پنجشنبه 22 تير 1391-20:57

سرپوشیده‌ها از در پشتی برن!

 خانم ها باید برای حضور در کلاس های خود،حدود چندین متر راه اضافه بروند و وارد یک کوچه تنگ و باریک قدیمی شوند و از در پشتی به کلاس های خود دسترسی پیدا کنند که این مورد دقیقا یادآور آفریده شدن حضرت حوا از دنده چپ حضرت آدم در متون غیر اسلامی است!


مازندنومه،بهارک همتی:در مکان پر رفت و آمدی مثل کانون زبان ایران که در خیابان خاقانی ساری واقع شده،سهم مساوی از زبان آموزان زن و مرد رفت و آمد می‌کنند.

 در ورودی ساختمان بسیار باشکوه و زیبا و در نوع خود اولین است ، ولی این در ورودی فقط مختص آقایان است و خانم ها از آن سهمی ندارند!

 خانم های عزیز باید برای حضور در کلاس های خود،حدود چندین متر راه اضافه بروند و وارد یک کوچه تنگ و باریک قدیمی شوند و از در پشتی به کلاس های خود دسترسی پیدا کنند که این مورد دقیقا یادآور آفریده شدن حضرت حوا از دنده چپ حضرت آدم در متون غیر اسلامی است!

 خوب ما که ادعای برابری زن و مرد را در قرآن داریم،چرا؟ اگر بگوییم خانم ها نباید انتظار بیش از اندازه داشته باشند که در ورودی مخصوص آن ها هم به همان شکوه و عظمت بخش آقایان باشد، پس به چه دلیل برای این بنای عریض و طویل این همه هزینه شده است؟

 البته می توان در مورد نحوه ساخت چنین ساختمانی با این شکل ورود و خروج برای خانم ها چندین حدس زد:

 1-معمار کانون زبان فرد مردسالاری بوده و اصلا در ذهنش خانم ها محلی از اعراب نداشته‌اند و به خودش گفته: خوب سرپوشیده‌ها مثل اون قدیما از در پشتی برن و بیان!

 2- اصلا احتمال نمی‌داده که باید ورودی را جدا کند ؛ البته این امر محال است ، چون مکان کلاس‌های خانم‌ها و آقایان کاملا جداست و معلوم است که تفکیک جنسیتی در مرحله‌ی نقشه‌کشی اولیه مورد نظر بوده است.

 3- بعد از ساخت بنا دستور از بالا آمده که باید در ورودی جدا شود. این هم نشان‌دهنده سیستم مردسالار جامعه است و می‌توان گفت که خانم‌ها اصلا در نظر مسئولان،محترم نیستند. یعنی خانم ها از نظر مسئولان زحمتکش ما نباید ورود و خروج از در پشتی را توهین به خود بدانند.

 4-به کسانی که فکر می‌کنند این قضیه ارزش مطرح کردن ندارد ، می گویم هدف سخن من در مجوع بی احترامی به بانوان در برخی سازمان ها و ادارات و موسسات است،وگرنه زن جماعت می تواند مثل قدیم  سرش را زیر بیندازد و هر چه آقایان امر کردند و تصمیم گرفتند انجام دهد و نتق هم نکشد!

 *

 اصولا در معماری مکان های عمومی و یا حتی شخصی، باید عوامل فرهنگی و انسانی با جدیت بیشتری در نظر گرفته شود.مثالی می زنم:

 در همایش سوادکوهی‌های مقیم پایتخت که چندی پیش در تالار وزارت کشور برگزار شد،در تمام ورودی و خروجی ها مسیر ویژه معولان ویلچری تعبیه شده بود ولی برای استفاده معلولان از سرویس بهداشتی هیچ تمهیدی اندیشیده نشده بود که هیچ، مسیر دسترسی به مکان گفته شده، دارای سه سری پله بود، به منظور این‌که به اصطلاح اختلاف سطحی زیبا پیش روی بیننده قرار دهند.

 برای بردن یک معلول ویلچری که همراه گروه بود، دو بار به عالم و آدم رو انداخته،کلی زور و بازو مصرف شد و معلول مورد نظر کلی عرق شرم ریخت تا بالاخره موفق شد از سرویس بهداشتی استفاده کند. 

 این در حالی بود که یک لوستر عظیم الجثه از طبقه سوم تا سه چهار متری زمین آویزان بود. این لوستر را مثال زدم تا اشاره به وجود بودجه های سرسام آور کنم و این که مطمئنم برای درست کردن مسیر ویژه معلولان در عرض یک نصفه روز هیچ مشکلی از لحاظ بودجه ای وجود ندارد ، مگر آن که بگوییم اولا خرید لوستر برای تالار واجب تر از درست کردن مسیر ویژه معلولان بوده، یا این که وزارت کشور هرچه بودجه داشته صرف خرید لوستر مورد نظر کرده و دیگر نمی‌تواند پول بنا و آجر بدهد و مسیر گفته شده را به طرف سرویس بهداشتی درست کند!

طبق قانون دولت باید برای تسهیل امور معلولان،باید در ساختمان های اداری برای آن ها امکاناتی مثل مسیر ويژه برجسته،پله برقی،آسانسور،مسیر مناسب سرویس بهداشتی وملنند این ها ایجاد کند.

البته بسیاری از افراد سالم جامعه از جمله بانوان ، هنوز امکانات در شان و مناسب خود را ندارند،چه برسد به معلولان و سالمندان جامعه!