شنبه 21 آبان 1390-12:57

دلم براي ساري مي سوزد!

ساري امروز، متعلق به عصر ارابه راني است/مسوولان شهري و استاني ما جلساتی مداوم مي گذارند،چاي و شيريني مي خورند و براي اين شهر محتضر با هم به بحث و جدالي بي ثمر مي پردازند/هر روز دل و روده هاي شهر بيچاره را بيرون مي ريزند اما هنگام بازسازي و آسفالت فقط رفع تكليف مي کنند!(يادداشتي از ربابه حسين پور،خبرنگار-ساري)


دلم براي شهرم مي سوزد،شهري كه در حال احتضار است و ما به عنوان فرزندانش در انديشه تقسيم ميراثيم.

 گرچه به ظاهر مي خواهيم برايش-كه به سختي نفس مي كشد- كاري كنيم اما فقط حرف مي زنيم و گاهي با نفي همديگر قهر مي كنيم و به دنبال كارمان مي رويم.

گاهي هم كاري بدون در نظر گرفتن عواقبش انجام مي دهيم كه ج‍زء نزديك كردن شهرمان به مرگي تلخ نتيجه اي نخواهد داشت و...چه فرزندان ناخلفي براي زادگاه مان هستيم!

 نفس هايش به شماره افتاده و ما هنوز نتوانستيم در عصري كه اظهار متمدن بودن داريم و خود را فرهيخته مي پنداريم با هم كنار بياييم، و چه رنجي مي كشد اين شهر دلمرده و افسرده از اين همه بي تدبيري و ملاحظات بي اساس و خودخواهانه مان!

 ساري را مي گويم، مركز ديار سرسبز مازندران كه قدمتي ديرينه دارد و تمام كوچه و پس كوچه هايش حكايت از نامهرباني هايي است كه صبورانه تحمل مي كند.

ساري سال هاست از درد مزمن ترافيك سنگين عذاب مي كشد و فرزندان نوپايش نيز خسته از رنجي به جا مانده از ميراث ناميمون برخي از مسوولان گذشته و حال هستند!

 زماني ساري از شرق به ميدان شهدا- همان دروازه گرگان- و از غرب به چهار راه جمهوري -که دروازه بابل نام داشت- محدود مي شد، مسجدي قديمي در وسط شهر داشت كه هنوز هم پابرجاست، بزرگان اين شهر مي گويند: خانه هاي ساري در قديم با كاه گل و چوب و آجر و خانه هاي اعياني هم در دو طبقه با معماري و نقش و نگارهاي هاي زيبا ساخته مي شد كه البته هنوز هم در عبور از برخي كوچه هاي قديمي مي توانيم مخروبه هايي از اين همه هنر و معماري را ببينيم و تصور كنيم كه جمعيت اندك اين شهر چگونه با دوچرخه از كوچه ها و ارابه در خيابانها رفت و آمد مي كردند!

 اما اكنون ساري در گذر از آن همه سال تغيير چنداني نكرده است،جزء اينكه خانه هاي قديمي خراب و به جايش ساختمان هايي چندين طبقه ساخته و از چهار طرف بزرگ و بزرگ تر شد، تا جايي كه هر كوچه اين شهر براي خود شهري مستقل است و از تراكم جمعيت و خودروها در حال انفجار!

 به قول مسوولي ساري روستايي بزرگ و متعلق به عصر ارابه راني است! ترافيك ساري با جمعيت 500 هزار نفري و نيز احتساب جمعيت مسافر و مهاجر روزانه بزرگترين مشكل مركز استان است كه اين شهر را به بحران كشانيده و مسولان هر روز در پي چاره اند اما كمتر در اجرايش قاطعيت به خرج مي دهند!

 اطراف ميدان ساعت مركز ساري را كه بنگريم متوجه اوج فاجعه مي شويم، طي چند سال اخير ساختمان هاي بلند مرتبه اي بدون اندك عقب نشيني از حريم خيابان، ساخته شده اند.

 بزرگ ترين ميدان اين شهر « ميدان امام » در مقايسه با ميدان هاي مراکز استان هاي ديگر و حتي برخي شهرهاي همجوار مايه شرم و تاسف است!

 وقتي در خيابان هاي برخي شهرهاي معمولي تر از مرکز استان راه مي رويم، از ميادين بزرگ، خيابان هاي عريض، مبلمان و نظافت شهري حظ مي بريم، اما در گذر از كوچه هاي قديمي 13 پيچ ، اطراف ميدان ساعت و شهدا، بازار رجايي و ... ساخت و سازهای اجرا شده بر روی مخروبه های قدیم را مي بينيم كه در كوچه هاي آن حتي يك خودروي ژيان هم نمي تواند عبور كند و همه اينها با گذشتن از ماده صد شهرداري و پرداخت جريمه اندك- كه البته همين اندك را هم به لطف دوست و آشنا نمي پردازند- قد علم كرده اند و چنين بي رحمانه تيشه بر ريشه خشكيده اين شهر زده مي شود!

 مسوولان شهري و استاني ما جلساتی مداوم مي گذارند،چاي و شيريني مي خورند و براي اين شهر محتضر با هم به بحث و جدالي بي ثمر مي پردازند!

 يكي از حل ترافيك ساري با ساخت پل ولیعصر و پل داراب مي گويد،ديگري اين گفته را نفي مي كند و مي گويد هزينه میلیاردی برای ساخت این روگذر اشتباه بوده و نه تنها گره اي از ترافيك مركز استان باز نشده بلکه بر مشکلات افزوده و 30 ميليون تومان هزينه احداث پل داراب هم مزید بر علت است!

