شنبه 17 دی 1390-23:33

تو،من و مجلس

بررسی نقاط قوت و ضعف نامزدهاي انتخاباتي در بابل؛مردم می گویند کریمی بابل را در چهل تا یکصد نفرخلاصه کرد/آمدن نيازآذري درمنظر رقبا و افکارعمومی،در واقع جانشینی مناسب ازیک رقیب با پشتیبانی آن مدیرکل اسبق است/اوج طنازی های سیاسی ناصری که درپیوند با دولت دهم شروع شد،در آوردن کارخانه ی ایران خودرو به بابل خودنمایی کرد و با انتخابات مجلس هشتم به محاق رفت/اصولگرایان بابلی قصد راندن فاطمي را به سمت و سوی جریان چپ دارند،ولي او خود را در قالب حزب و دسته اي نمی داند/هاديزاده باحساب و کتابی که ازتیمش دارد با قاطعیت ازرفتن به مجلس صحبت می کند.


مازندنومه،سياوش اسلامي سوادکوهي:در دو يادداشت پيشين مازندنومه(جويندگان پارلمان+مجلس،رستگاري) به بررسي نقاط ضعف و قوت نامزدهاي مطرح انتخابات مجلس در دو حوزه ساري(+مياندرود) و قائم شهر(+سوادکوه،جويبار و کياکلا)پرداختيم.اينک اما به سراغ حوزه انتخابيه بابل مي رويم.

*علی کریمی فیروزجایی:او نماینده پرسر و صدای مجلس و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم ،مهم ترین رقیب انتخابات مجلس نهم ازحوزه ی بابل است.

کريمي در فضای رقابت های نفس گیر مجلس هشتم با زیرکی توانست خود را برگزيده ی رقابت ها کند.

او با پردازش و بهره گیری ازفضای بسته و تنگ و تاریکي-که برخی نامداران قدرتمند دیروز و بازنشسته ی امروز در فضای سیاسی و اجتماعی بابل، سهامدارآن بودند-شکافی عمیق انداخت و با برجسته کردن آنها و نیز تشدید غیظ و غضب برافروخته شده ی مردم،نتيجه را به نفع خود رقم زد.

امااین موضوعات شاید همه ی آن چیزی نبود که او فکرش رامی کرد.کريمي باید به عواقب عملی که وعده می داد،می انديشید ،چرا که پنجه درانداختن با مردی که بالای بیست سال واندی سال، مهمترین نهاد انقلابی را مدیریت می کرد،کاری آسان نبود!

او در اندک زماني پس از نماینده شدن همه ی تلاش خویش را متوجه مسولان ارشدسیاسی کشوری و استانی نمود و تا امروز کریمی برنده ی این بازی بزرگ است.

هرچه بود و هرچه شد تصویری که ازکریمی تاکنون درسطوح سیاست استانی و کشوری به نمایش درآمده ،تصویری است از رجلی موفق در منازعات سیاسی.

مخالفان اما،همه ی توش و توان سیاسی خویش را در به زیر کشیدن او تمام قامت بسیج نموده اندتا بلکه انتخابات مجلس نهم را پایانی برحضور کریمی درمنازعات سیاسی قرار دهند.

او تاکنون نشان داده که زیرک تر از آنهایی است که نقشه ی حذف او را در این رقابت ها درسر می پرورانند!کریمی همواره با پمپاژ انتقاد از جاسبی در واقع خط کشی سیاسی خویش را با او که بزرگترین حامی و سرسخت ترین رقیب سیاسی منطقه و استان موردحمایتش است، با فشارآوردن برگلوگاه تزریق سیاسی رقیب، سعی دارد نقشی دوسویه را اجرا کند؛هم ارتباطش را با دولت که تمایلی به ماندن جاسبی ندارد،حفظ کند و هم به رقیب استانی اش ضرب شست نشان دهد که مردم او (کریمی )را مطلوب حوزه ی انتخابیه اش ارزیابی می کنند!

