دوشنبه 25 مهر 1390-22:25

لطف شورا مزيد،سفالينه ها سخن نگفتند!

جشنواره اي که برگزار نشد؛نائب رييس شوراي شهر اميرکلا گفت: رسالت و وظيفه ي اصلي شوراي شهر و شهرداري جمع آوري زباله ها و آسفالت كوچه هاست،نه كار فرهنگي/رييس شورا يك روز موافق برگزاري جشنواره بود و دگر روز مخالف!(يادداشتي از عليرضا صادقي اميري،دبير انجمن جوانان سپيد پارس و رييس كارگروه ميراث فرهنگي و طبيعي جوانان مازندران)


 سومين جشن واره ي فرهنگي تاريخي " از زبان سفالينه ها " و نخستين همايش فرهنگي " شناخت مازندران " برگزار نمي شود!؟

از سه ماه پيش برنامه ريزي و نشست هاي پي در پي اي، براي هرچه بهتر برگزار شدن سومين جشن واره فرهنگي-تاريخي "از زبان سفالينه ها " و نخستين همايش فرهنگي "شناخت مازندران"، در دستور كار هموندان انجمن جوانان سپيد پارس قرار گرفته بود.

 پس از چند جابجايي زماني، بالاخره قول همكاري و ياري رساني شوراي شهر و شهرداري اميرشهر براي برگزاري جشنواره در تاريخ 22مهر داده شد.

 چند روزي نگذشته بود كه اعضاي محترم شوراي شهر درخواست كردند كه برنامه را يك هفته ديگر جابه جا كنيم! با آن كه گزارش برگزاري جشنواره را به دوستان و خبرگزاري ها داده بوديم، به ناچار و با شرمندگي خواهش كرديم كه دوستان زمان اجراي برنامه را دگر بار پيرايش كنند.روز 25مهر براي گرفتن مصوب شورا به دفتر شوراي اسلامي شهر اميركلا(اميرشهر) رفته بودم كه با كمال شگفتي و انده و غم، ديدم كه با كل برگزاري طرح مخالفت شده است!درحالي كه پيش از آن موافقت و رضايت تك تك اعضاي شوراي شهر و شهردار را گرفته بودبم و بر بنيان همين موافقت ها و قول ها بود كه با دگر نهادها،استادان،مهمانان،تداركات و ... هماهنگي كرده بوديم!

به گفته  قائمي-نائب رييس شوراي شهر- رسالت و وظيفه ي اصلي شوراي شهر و شهرداري جمع آوري زباله ها و آسفالت كوچه هاست،نه كار فرهنگي! ايشان اين مطلب را در جلسه ارائه طرح خطاب به بنده فرمودند.

دگر عضو شوراي شهر-هاشمي- نداشتن پول را دليل برگزار نشدن اين جشنواره عنوان کرد.

رييس شوراي شهر- شجاعيان- هم يك روز موافق و خرسند و دگر روز مخالف طرح بود! در اين ميان هم هرچه بنده،شهردار و مهندس حسن تبار كوشيديم به در بسته ي مخالفت شورا خورديم ، چراكه تنها و تنها برهان عدم تصويب چنين طرح هايي، اين است كه مسئولان آن را جدي نگرفته و كوچك و خوار مي شمارند.

حال پرسش اينجاست كه براستي، تنها رسالت شوراي شهر و شهرداري جمع آوري زباله ها و آسفالت كوچه هاست؟ اگر چنين است در آن هم نيز موفق عمل نكرده اند!

پس آموزش شهروندي و ايجاد روحيه نشاط و شادابي و يا ايجاد فضاي سالم فرهنگي براي بالا بردن سطح شناخت و دانش و فرهنگ جوانان و شهروندان، از وظايف كيست؟ آيا ريشه ي مشكلات شهر ما با جمع آوري زباله ها و آسفالت كوچه ها به پايان مي رسد؟ تا فرهنگ درست و دانش شهروندان بالا نباشد، چگونه خواهيم توانست به شهري آباد و مدرن دست يابيم؟

به راستي پاسخ گوي اين پرسش ها چه كساني هستند؟ مگر غير از اين است كه نمايندگان شوراي شهر از سوي شهروندان گزينش مي شوند تا برآورنده ي نيازهاي شهري و شهروندي شان باشند؟ پرسش اينجاست وقتي شهروندي اعلام نياز مي كند چگونه و بر چه استدلالي مسئولي، دست رد به آن نياز منطقي و به جا مي زند؟

نمي دانم كي به اين باور خواهيم رسيد كه " اگر ملتي ريشه و فرهنگ گذشته خود را نشناسند در بزنگاه آينده جايي نخواهد داشت" و يا {آينده ازآن ملتي ست كه گذشته خويش را بشناسد}، تا به كي بايد به چند سطر گلايه و يار شعار دلخوش كرد؟

 آيا براي مسئولان شهر من، كه زادگاه بزرگترين و عارف ترين شاعر بومي سراي (اميرالشعراي مازندراني،امير پازواري) مي باشد، برگزاري بزرگداشت و شناخت تاريخ مازندران و ايران كاري بي هوده و بي پايه تلقي مي شود؟ و بهانه اي همانند نبود بودجه و پول را دليل برگزار نكردن آن مي دانند! واقعا در بودجه ي فرهنگي يك شهر يك ميليون تومان در نظر گرفته نشده است؟ يا چنين است يا مسئولان محترم ما نمي دانند كه كار فرهنگي چيست!

به راستي دردآور و ملال آورست، كه وقت،انرژي،شور و شعور چندين جوان كه دل شان براي پيشرفت و شكوه شهر و ديار و كشورشان مي تپد، اين گونه و به راحتي چشم برهم زدني به ارزاني فروخته شود، و پس از چندين و چند روز كوشش و اميد، دست رد بر سينه ي آنان زد.

 از آنجا كه انجمن جوانان سپيد پارس يك سازمان مردم نهاد مي باشد و از ديدگاه مالي وابسته به كمك هاي مردم و فرهنگي دستگاه ها و نهاد ها است، ديگر نمي تواند اين مراسم را در زمان آگاهي داده شده برگزار كند، چرا كه به ديدگاه برخي، برنامه هاي فرهنگي در رده ي چندم نياز هاست!

چه كسي پاسخگوي هدر رفت آن همه نيرو و اميد جواني است ؟

چه كسي پاسخ گوي آبروي حرفه اي و فرهنگي يك سازمان مردم نهاد فرهنگي-تاريخي و مسئولان آن است؟

اين بار نيز ما نوشتيم و اربابان خواندند! آيا غيرت شان براي آبادي فرهنگي و بهسازي شهرشان تكاني خواهد خورد؟

در پايان از همه ي دوستان،همكاران و خبرگزاري هاي وزين و زحمتكش، به جاي شوراي اسلامي و شهرداري اميرشهر(اميركلا) پوزش مي خواهيم كه با وجود آگاهي رساني و ياري آنان، اين مراسم در شهر خودمان، در مازندران در زادگاه اميرمازندراني، در جايي كه خواستگاه اصلي برگزار كنندگان اين جشن واره بود، به همت اعضاي محترم شوراي شهر برگزار نمي شود.

شهر من، بوسه برخاكت استواريت را مي ستايم، به اميد فردايي بهتر

و در پايان يادآور مي شوم، كه ما وام دار خون پاك همه ي گواهان و شهداي اين سرزمينيم، كه جان خويش را ازبراي آب و خاك و تاريخ و فرهنگ و دين و ناموس داده اند،نشود كه در دادگاه آيندگان و فرزندان مان گنه كار و شرمسار باشيم.