوارم با کارهای خوب تان به کشور خدمت کنید.
اگرچه مدیر از دانش آموز باهوش و مستعدی برایم گفته بود که همیشه موقع صحبت های مدیر ، در صف به شیطنت می پرداخت ، اما امروز دانش آموزان به دقت صحبت های مدیر را گوش کرده و سپس مدیر را تشویق کردند،.
همین موقع بود که نم نم بارن هم باریدن گرفت ، هرچند اندک. محمدعلی نوبخت فرزند شهید خیرالله نوبخت ، دانش آموز ديروز و مسئول امروز(مدير بازرسی استانداری گلستان) در این همایش اظهار داشت: امروز چیزی که پدران مان از ما می خواهند حمایت بی چون و چرا از ولایت فقیه است.
وی افزود:امروز شرایط بسیار حساس در کشور داریم که کوچکترين اشتباه ما آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت.
نوبخت با بیان اینکه دیگر در گلستان فرزند شهید بیکار نداریم ، تصریح کرد: 400 فرزند شهید در گلستان ساماندهی شده اند و برای این ساماندهی کمیته ای شکل گرفت و به عنوان یک فرزند شهید می خواهم به مسئولان مازندران بگویم ظرفیت فرزندان شاهد خیلی بالا است و امروز باید در جایگاه های مدیریتی مانند نگینی بدرخشند و چه کسی از این فرزندان وفادارتر به انقلاب اند؟
وي افزود: از افراد تا زمانی حمایت می کنیم که در مسیر تبعیت از ولایت قرار داشته باشند نه گامی جلوتر و نه عقب تر.
وی با اشاره به اینکه دنباله روی هدف پدران مان هستیم ، گفت:اگر دوباره جنگی درگیرد و تمام دنیا در مقابل ما قرار گیرند اولین کسانی که تفنگ بر دوش می گیرند همین فرزندان شهدا ، جانبازان ، ایثارگران ، رزمندگان و جانبازان هستند.
وی سپس به بیان خاطره ای پرداخت و گفت: روزی می خواستم مدیر مدرسه را ببینم اما مرا به اتاق خود راه نداد. آن موقع میل پرچم کمی این طرف تر (به سمت وسط حیاط) بود، از میل پرچم بالا رفتم و از پنجره به مدیر گفتم اگه نذاری بیام تو اتاقت از همین پنجره می پرم میام و مدیر هم هراسان به پای میل پرچم آمده بود تا مرا ببیند.