جمعه 9 تير 1391-0:16

شوراب

نماد شورآب که از میان کوهی رفیع جاری می شود،تابلویی هزار رنگ از سنگ ها را آبیاری می کند...


مازندنومه،تنظیم و ارسال مطلب از رحمت الله فلاح گرجی:روستای شورآب گرجی خیل سوادکوه در بخش مرکزی استان مازندران در دامنه شمالی کوه های البرز مرکزی،بین عرض جغرافیایی 52/35 شمالی و طول 57/52 شرقی واقع شده است.

این روستا از شمال به شهرستان سوادکوه،از جنوب به سلسله جبال البرز، از شرق به خطیر کوه و از غرب به روستای گدوک محدود می شود.

شوراب با مساحت 300هکتار مستثنیات به مرکزیت پل سفید با آب وهوایی دو گانه معتدل و مرطوب در کوهپایه و سرد و مرطوب در دامنه قله تابستان ها چون نگینی در حلقه ی جمعیت مردم می درخشد.

زبان مردم این روستا مازندرانیست و معاش مردم سخت کوش بیشتر بر پایه دامداری و بعد کشاورزی و صنایع دستی استوار است.

دامداری در روستای شورآب گرجی خیل به دور از ماشین های صنعتی و امروزی بر پایه رابطه تنگاتنگ چوپان دام و طبیعت استوار است و سنت ییلاق و قشلاق که با ظهور دامداری های پیشرفته رو به فراموشی است ، هنوز در شورآب پیگیری می شود که حاصل این رنج شبانه روزی محصولاتی دلپذیر با عطر زمین و طبیعت و کوهستان است.

به جز پنیر و کره که در سفره ی هر روستایی زحمتکشی یافت می شود آروشه شما را به طعم رنج وگرمای دست زنان و سرمای پای مردان سخت کوش همه را در دامداری مهمان می کند.

ماست خشک تصویر ماست های کیسه شده آویزان را به دهان تان سرازیر می کند و دوغ تلمی استواری دست های مردان و زنان زحمت کشی را به رگ های تان می آورد که در جنگ و صلح با طبیعت پیشگامند.

تا اینجا حرف انسان و دام بود که در ستیز با طبیعت شیره جان شان را مایه استواری بدن می کنند ، اما این خاک سخاوتمند قوت و قوت این مردم هم هست؛گندم و جو که مایه ی نان شان سیب زمینی که قاتق نا نشان است همه از این خاک سر بر می آورند و همین خاک درختان شان را مزین به گردو ، زالزالک ، گلابی وحشی ، ازگیل ، الو و سیب می کند.

از کنار راه ها که بگذری زمین تو را به عصیانی فرزندانش دعوت می کند و با ولیک و ترنوک دهان تان را از طعم روستا آکنده می کند.

طعم میوه های جنگلی تلاش گران طبیعت زنبورداران پر کار طعم شیرین شهد شقایق ها را به سفره ی تو می آورند و نوغان سر به فلک کشیده سبزی زمین را به انسان وام می دهد.

اگر در بدنت رنجی دیدی باز هم به همین طبیعت رجوع کن که برای علاج درمان مرض، باریجه ( خورشید کوهستان) را به تو می دهد.

گل آویشن با رنگ زیبای بنفش دلپذیر گل های گل گاو زبان و استقدوس تو را به آرامشی که گویا ابدیت رهنمون می شوند و قارچ کوهی تنت را سرشار از ستوت کوهستان می کند.

اما دختر کوهستان و فرزندانش تابلویی زنده و گویا از حیات وحش مازندران اند،بز ، قوچ ، شوکا ، گوزن ، خرس ، پلنگ ، گراز و گرگ که همزیستی مسالمت آمیز انسان با طبیعت وحش خطرناک را به جنگل های انبوه دامنه کشانده و پرندگانی نظیر کبک و قرقاول را در این خطه از میهن جای داده است.

از گدوک سربلند که دل کندی و صلابت گردنه را پشت سر گذاشتی درختچه های زرشک و ولیک و اسف در برابرت ایستاده و باد تندی سرد بوی باریجه و آویشن را به مشامت می رساند.

