سه شنبه 13 تير 1391-17:40
چرا به اين روز رسيديم؟!
...می گفت: دوستم اغفالم كرده كه بيا هم شوهر و بچه ات رو داشته باش و هم با پيرمردي كه حاضره مخارجت رو تامين كنه خوش بگذرون!
مازندنومه،ربابه حسین پور:تابستان كه مي رسد بازار فروش انواع و اقسام لباس هاي نازك و خنك داغ مي شود.
در اين فصل پوشش ها رنگ و لعابي ديگري دارند.هم و غم طراحان و دلالان و فروشندگان لباس هم بيشتر روي مدل هاي عجيب و غريب لباس بانوان است؛لباس هايي كه شايد نيم متر پارچه هم در طراحي عجيب شان به كار نرفته،با قیمت بالا تحت عنوان مد عرضه مي شود.
گاهی لباس هاي تنگ و كوتاه،گاهي بلند و گشاد، زماني با گل هاي بسيار ريز ، گاهي با گل هاي بسيار درشت ،گاهي با وصله و پينه ،گاهي پاره و بي رنگ و رو ،برخي اوقات با قلاده ها و آويزهاي فراوان و گاهي هم ساده و بي آرايش مد مي شود.
قديم ها اگر كسي لباس هاي شاد و با گل هاي بزرگ مي پوشيد،انگ جنوب شهری غیر متمدن بودن می خورد، اما مدتي است حتي گوني هاي نخي كه روزگاري پدربزرگ هاي مان در آن پنبه مي ريختند در لباس هاي متفاوت ،نسل امروز خودنمايي مي كند!
*نسل جدید بی پروا شده اند
تنوع هاي بي قيد و بند در طراحي لباس هميشه مرا ياد همان پادشاه مي اندازد كه ابتكار هيچ خياطي نتوانست او را راضي كند و به ناچار عده اي از خياطان سرزمين ديگر پادشاه بي خرد و تنوع طلب را دستمايه طنز قرار داده،با تصور لباس خيالي، او را لخت در معرض عموم به نمايش در آوردند.
اين روزها كه لباس ها رفته رفته با گرماي هوا ذوب مي شود، با خود مي انديشم به راستي نسل امروز چرا دچار اين همه سردرگمي و دگرگوني فكري شده است؟
دختران و پسران نسل حال با يك نسل حتي قبل قابل قياس نيستند،خيلي بي پروا شده و در رفتارها، كردار ها ، گفتارها و پوششان بسيار بي باك هستند.
خانواده ها در تربيت فرزندان شان كوتاهي می کنند و نتيجه اش شده گله مندي و ناله بسياري از آنها كه معتقدند جامعه بد و فرزندان سركش شده اند.
پسر 17 ساله برادرم تعريف مي كرد: در راه بازگشت از مدرسه با دوستانم در حال شوخي بوديم كه دختركي با دو نفر از دوستانش پس از آرايش در كوچه بغل مدرسه،حين خيابان گردي به ما متلكي جانانه پراند و...!
ديروز هم درون تاكسي غرق در افكار بودم كه صحبت هاي زني هوش از سرم پراند،مي گفت: دوستم اغفالم كرده كه بيا هم شوهر و بچه ات رو داشته باش و هم با پيرمردي كه حاضره مخارجت رو تامين كنه خوش بگذرون!
خيانت به همسران كم كم عادي شده و هر كس به سبك غربي در دنياي خودش سير مي كند.تنوع طلبي به وفور در دو جنس زن و مرد رايج شده و داشتن دوستان متعدد با روابط لجام گسيخته در هر دو جنس نمادي از فرهنگ و تفكر بالا محسوب مي شود.
يقينا نمونه هايي از اين دست در جامعه بسيار مشهود است،واقعيت هايي تلخ و تاسف بار كه هيچ كس نمي تواند آن را انكار و تصور كند اين مسائل سياه نمايي است.
*چرا به اين روز رسيديم؟!
اكنون حال و روزمان ديدني است! هر ساله در آستانه تابستان پليس با طرح هاي ضربتي سعي دارد جلوي بي حجابي را بگيرد! يعني بر خورد مقطعي و بي نتيجه با آخرين معلول!
