دوشنبه 19 تير 1391-0:6
خونه که نمی تونم برم،می رم مجلس!
فتوکاتور مازندنومه از قرعه کشی مشتریان مرکز بزرگ تجاری میلاد نور چالوس،با حضور قاسم احمدی،میرقدیر رضایی و...
مازندنومه:دومین مرحله قرعه کشی بین مشتریان مرکز بزرگ تجاری میلاد نور تحت عنوان از عید نوروز تا عید نیمه شعبان با حضور مسئولان این شهر در سالن اجتماعات پاساژ میلاد نور چالوس برگزار شد.
قاسم احمدی لاشکی -نماینده مردم چالوس و نوشهر-ضمن قدردانی از برگزارکنندگان این جشن باشکوه گفت: بسیار خرسندم که از طریق این پروژه عده ای از جوانان این شهر مشغول به کار هستند.
حضور محمد صبایی -هنرپیشه سینما و تلویزیون- و اجرای برنامه های متنوع فرهنگی و هنری،هم چنین برنده شدن یکی از مسافران بندرعباسی از حاشیه های مراسم بود.
تصاویر زیر را محمد حسین ملایی کندلوسی برای ما ارسال کرده که شرحی طنز آمیز برای هر کدام نوشته ایم.
***
قاسم احمدی:حاج خانم من دیگه خسته شدم از بس امضا به این و اون دادم! یه امضا هم به شما می دم،خواهشا" دیگه کسی از من امضا نخواد! در ضمن برات نوشتم که به پسرت تو همین پاساژ کار بدن،دستور دادم یه وام بلاعوض هم به خودت بدن!زیرش هم نوشتم هر اداره ای رفتی سه سوته کارت رو راه بندازن! می خواستم تهش هم بنویسم که یارانه ات رو شیش برابر کنن و به جای هجدهم،اول برج بدن اما کاغذ کوچیکه جا نمی شه،برو یه کاغذ دیگه بیار برات بنویسم که آب و برقت هم مفتی شه!
احمدی:سلام خانومی!خوبی!من پاساژم!ببخشید بدون شما اومدم پاساژ!باور کن قصد خرید نداشتم! این بابک شمس هم شاهده که هیچی واسه خودم نخریدم! خیلی گرونه جنس ها! رفتم مجلس پیگیری می کنم که ارزون تر بشه!...الو... نه راحت باش خانوم،صحبت کن،گوشی من نیست،مال بابکه!...عروسی نیست که،جشنه!...نه صدای ارگ عروسی نیست!من بدون تو که عروسی نمی رم!
الو...خانوم! ببین می گم یه تک پا پاشو بیا پاساژ میلاد نور ، مانتو مجلسی دیدم باقلوا! بیا صاحب پاساژ هم این جاست تخفیف می ده! بچه ها رو هم بیار که خرید کنیم...ببین بابک شمس داره چشم غره می ره،آره خط اونه،خداحافظ ،زود بیا!
احمدی:ای بابا!چرا پیدا نمی شه پَ! خانمم مانتو خریده این جا،از این برگه ها پر کرده!هر چی می گردم برگه اش رو پیدا نمی کنم که برنده شه! میرقدیر تو بیا بچرخ ببین پیدا می کنی!آقایون صبر کنین من برگه قرعه کشی عیال رو پیدا کنم!اگه برنده اش نکنم از دستم عصبانی می شه!
احمدی:شرمنده دیگه،داره تموم می شه،آخراشه! این سمت رو بگردم دیگه تمومه!...
احمدی:ببخشید آقایون و خانم های محترم که منتظر موندید! نیم ساعته دارم می گردم اما برگه قرعه کشی عیال رو پیدا نمی کنم! می گم سرکاری نباشه!؟میرقدیر نخند بابا! بیا تو هم بچرخ! سیدی، شاید زودتر پیدا کردی!من اگه خانم رو برنده نکنم خونه رام نمی ده!
میرقدیر رضایی:داداش صبر کن من هم بیام،چرا می دویی!؟
احمدی:من باهات حرفی ندارم!مرد حسابی دو ساعت داشتم تو اون برگه های قرعه کشی دنبال برگه عیال می گشتم نیومدی کمک!آخرش هم پیدا نشد!
رضایی:حالا کجا می ری؟
احمدی:با این اوضاع خونه که نمی تونم برم!می رم مجلس ببینم جایی هست شب بخوابم یا نه!