آب سرد شاه چشمه با دوغ های محلی شورآب و گدوک جای خود را دارد. اینجاست اگر روبه یک جانب داشته باشی از مسیر جانب دیگر محروم می مانی .

روستای شورآب با آبشار دل انگیز و جاذبه های دیدنی و بناهای تاریخی تو را مسحور می کند. راهدارخانه شاه عباسی گدوک،کوه قدمگاه،تکیه نوسر، امامزاده تونل گدوک که از دیدنی ترین هنر کهن است که در هنگام عبورقطار از پل ها و کوه ها شورآب را در قلب خود جای می دهد و با آب شور معدنی هردو از تونل معروف آبشار بیرون می زنند و این به دل کوه ها می رسد و آن به رودخانه تالار می پیوندد تا شالی کاران از این نعمت بی نصیب نمانند.

و اما گذر از سه خط طلا و روستای دو گل به پل پیروزی معروف ورسک می رسی عجب عظمتی! این هم حاصل زحمت نیاکان ما است که امتحان بزرگی را پس داد .

نماد شورآب که از میان کوهی رفیع جاری می شود تابلویی هزار رنگ از سنگ ها را آبیاری می کند و از این رو نام شورآب را برای روستا انتخاب کرده اند.

تاریخ قطار با تک تک لحظات مردم روستا عجین شده. پل شورآب به سان ریسمان بلند از روستا به دامنه ی روبرو کشیده و قطار مانند بند بازی قهار روی آن به نرمی حرکت می کند تا تو را به سه خط طلا -شاهکار آهنی اما جاندار که سال هاست زیر نور خورشید و برف زمستان و حتی ریزش سنگ های خسته از صبوری تاب آورده-ببرد ؛ سه خطی که از طلا نیست اما از طلا با ارزش تر است و کارگاه سنگ شکن که صد سال پیش برای تامین ماسه و مصالح راه آهن استفاده می شد.

اعتقادات مذهبی همیشه پایه ای استوار است که سختی های مردم روستا را به آسانی هایش پیوند می زند و دوای رنج های بی کران و دائمی است .

آئین ماه مبارک رمضان ، عید فطر ، عید قربان ، غدیر خم و جشن های میلاد ائمه،نیز سوگواری محرم را اهالی روستا هرچه با شکوه تر برگزار می کنند.

عاشورای شورآب با دسته روی در تکیه نوسر و امامزاده شورآب برگزارمی شود که همه ساله شاهد درد دل ها و راز و نیاز های مردم دل سوخته بوده است.

نوای موسیقی دلنواز این جا صدای زلال داوود نبی (ع) را به یاد می آورد. موسیقی اصیل شورآب یعنی ساز سنتی لله وا ، کیجا کرچال مش حال آمی دتر جان، کمرسری، کوک داری،امیرخوانی وسبک های شواش کله ونگ و کتولی محلی از سنت های موسیقی های اصیلی است که کم کم با رسوخ تمدن شهر نشینی رو به فراموشی شدن دارد.

بازی اسکی با پا و لت سواری، لی لی، هفت سنگ هم جای خود دارد . اما سنت های زیبای فکری و قدیمی مثل دور هم نشینی های شب یلدا و مراسم نوروز که در آن از شیرینی های سنتی پشت زیک نان کتی استفاده می شد و با کوبیدن در منازل که آغاز بهار و رفتن زمستان بود،شروع می شد.

کوه های سر به فلک کشیده همواره دژ و مامنی برای بسیاری از مبارزان بوده است، همان طور که تاریخ شاهد آن است تنها قسمت کشور که در برابر هجوم مغول مقاومت کرد و در برابر سپاه عرب دوام آورد همین سرزمین سربلند بوده است که بعدها علویان سبز نهاد با رسوخ به اندیشه مردم آن ها را با دل و جان به اسلام رهنمون شدند و در دوره های معاصر مبارزین سیاسی مانند گرجی هایی که از گرجستان شوروی آمده بودند این منطقه را برای سکونت دائم انتخاب کرده که منشا تحولات اقتصادی و نظامی و اجتماعی زیادی در تبرستان شد.