کریمی می داندکه آنها یعنی رقبای زخم خورده اش، درمنازعات سیاسی با اسبانی زین کرده ،عزم جزم کرده اند تا او رابه نحو مقتضی به زیر بکشند،اما او هوشمندی به خرج می دهدتا پیروز میدان باشد.

منتقدان کریمی اما ازنگاه های دیگری نیزبه او می پردازند،اختلافات امام جمعه بابل که وارث پدری پرنفوذ در بزرگترین شهر معنوی استان است ازمعضلات عمده او درگرویدن طیف عظیمی از هواداران امام جمعه به سويش است.

نیز بخش اعظم عزل ونصب ها وگماردن مدیران میانی شهرستاني و استانی که بتوانند منشا تحول و دستاوردی برای مردم باشند،ازجمله انتقادات جدی و تعیین کننده و بجایی است که شاید کریمی جوابی برای آنها نداشته باشد.

مردم می گویند کریمی بابل را با مردان و زنان مومنه ی آن ،که بالغ بریک میلیون نفر است در چهل تا یکصد نفرخلاصه کرد و بدبینی را ازمردم بابل درسطح استانی پدیدارنمود؛هرچنداتفاقاتی راکه درسطح شهر و حومه می افتد را نمی توان به نام یک نماینده نوشت،اما منتقدان، یک سرحلقه راحتما کریمی می دانند!

کریمی که گاه و بی گاه ازگروه مشائی فرار می کند!ولي می گویند او از نزدیکترین یاران وفاداربه ایشان و دولت است!باید بیشتر از او بنویسیم اما درآینده.

* حسین نیاز آذري:اومدیرعامل آب استان تهران و فرمانداراسبق بابل است که ازجمله جدی ترین و پرمناقشه ترین کاندیداهای مجلس نهم در اين حوزه خواهدبود.

او که نسبت نزدیکی با آقای کيومرث نیاز آذري-مدير امنيتي سابق و رييس کنوني دانشگاه آزاد ساري-دارد،قطعا"فضای سیاسی بابل را متاثر و متفاوت تر از انتخاب هاي گذشته در بابل خواهدکرد.

ازطرفی تیر و ترکش های عمده رقیب سیاسی او که درگذشته حملات وانتقادات تند و بی پروایی ازآن مدیرکل را، دستاویزش درچرایی حضورش قلمداد می کرد،این بار انگار قصد دارد مچ بگيرد و جبران کند،کاری که زود است عواقبش را پیش بینی کنیم و این از چشمان نافذ رصد کنندگان اوضاع سیاسی بابل دور نخواهدماند.

حسین نیاز اگر حتی نخواهد وارد این مناقشات گردد اما رقیب، او را جانشین بلافصل آن مدیر کل اسبق دانسته که بنا برملاحظات عدیده نتوانسته وارداین کارزار شود و ماموریت را به نام او نوشته است!

آقای نیاز چه به آن باورداشته باشد یا نه،بسترسیاسی چنین قضاوتی ازآمدنش دارد،اما اگرآن روی سکه راهم ارزیابی داشته باشیم و حوزه ی عملکرد او و نیز توانمندی او را رصد نماییم ،داشتن ذهنیت مثبت یا منفی هرکاندیدایی دردوران تصدی آنها، بی شک بزرگترین آزمودن شان درانتخابات پیش رو خواهد بودکه به حیات و ممات سیاسی هرکاندیدایی بستگی خواهدداشت.

ازاین منظر حاج حسین باید به بزرگترین موانع پیش روی خود فارغ از داعیه ی رقبا ،اتفاقاتی را که درحوزه ی زندگی و کاریش متوجه افکارعمومی بوده است ،توجه بیشتری نشان دهد و بداند که افکارعمومی ممکن است قضاوتش آسان هم نباشد.

او باید با درایت و استفاده ازعلم منطق که علم "ناب" ازشناخت را به دست می دهد،به پرسش ها پاسخ گوید . همه ی آنچه راکه در مقطعی از زمان مدیریتش اگر زخمی بردلی یا شکافی از عملی و...برجای مانده بود و او پاسخی نگفته بود،دراین آشفته بازارعریان سیاست رخ می نماید و ممکن است کار راسخت وسخت تر کند.

