سه شنبه 27 تير 1391-0:29

دل خوش مي داريد كه وزيريد!؟

آقاي وزير بايد به ياد داشته باشد آن روزهايي كه در مجلس حضوري پررنگ در دفاع ازمقام معلم داشت،گاهگاهي هم به ميان از خودگذشتگان تشكل هاي فرهنگيان مي آمد و از مصايب و مشكلات شان"داد"سخن در مجلس بلند مي كرد-همان زمان كه مرغ عزيز"هشت" هزارتوماني نداشتيم-


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:مرده شوري را به ياد دارم كه روزي جنازه ي صاحب جلال و شكوهي راغسل مي داد.

بيجاره مرده شور حتي هنگام شستن مرده ، انگار مرعوب جلال و جبروت حيات اش بود؛به گونه اي كه وقتي ليف زدن به صورت و كله مرده رسيد،مقداري آب و صابون داخل منفذهاي بيني او شد،مرده شور،همچنان با دستي لرزان و نفسي گرفته ،تمناكنان از مرده مي خواست مثلا"«فين»كند،تا بلكه آب و صابون بيرون بريزد!

چند بار این تقاضا تكرار اما خبري نشد!باحيرت،نگاهي به دور و بر خود كرد و ديد خلوت است،گفت: آخه خدا بيامرز! تو با آن شكوه و عظمت! اين طور نفست در رفت كه حتي قادربه يك «فین» هم نيستي؟!

خطاب من به وزير آموزش وبرورش است.به باور نگارنده،حال و روز ما فرهنگيان البته اكثريت قاطع آن،به غير از بهره مندان دوران وزارت شان ،شايد حال و روز مرده شور و مرده باشد! اي بسا آقاي وزير بر جنازه اي وزارت مي كنند كه شايد ديگر حتي دربرابر او از«فین»كردن هم عاجزباشد!

آقاي وزير بايد به ياد داشته باشد آن روزهايي كه در مجلس حضوري پررنگ در دفاع ازمقام معلم داشت،گاهگاهي هم به ميان از خودگذشتگان تشكل هاي فرهنگيان مي آمد و از مصايب و مشكلات شان"داد"سخن در مجلس بلند مي كرد-همان زمان كه مرغ عزيز"هشت" هزارتوماني نداشتيم-

نمي دانم فرزند جناب وزیر ازشما سوال نمي كند كه اي باباي وزير! چرا ديگربه دفاع از معلمان سخن نمي گويي؟

ماكه كم كم نه،بل به اجبار فراموش كرده ايم كه مشكلي از فرهنگيان را بازگو کنیم!

اجازه فرماييد از خموشي فرهنگيان خاموش شده و ازتدابير وزارتي ایشان كه به بي تدبيري و افسردگي جامعه فرهنگيان ختم شده قدري بي پروا گفته باشم.

ما مثل ایشان نه ماشين هاي اداري در اختيارداريم نه مدل پوشش ما همچون شما"راست" اتو كشيده است!بنابراین از زجرهاي عيان و غم هاي پنهان ناشي از درآمد "اندك"می نالیم.

قشر پزشك كه ندار نيست؛مگرنشنيده اي،تورم وگراني صداي وزيربهداشت را هم بلندكرد كه تعرفه ي پزشكان بايد سي درصد بالا برود؛چون ناخواسته اقرار نمودكه تورم نبايد بر زندگي پزشكان تاثيربگذارد!؟ اما در وزارتخانه ي" گل و بلبل" آموزش و پرورش ، آقا داماد انگار رفته گل بچينيه!

وزیر ما نمي داند"برج"براي كاركنانش از15روز هم افاده ي معنا نمي كند! نمي دانم برچه اساسي همواره زبانش دركام است؟!آيا او نمي داندنبض زندگي فرهنگيان به شمارش معكوس رسيده است؟

آقاي وزير!خريد كت و شلوارهاي ميليوني،ماشين هاي پرادو،بنز،و...كاركنان اداراتي كه دانش شان ارثيه ي معلمان است و امروز خودشان را صاحب وزانتي ارزيابي مي كنند،ناشي از كدامين ره آورد مديريتي است؟اين تفاوت ها ناشي از كدامين تفكر مسموم و آلوده است كه چنين تبعيضي رادرحق معلمان"روا"مي دارد؟

آقاي وزير!نگارنده سخت معتقد است كه دوران وزارت شما جان هاي ما را فرسوده نمود و موهاي ماراسفيد!

شمابه اثبات نموده ايدكه ما نبايد چشم به انتظار بهبود معيشت مان باشيم! افزايش ناچيز و قطره چكاني حقوق هم گفتنش عرق شرم را براي خانواده هابه ارمغان دارد!نگفتنش بهتر كه پس از چهارماه زير يوغ تورم افسارگسيخته و كمرشكن بودن، هنوز همین افزایش هم اجرايي نشده است!

مجلس راكه قربانش بروم انگار با "جامعه ي معلمان"قهراست كه اگرصداقتي مي بود تحقيق و تفحص را در صدر"اولويت ها" قرار مي داد!

تاكي سكوت!؟تاكي دريغ؟شكاف طبقاتي بيداد مي كند!همه ي منفذهاي اعتراض و نقد را بسته ايد و دل خوش مي داريد كه وزيريد!؟

ازبغض هاي فروخفته ي فرزندانمان تاسكوت شما و بي محلي دست اندركاران امور به حال و روز زندگي مان،باوركنيد همه وهمه ديگر غيرقابل تحمل شده است! فعلا" چاره اي نداريم كه دعا كنيم...