پنجشنبه 12 آبان 1390-21:1

اخلاق را به ورزش برگردانید

وقتی سیاست وارد می شود نتیجه گرائی برای مدیران به دلیل حفظ صندلی مهم است و به همین دلیل با هر ترفندی می خواهند نتیجه بگیرند،این می شود که از تربیت بازیکنان غافل و مسائلی پیش می آید.(به بهانه اتفاقات اخير در فوتبال کشور؛يادداشتي ازحسین قزل سفلو،مربی و کارشناس فوتبال)


همیشه وقتی کسی می خواست از جوانمردی حرف بزند به ورزشکاران اشاره می کرد که یکی از نمونه های بارز آن شهید غلامرضا تختی به عنوان پهلوان و قهرمان واقعی است.

 سئوالی بزرگ در ذهن مردم است که چرا بعد از تختی دیگر پهلوان و قهرمان واقعی در کشور نمود پیدا نکرده است و اگر چنانچه گه گاهی هم قهرمانانی در جهان و المپیک داشته ایم دیگر شاهد خصوصیات پهلوانی از آن ها نبوده ایم و فقط اخلاق حرفه ای از انها سراغ داریم؟

 اخلاق که همان کلاس در نزد ورزشکاران جهان تعریف می شود به دلایل مختلف در ورزش کشور ما جائی ندارد و بیشتر مباحث حرفه ای گری است که در تعریف آن می شود به بد اخلاقی،حقه بازی،نبودسلامت،فریب دیگران،جاذبه های منفی ظاهری و فیزیکی حتی در شرایط های مختلف رفتاری و هوچی گری و گول زدن مخاطبان ورزشی از سوی بعضی مدیران ورزشی اشاره کرد که اين ها مسائلی است که در ورزش بالاخص فوتبال به عنوان هنر محسوب می شود.

 خصوصیات سلامت و اخلاق دینی و خوش اخلاقی و عمل به مسائل حلال به عنوان عقب ماندگی در فوتبال معرفی و هرکسی در هر شخصیتی چه مدیر یا مربی یا بازیکنان به اخلاق دینی و سلامت بپردازد دور از چرخه فوتبال محسوب مي شود و تیر بلا به سوی انها نشانه می رود و افراد با اخلاق جائی در فوتبال حرفه ای ندارند.

 نتیجه اين که: 1-هر مربی که می خواهد در فوتبال و چرخه آن حضور دائم داشته باشد باید در زنجیره واقعی کسانی باشد که سال ها این فوتبال را اداره کردند؟!

2-هر بازیکن که می خواهد به مراتب بالا برسد باید در آن زنجیره تصمیم گیرنده باشد و اگر ارتباط با مافیای فوتبال نداشته باشد جائی در باشگاه ها ندارد،حتی اگر سرمربی تیم آن را بخواهد چون که دلال ها با اکثر مدیران ارتباط دارند و هیچ مربی و یا بازیکنی نمی تواند بدون در نظر گرفتن انها جایگاهی در فوتبال داشته باشد.

3-عوامل مدیریتی و اجرائی باشگاه ها هم باید در چرخه تعریفی باشند اگر نباشند از کانال هاي مختلف به مشکل برخواهند خورد.

 4-بعضی مدیرانی که امروز در مسند باشگاه ها هستند آیا تخصص و تعهد دارند و از فرهنگ فوتبال و حاشیه های ان به اندازه کافی اطلاع دارند؟یا اینکه با پشتوانه سیاسی و اقتصادی به مدیریت رسیده و برای اغراض صاحبان قدرت مدیریت می کنند؟!