هنوز به رغم برجسته نشدن بسیاری ازشعارها و خواسته ها ،نامه نگاری ها وشب نامه ها -که کار زشت اخلاقی سیاسی دوران انتخاباتی است- درفضای سیاسی بابل شروع شده است و خیلی زود هنگام کلیدخورده است، که قطعا باب میل اعضای ستادی ایشان نيست، اما خوب وبدش فضای سیاسی بابل را متاثرنموده است!

تکرار مي کنم که هرچند حاج حسین، شایستگی ها و توانمندی های خویش رامعطوف به تلاش وپشتکار و ذکاوت خود ارزیابی می کند، آمدن او درمنظر رقبا و افکارعمومی،در واقع جانشینی مناسب ازیک رقیب با پشتیبانی آن مدیرکل اسبق است.

رقبا اگرچه در گذشته توانستند آب راگل آلود کنند،این بارشخص آقای نیازآذری ،با بازیابی و بررسی یک تیم خبره و هسته ی زبده ی کارشناسان اجتماعی،عزم راجزم نموده تا رقیب را پشیمان از رفتار گذشته کند.

به هر روی آمدن حاج حسین صحنه ای دو قطبی ازمنازعات سیاسی بابل را یک استثنا از رقابت های استانی خواهد نمود.

* علی اکبرناصری زاده:او نماینده پیشین اين حوزه و روحانی سنتی اندیش بابلی و نماینده عالی دولت در واتیکان است.

ناصري زاده تمامی مساعی خویش را به کمک قدرت سیاسی اعطائی و برجسته کردن آنها به کار گرفته و قصد دارد وارد کارزار و منازعات سیاسی گرداند!

او که دریک دوره ی چهارساله پس از بازماندن از رقابت های مجلس هشتم ،به عقد اخوت دولت دهم درآمد،مدتيست نماینده ی عالی دولت در مرکز واتیکان است تابلکه حلقه ی واسطی میان مسیحیت و اسلام رادر کارنامه ی سیاسی خود ثبت و درج کند.

ناصري زاده همواره توانست تبلیغات مناسب خود را پیشاپیش برای انتخابات مجلس نهم ذخیره کند تا در به رخ کشیدن رقبای سیاسی و مردم حوزه ی انتخابیه،توان سیاسی خویش را و نیز مقبولیتش نزد حاکمیت رابه تصویربکشد!

اوج طنازی های سیاسی ناصری که درپیوند با دولت دهم شروع شد،در آوردن کارخانه ی ایران خودرو به بابل خودنمایی کرد که با انتخابات مجلس هشتم به محاق رفت!

هر چند پس از دست رد مردم به او در انتخابات قبل،دولت به پاس مواضع حمایتی او، دست مریزاد خویش را درگماردن او در رم ثابت کرد و نشان داد که رسم جوانمردی را بلداست،همه ی اینها را ذخیره ای برای به نمایش درآوردن در انتخابات پیش رو ،بسان برگ برنده به کار خواهد گرفت.

ما او باید با همه ی ابتکارش براي ماندن درقدرت،بایدبه این سئوال پاسخ بگوید که حلقه ی مفقوده ی نخواستن مردم دردوره ی قبل چيست؟شاید نیازبه تغییرمشی و رویه ی او در مراودات و توجه به خواست و مطالبه ی مردم و نیز توجه به مراجع مردم و نخبگان که او از آنها سهوا یا عمدا غافل بوده،ضروري باشد.

وقتی او با بهره بردن ازشان"روحانی" و تلفیق آن با درایت سیاسی می خواهد نقشی از رجلی موفق بابلی را در کارزار میدان سیاست نشان دهد،نباید از شعائری که مردم را از مبلغان بی عمل سرخورده نموده،غافل باشد؛چراکه مردم از عملکرد جریانی که درمیدان سیاست دل خونی ازآنها دارند،به ستوه آمده اند و اين جريان نباید از سوي ناصري برجسته و حمايت شود.