 يكي از ايجاد چند دور برگردان در مسير سه راهي جويبار به ميدان خزر مي گويد و ديگري از اتمام كمربندي شمالي ساري و اعمال سلیقه و روند نامعیوب در نمای شهر!

 مسوولی از نصب علائم رانندگي در مسير زيرگذرها مي گويد و ديگري از غير قانوني بودن نصب بنرهاي تبليغاتي و خلاصه اينكه مدت هاست شوراي شهر سكوي پرش بسياري از آنهايي شده كه عطش قدرت و جلوس بر صندلي هاي رنگارنگ قدرت و سياست دارند و تاکنون کاری پیش نبرده اند! وای بر روزی که با چنین شیوه مدیریتی در سمت های بالاتر قرار گیرند!

 از همه اینها گذشته ،ساري مركز مازندران گردشگر پذير حتي يك پاركينگ طبقاتي ندارد و رانندگان و مسافران باید مدت ها دور شهر بگردند و در نهایت براي جاي پارك جار و جنجال مي سازند!

 پارکینگ طبقاتی پیشکش! به قول جناب نقیبی -رييس شورای شهر ساری- در یک سال حدود 60 هزار حق پارکینگ گرفته ایم اما برای پنج هزار خودرو هم پارکینگ ساخته نشده است!

 در رهگذر این همه نامهربانی و جفا،شرکت های حفار هم کم نگذاشتند، هر روز دل و روده هاي شهر بيچاره را بيرون مي ريزند اما هنگام بازسازي و آسفالت فقط رفع تكليف کرده و چنان اثر ماندگاري از چاله و چوله ها در خيابان هاي اصلي و كوچه پس كوچه های شهر به جا مي گذارند كه مردم تا مدت ها درگير خلق اين آثار بديع مي شوند!

 اما فرزانه -معاون شهردار ساری- که حفاری های سطح شهر را بزرگ ترین دغدغه مي داند، مي گويد: برای ترمیم حفاری های سطح شهر ، به دنبال سه پیمانکار قدر هستیم.

جالب است كه وي اقدامات انجام شده طي اين سال ها را کارهای زیربنایی مي داند و معتقد است: نگاه شهرداری پس از این کارهای واکسی در سطح شهر است و در بخش ديگر سخنانش با صراحت از غیراستاندارد بودن دوربرگردان های کمربندی ها مي نالد که به طور حتم شهرداری ساری در این امر بی تقصیر است!

 نمي دانيم شايد بودجه و عوارض مردم و يا هزینه عبور از ماده 100 شهرداري دير مي رسد كه ساري دچار چنين سرنوشت دردآوري شده است،اما با استناد به گفته هاي معاون جناب حجازي تاكنون 28 میلیارد تومان از بودجه یکصد ميلياردي شهرداری كه آقا ميري معتقد است تحقق پيدا نمي كند ،محقق شده و در 2 ماه آخر سال ، شهرداری بیشترین حجم درآمد را دارد!

معاون شهردار ساری مي گويد: اگر اختیار و سیستم حمایتی داشته باشم ، حتی بیشتر از مبلغ بودجه هم محقق خواهد شد. ليكن اين همه پول به كجا مي رود؟ مردم كه تغييري در سيماي شهري ساري نمي بينند!كدام كوچه و خيابان عريض تر شده؟ سنگفرش كدام خيابان بازسازي اصولي شده؟ مشكل چهارراه بخش 8 يا همان استخر روباز حل شده؟يا خيابان 22 بهمن؟ يا ميدان ولي عصر ؟و يا منطقه پرجمعیت راهبند و يا ....

 شاید هم چنین مبالغ ناچیزی  صرف انجام امور تبلیغاتی برخی از کاندیداهای آینده مي شود و شاید هم خرج سفر و بازدیدهای آموزشی(!) خارجي برخی از مدیران پرتلاش و يا پرکردن جيب برخي آقازاده ها و یا ....

 عمق فاجعه آنجاست كه ساري در  ميان سروصدا و اعتراض برخي مسوولان و سكوت بعضي ديگر اسير شده و درگیر رانت خواری هایی گشته که گاه به گاهی صدایش مثل توپ می پیچد و سپس در میان حوادث ریز و درشت گم می شود و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.

 در جلسه علنی هفته گذشته شورا داد یکی از اعضا در آمد و پرده از رانت خواری یکی از آقازاده ها برداشت. آقامیری رئیس کمیسیون بودجه و مالی شورای اسلامی شهر ساری از هزینه 700 میلیون تومانی مشاوره پل میدان ولی عصر گفته و معتقد است: این مبلغ بر حسب فهرست بها نیست و در این زمینه از رانت سیاسی استفاده شده و پسر یکی از مسئولان استانی از رانت سیاسی پدرش استفاده کرده و بالغ بر 700 میلیون تومان بابت حق مشاوره از شهرداری ساری گرفته است!

 ناله ساري- اين شهر بي پناه- از لابه لاي تصميمات و شعارهاي زيبا و رانت ها و نان قرض دادن ها به گوش مي رسد و ...! مرکز استان درد زيادهاي دارد اما درمانگري حاذق و دلسوز ندارد! 

ايميل نويسنده: (heyran55@yahoo.com)