 5-آیا مربیان و بازیکنانی که در 30ساله گذشته به مسائل فنی خوب و اخلاق و مسائل فرهنگی و دینی و مذهبی پرداخته اند شناسائی شده اند؟ یا اگر کسانی این گونه عمل کرده اند همین مدیران و عوامل خارجی چنان برنامه هائی اجرا کرده اند که آنها را به زانو در آورده و خانه نشین نموده اند؟چه کسی بايد به این سئوالات جواب دهد؟

6-آیا کسانی که(عوامل فنی و ورزشکاران) به مسائل دینی و فرهنگی در فوتبال پرداخته و در مقابل کسانی که به مسائل غیر اخلاقی اشاعه کرده شناسائی شده اند تا از طریق رسانه ها به جامعه معرفی شود يا اینکه هرکسی بد اخلاقی کرد و فیلم و سریال در آورد و فقط به کارهای حرفه ای پرداخت به جامعه معرفی شده اند؟

 7-برنامه های ورزشی شبکه های تلویزیونی یکی از عواملی هستند که در کنار سایر عوامل به اشاعه بداخلاقی و  بدآموزی مي پردازند.مثلا" به دلیل جاذبه برنامه ها بالاخص برنامه نود که همیشه به حاشیه ها مي پردازد، گاهی هم ناخواسته بداخلاقی ها را معرفی می کند!

8-مسائلی که در باشگاه های فوتبال از جمله پرسپولیس و شاهین بوشهر و...اتفاق می افتند تازگی ندارند و سال هاست از این دست مسائل در تمرینات و مسابقات اتفاق افتاده چون که کسی به آن مسائل توجهی نداشته است.

 مدیران و مربیان در باشگاه ها فقط به نتیجه گیری به هر وسیله ای فکر مي کنند،به همین دلیل وقتی برای فکر کردن و عمل به مسائل فرهنگی ندارند.

شهید رجائی فرموده اند: آنقدری که می شود در میادین ورزشی انسان ساخت در کلاس های درس نمی شود.

 در میادین ورزشی اگر مربیان سالم و با اخلاق و متعهد باشند و با برنامه های میان مدت و بلند مدت کار کنند و از ابتدا افراد ناسالم را به این باشگاه ها راه ندهند مشکل حل می شود.

در اروپا اولین فاکتور یک بازیکن جهت حضور در باشگاه ها بحث کلاس است که همان اخلاق ما می باشد،چگونه ما به عنوان یک مسلمان نمی توانیم اخلاق را اشاعه بدهیم و ورزشکاران با اخلاق و مومن تربیت کنیم؟ اشکال در کجاست؟

آیا مدیران و مربیان کاردان و مومن و متعهد به نظام جای شان در چرخه فوتبال حرفه ای خالی نیست؟

تربیت از خانواده شروع بعد به جامعه اشاعه پیدا می کند وقتی کسی از ریشه خراب است در جامعه نمی شود کاری برای آن انجام داد.

 بدنه فوتبال را باید با نیروهای انسانی سالم و متخصص اول تربیت و بازسازی کرد تا شاهد موارد پیش آمده در باشگاه پرسپولیس نباشیم.

 افراد سیاسی باید دست از دخالت در ورزش بکشند و سیاست فقط می تواند در خدمت ورزش باشد و به آن کمک کند.

دخالت ها عواقبی دارد که بداخلاقی را بیشتر می کند چون که وقتی سیاست وارد می شود نتیجه گرائی برای مدیران به دلیل حفظ صندلی مهم است و به همین دلیل با هر ترفندی می خواهند نتیجه بگیرند،این می شود که از تربیت بازیکنان غافل و مسائلی همچون گذشته پیش می آید.

دولت محترم نباید جنبه های نظارتی خودش را از فدراسیون فوتبال و باشگاه ها کم کند . دخالت خیر اما نظارت آری.

بد اخلاقی چند بازیکن امروز زائیده افکار غلط مدیران و بی برنامگی آن ها و مربیان ناکارآمدیست که فقط به نتیجه پرداخته و از تربیت و مسائل فرهنگی غافل شده اند.

نتیجه کار مدیرانی که اخلاق و فرهنگ و سلامت را فدای نتیجه گرائی و حفظ صندلی خود کرده اند این است که امروز می بینیم.