ضمن آنکه او باید نسبتش را با جریان موسوم به انحرافی مشخص نماید که تعیین شدن این موضوع بسیار بر مناسبات گروه هاو جریانات سیاسی بابل تاثیرگزارخواهدبود.

ناصری که در رم مدتها زندگی کرد،شایسته است به مردم بابل بگوید تاچه اندازه ،مشی آنها در مواجه بامردم وحضور در عرصه سیاست برشخصیت و شانیت روحانی خودش تاثیر داشته است؟

آنها میدان منازعات سیاسي رابرای دو تفکر پروتستان و ارتدوکس واجد ارزش و حق و حقوق برابر مي دانند،آیا ناصری هم آموخته است که میدان سیاست رابرای طیف های گوناگون بخواهد؟

توجه به شهره شدن ناصری مجلس هفتم با مجلس نهم بسیارمتفاوت است،زیرا اگر او توانست درمیدان رقابت های مجلس هفتم برگ برنده بگیرد،نقش رفقای پشتیبانش در از دور خارج کردن رقیب قدرتمندش- صفی الله فغانپور که ازقضات خوشنام و جاخوش کرده درقلوب مردم تشنه عدالت بود-پررنگ بود.

شاید اگر فغانپور در منازعات سیاسی حضور می داشت،انتخابات به نام او ثبت می شدنه آقای ناصری! فغانپور در واپسین لحظات رقابت ها حذف شد و برنامه ریزان هوشمند ستادانتخاباتی ناصری توانستند غیبت اورابه نفع خویش مصادره کنند.

حال که ناصری امروز عرصه ی سیاست غرب،آن هم درقطب جهان مسیحیت ،مدارا و تساهل و اومانیسم غربی راممارست کرد،صادقانه به مردم بگوید از ظلمی که به رقیب سیاسی اش در رقابت های مجلس هفتم یعنی آقای صفی الله فغانپور وارد ساخت،چه پاسخی دارد؟

شاید پاسخ به این پرسش قدری دیر و کهنه باشد، اما اين قضيه نه تنها از اذهان مردم زدوده نشده، افکار عمومی ومردم و سیاسیون بابلی همچنان منتظر و مترصد پاسخگویی شخص آقای ناصری دراین خصوص هستند.

* دکتر احمد فاطمی: ازاساتید باهوش دانشگاه های ایران و دانش آموخته ی دکترای حقوق که حمایت خیل عظیمی از استادان و برجستگان دانشگاهی و علمی بابل را درانتخابات پیش رو دارد.

او از مهمترین گزینه های انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی است.دکترفاطمی که از مشاوران و نزدیکان دکترجاسبی -رییس دانشگاه آزاداسلامی-است، بارقبای سرسخت و مخالف حضور جاسبی در راس اين دانشگاه ،رقابتي سخت را پيش رو دارد.

اصولگرایان بابلی قصد راندن او را به سمت و سوی جریان چپ دارند،ولي او خود را در قالب حزب و دسته اي نمی داند.

فاطمي بازیرکی ضمن رهایی ازقیودات دست و پا گیر، مطالبات جامعه را فراتر از خواست جریانات سیاسی می داند و راز آمدنش را به عنوان دانش آموخته ی عالی تحصیلی ،برای ایجاد قوانین تعالی جامعه و پویایی آن می داند.

فاطمی با پل زدن ازخواست جوانان و مردم،شایستگی و کاردانی را مهمترین اولویت مسئولیت و سپردن مناصب می داند و همواره راز و رمزسقوط هرجامعه وسیستمی را سپردن کارهای بزرگ به انسان های کوچک دانسته و می گوید آمده ام تا قواعد انسانی و شایستگی ،گوهر گمشده ی جامعه را با احیای قوانین مدرن ،تجلی بخشم!