زماني در گذشته ها شلوارهاي جين جوانان را روي تن شان پاره مي كردند،صحبت كردن دختر و پسر در محيط هاي دانشگاهي فاجعه اي بود بس نابخشودني ! دختران و زنان اجازه ورود به محيط كار را نداشتند! لباس هاي اسپرت و آستين كوتاه براي مردان ممنوع بود!مردان الزاما بايد محاسن مي گذشتند!پيراهن شان بيرون از شلوار ،يقه تا حد خفه شدن بسته و آستين هاي سر مچ هم كاملا كيپ مي بود!
زنان هم بايد حتما با چادري كه فقط گردي صورت نمايان مي بود با لباس هايي گشاد و بلند و تيره از نگاه نامحرمان محفوظ مي ماندند! و يا در حد مقدور پوشه مي زدند آن هم در گرماي طاقت فرساي تابستان! و اگر كسي چادرش اندكي بالا مي رفت متهم به بی اخلاقی و فساد و ....مي شد.
امروز همان رفتارهاي سخت گيرانه نتيجه داد،نتيجه اي معكوس و محصول 30 سال سختگيري هاي بي اساس!
دختران امروز با لباس هايي در حد نيم وجب با موهايي افشان، آرايش هايي تند و غليظ كه حتي عروس هاي غربي چنين آرايشي ندارند در كوچه و خيابان ها جولان مي دهند!
خيلي هاي شان حيا را قي كرده و شرم را فرو خورده اند، ديگر از دست دادن و شب نشيني با جنس مخالف و تا خروس خوان صحبت تلفني با دوست هايي غير همجنس ابايي ندارند.
در پارتي هايي مختلط با لباس هايي بسيار زننده شركت مي كنند و اگر چندين دوست پسر نداشته باشند در اجتماع دوستان به اصطلاح با كلاس و امروزي خود جايي ندارند!
پسران هم كه آن زمان ها داشتن محاسن به اجبار بايد حسن به حساب مي آمد اكنون ابرو برمي دارند،موهاي شان فشن شده و شلوارهاي جين گذشته شان اين روزها ديگر حتي فاق هم ندارد و نيمي از لباسهاي زير مارك شان پيداست!
قديم ترها اگر شلوارها پاره مي شد مادران به دليلي وضعيت نامساعد اقتصادي مجبور به وصله شلوارها مي شدند بچه ها هميشه خجالت زده بودند اما اين روزها نه تنها وصله ها مد تلقي مي شود،پاره بودن شلوارها هم نمودي از فرهنگ و كلاس محسوب مي شود!
*از نمی دانم ها...
در اين ميان هنوز هم برخي از آقايان فرياد مي كشند كه دنيا وارونه شده و مرد و زن نبايد در اداره با هم صحبت كنند،پسران و دختران نبايد در دانشگاه به گفتگو بپردازند و تبادل افكار كنند.
نمي دانم چرا هنوز مي خواهند با آخرين معلول ها برخورد كنند و سعي ندارند ريشه ها را شناسايي و اصولي برناتمه ريزي كنند.
کسی نمی پرسد این لباس ها راچه کسی آورده و چه کسی توزیع کرده؟فقط دنبال ساده ترین راه حل ایم،با آخرین حلقه باید برخورد شود!هرکه لباس پوشیده خطا کرده است و باید تنبیه شود!
کسی نمی پرسد نتیجه سال های سال سخت گیری چه شده است و باید برای آینده چه تدبیری به کار برد تا بچه های ما همان گونه که دوست داریم،بار بیایند و رفتار و حرکات شان موجب وهن جامعه نشود؟!
طرح های ضربت تابستانی،بگیر و ببندها،تعهدها گرفتن های کنار خیابان،وامصیبتا سر دادن در سایت ها که با فلان پلاژ و فلان اردوی دانشجویی برخورد کنید،هیچ مشکلی را حل نمی کند!حجاب و حفظ ارزش ها زورکی و با تهدید نمی شود و اگر نگوییم عریانی و بی حجابی به پستو می رود،در انظار به گونه ای که هم اکنون می بینیم باقی می ماند و به جامعه و خانواده های ایرانی دهن کجی می کند.
زن و مرد در كنار هم با حفظ حريم و حرمت ها مي توانند جامعه را به تعالي سوق دهند ، حرمت هايي كه بايد در خانواده و اجتماع نهادينه شود، و يادمان باشد هر چه گره طناب را بكشيم كورتر مي شود پس بايد اندكي آزاد گذاشت.