سه شنبه 27 تير 1391-8:8
30 ضربه شلاقِ بدون درد!
یکی از رفقا از جوان مجرم میپرسد که آیا اجرای حکم شلاق با درد همراه نبود؟ و جوان پاسخ میدهد که نه مشکل خاصی نبود؛ چون فرد شلاق زننده دستش را از حد خاصی بیشتر باز نمی کند و.../ کارکرد مجازات چیست؟ این که به اصطلاح دل مان خنک شود یا این که هدف اصلی از این کار، بازدارندگی و ایجاد امنیت برای شهروندان است؟
مازندنومه؛دادیار حامدی،مدرس آموزش و پرورش:چند روز پیش در یکی از خیابانهای ساری جوانی حدودا 25 ساله را دیدم که برای جمعی از رفقایش حکایت سی ضربه شلاق خوردن خود را با خونسردی خاصی تعریف می کرد!
یکی از این رفقا از جوان مجرم میپرسد که آیا اجرای حکم با درد همراه نبود؟ و جوان پاسخ میدهد که نه مشکل خاصی نبود؛ چون فرد شلاق زننده دستش را از حد خاصی بیشتر باز نمی کند و باقی قضایا...
بنا ندارم با ژستهای بشردوستانه از مجرمان و متعرضان به امنیت دفاع کنم و یا به عکس آنها را موجوداتی اصلاح ناپذیر و شایستهی مجازاتهایی چون خرسواریِ خرامان خرامان یا حمل گردن بند شاعرانهای از آفتابه بدانم اما پرسش واقعا اساسی که از خلال گفتگوی این جوانان مطرح میشود این است که آیا مجازاتهای سیستم قضایی کارکرد خود را به خوبی ایفا می کنند؟
اصلا کارکرد مجازات چیست؟ این که به اصطلاح دل مان خنک شود یا این که هدف اصلی از این کار، بازدارندگی و ایجاد امنیت برای شهروندان است؟
متأسفانه نه تنها برخی رفتارهای کجروانه، دیگر تابو محسوب نمی شود،در مواردی مانند مثال فوق، مجازاتهایی که زمانی به منزله ی داغی بر پیشانی حیثیت، تلقی می شد، کم کم در حال بیاثر شدن و حداقل کم اثر شدن است و این یک زنگ خطر جدی است.
اگر ارزشها و هنجارها در جریان جامعهپذیری از طریق نهادهایی چون خانواده، آموزش و پرورش و رسانههای جمعی در فرد درونی شوند، کنش های فرد با آرمانهای جامعه هماهنگ میشود اما اگر فرایند درونی شدن به خوبی انجام نشود و رفتارهای فرد، نظم اجتماعی را با مشکل مواجه سازد، خودِ جامعه فرد را به طور غیر رسمی و به شکلهای مختلف طرد و مجازات میکند.
اگر این نوع مجازات نیز کارگر نشود، چارهای جز به کارگیری ابزارهای قانونی نیست و ظاهرا این آخرین راه حل است.
در این صورت اگر روزی ابزارهای کنترل کنندهی رسمی و قانونی نیز کارآیی خود را از دست دهند، چه چارهای باید اندیشید؟
ایمیل نویسنده: (dadyarh@gmail.com)