آیا درشرایط سیاسی پیش رو که بزرگترین حامیانش نخبگان و دانشگاهیان هستند،می توانند حریف توده های متعصبی شوند که آرمان هایش شاید متفاوت از آرمان ها و آرزوهای فاطمی و طیف حامی اش است؟

به هرروی فاطمی قدری باید تحمل و صبوري کند تا عنصر زمان بعضی از موضوعات تاریک سیاسی پیش رویش را روشن ترکند و آن وقت واقع بینانه تر شانس او را در رقابت ها واکاوي کنيم.

*دکترعلی اصغرهادیزاده: او دکترای "دامپزشکی" دارد و اندیشه های خود را در بخش تولیدی معطوف کرده است.

او با بسیج بچه های محل و بخشی از دانشجویان قدیم و جدیدش ،وارد کارزارر قابت های مجلس نهم شد و همواره توفیقات خودش را در بخشهای خصوصی به عنوان پایه موفقیت حضورش درسیاست قلمداد می کند .

هاديزاده می گوید همچنان که در ایجاد اشتغال در وسع و اندازه ی کاری خودش موفق بوده ،می خواهدآن را مدلی ازتوفیق درمیدان سیاست قراردهد تاپاسخگوی خیل عظیمی ازجوانانی که جویای نام و نانی هستند، باشد.

هرچه باشد او از میدان سیاست و بازیگرانش علی الظاهر بسیارفاصله دارد،زیراشاخک ها وعلمک های منتهی به میدان رقابت های سیاست بسیاربا علمک های اقتصادی فاصله دارد که او بخواهد آن را در زمین سیاست تجربه کند.

او باید به این نکات توجه وافرنشان دهدکه موفقیت یک شخص درحوزه ی اقتصادی لزوما" به معنی موفقیت درحوزه ی سیاست نخواهدبود،کمااینکه شاخص های سیاسی ممکن است هرآن در زمین سیاست برای کسی که اهلش نباشد خصوصا"عناصراقتصادی فاجعه بار باشد!

حال این دانش آموخته ی "دامپزشکی"،چگونه می خواهدبا ورود درمنازعات پردامنه و پرمناقشه ی سیاسی به رقابت بپردازد،پاسخ او را به افکار و حلقه ی مشاوران و تیمش نسبت به افکارعمومی شنیدنی خواهدنمود.

آقای معلم که وابسته ی به هیچ حزب ودسته و جریان سیاسی نیست ،باتوده ی مردم و جویندگان کار و توسعه وآبادانی بابل وارد گفتگو می شود.

او نمی گوید آیا شانیتی را برای حزب و دسته ای قائل است یا که اساسا با آنها مخالف است؟طرفه آنکه درادبیات و گفتگوهای او هرگز ردی از مطالبات فکری و سیاسی مشاهده نمی شود و شاید هم این باور در هادي زاده نهادینه شده باشد که مردم گرسنه شده را چکار با احزاب و مطالبه ها ی سیاسی؟!

اوکه خود را سرمست از ابتکار و شوری از تمایل اقوام و محله ی زندگی او درمراجعه به اقبال ازآمدنش مسرورمی داند،تمام آمدنش را و مطالبات مردم را درپاسخگویی به آنچه که ترسیم می کند دانسته و باحساب و کتابی که ازتیمش دارد با قاطعیت ازرفتن به مجلس صحبت می کند.

هرچندآدمی بایدنیمه پر لیوان راببیند،نگارنده که با الفبای سیاست آشنایی دارد و قدری هم با رقبای سخت سر و جان سخت مراوده دارد،زیادتعجب نمی کندکه او چنین باوری داشته باشد! اما رقبای او شاید قضاوتی چون ما نداشته باشند و او رادر فضای رقابت ،رقیب ندانند.

اما او، هرچه باشد ذره ای ازتردید و انتخاب نشدن را درخود راه نداده است!باید نسبت به این کاندیدا هم منتظر گذشت زمان بود تا بلکه برتجارب مان ازآمدن یک "دامپزشک" نیز در کارزارسیاست و انتخابات آزموده شود.

آیا مردم بابل حاضرند درصحنه ی سیاست و مرکز ثقل سیاسی که همان مجلس است ، ازسیاستمداران خود عبورکنند و صحنه رابه یک "دامپزشک"بسپارند؟