دوشنبه 6 شهريور 1391-17:43

نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان منتشر شد

به تازگی کتاب"نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان" که مجموعه چند مقاله از درویش علی کولاییان-پژوهشگر ساروی-است،از سوی انتشارات گیلکان منتشر شده است.(معرفی+مقدمه کتاب)


مازندنومه،سردبیر:درویش علی کولاییان متولد سال 1327 ساری است.او در حوزه تاریخ مازندران باستان تحقیقات و پژوهش های متعددی دارد که برخی از آن ها در مجله گیله وا و نیز صفحه مقالات مازندنومه انتشار یافته است.

از درویش علی کولاییان پیش از این در سال 1385 کتاب "ساری و آغاز تمدن برنج در گیلان و مازندران" را خوانده بودیم که نشر شلفین منتشر کرده بود.

به تازگی انتشارات گیلکان که دفترش در رشت است و مدیریت آن را محمد تقی پوراحمد جکتاجی-پژوهشگر گیلانی و مدیرمسئول مجله گیله وا-برعهده دارد-کتابی را در حوزه تاریخ مازندران باستان از کولاییان چاپ و پخش کرد با نام"نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان".

از کتاب های کلاسیک حوزه تاریخ مازندران از جمله:تاریخ طبرستان ابن اسفدیار،تاریخ رویان مولانا اولیا الله آملی و تاریخ طبرستان و مازندران و رویان سید ظهیرالدین مرعشی که عبور کنیم به کتاب های متاخر این حوزه می رسیم که شامل تاریخ پیش از اسلام و پس از اسلام اردشیر برزگر و تاریخ مازندران اسماعیل مهجوری می شود.

پس از آن در سال های اخیر چند کتاب دیگر در این حوزه منتشر شده است:تاریخ مازندران باستان نوشته طیار یزدان پناه لموکی(چشمه 1383)،مازندران در عصر وحشت،نوشته علی اکبر عنایتی(شلفین 1389)،مرعشیان در تاریخ ایران+تاریخ سیاسی،اجتماعی علویان طبرستان+ظهور و سقوط مرعشیان(هر سه از دکتر مصطفی مجد)،سیری در تارخ علویان غرب مازندران نوشته مصطفی خلعت بری لیماکی(رسانش 1382)و همین کتاب،نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان،نوشته درویشعلی کولاییان(گیلکان،1391)

البته آن چه نام بردیم همه کتاب ها و مقاله های چاپ شده در زمینه تاریخ مازندران باستان(حداقل در دهه 80 شمسی) نیست،اما مهم ترین آن ها محسوب می شود.

اما کتاب حاضر 320 صفحه دارد و قیمت آن 10500 تومان است و در هزار نسخه و در قطع رقعی با جلد گالینگور چاپ شده است.

نشر گیلکان در سخن ناشر آورده است که طی 30 سال فعالیتش نزدیک به 90 عنوان کتاب را در زمینه فرهنگ شمال انتشار داده است و کتاب حاضر نیز نگاهی بدیع و غیر متعارف به مازندران باستان دارد.

پس از سخن ناشر،دکتر منوچهر ستوده گفتاری کوتاه با عنوان"هندیان همسایه ایرانیان"تقریظ کرده و پس آن گاه مقدمه مولف آمده و در ادامه هم مقاله های کتاب پیش روی خوانندگان قرار می گیرد.

از جمله مقاله های کتاب حاضر می توان به این موارد اشاره کرد:نام شگفت انگیز اسفیورد شوراب،گاو بومی مازندران و گیلان از چه زمانی بومی این دیار شده است؟،چهل واژه مازندرانی و مطابقت آن ها با سنسکریت،شباهت نژادی(ژنتیک)مردم جنوب قفقاز با مردم گیلان و مازندران،مهاجرت وسیع از شمال هند به صفحات شمال ایران در زمان سلوکیان و اشکانیان،مازندرانی و زبان سنسکریت،گویش مازندرانی زبان خدایان بود،کلیله و دمنه از کجا آمده است؟،کیکاوس یا کیوس شاهزاده ساسانی؟کوه اسپروز کجاست؟،شاعری پازواری که امیری می سرود،شعر و ترانه های کهن مازندرانی و مازندرانی های عهد باستان.

پس از این مقاله ها از صفحه 267 کتاب چند مقاله دیگر نیز افزوده شده است که البته ارتباطی با موضوع اصلی ندارد:زمان حمله اسکندر به ایران و اشاراتی به هند باستان،جامعه قحطی و نقد نظریه تضاد دولت و ملت و جامعه قحطی و جامعه شناسی قحطی.

در بخشی از مقدمه کتاب آمده:در قرن چهارم پیش از میلاد ، تهاجم یونانیان به ایران سبب انقراض سلسله هخامنشی و ظهور تدریجی اشکانیان در بخش های شمال شرقی ایران می شود. این بخش از ایران ، منطقه مازندران را نیز شامل می شده است .

بر اساس سیاستی که یونانیان در متصرفات ایرانی خود داشتند ، مازندران پذیرای مردمانی مهاجر می شود . مردمی که با رضایت و دعوت سلوکیان و بعد ها اشکانیان، از راهی دور و از شمال کشور ثروتمند هند ، به مازندران کوچ میکنند . آن طور که گفته می شود ، امپراطوری هند آن زمان یک سوم جمعیت جهان را داشت وعظمت چشمگیر و اقتصاد پررونق این کشور موجب حسرت یونانیان بوده است .

مردم دعوت شده از شمال هـنـد که کشاورزان و دامداران بسیار پیشرفته آن دوره از تاریخ جهان محسوب می شدند، رفته رفته در تمامی دامنه های شمالی البرز ، حتی تا ارمنستان ساکن می شوند . سراسر این منطقه و این سرزمین خاص را بعد ها شاید آن ها به زبان خود فرشوادگر نامیده اند .

چنین بر می آید که مردم مهاجر،یعنی کشاورزان و دامداران و بازرگانان آمده از شمال هند، با تمرکزی نسبی ابتدا در مازندران و در حوزه رود تجن، ساکن می شوند .

به خاطر آنکه ، این محدوده به لحاظ رطوبت و نوع خاک و درجه حرارت محیط ، بیشترین شباهت به موطن پیشین در شمال هند (اتار پرادش ) را داشته است. زمین بارور ، جنگل وسیع ، رودخانه یی مناسب چون رود تجن و چراگاه ها و کوه پایه های ییلاقی البرز در اختیار مهاجرین گذاشته می شود

نزدیکی به پایتخت ( دامغان ) تضمینی برای امنیت این مردم بود . در سایه همین امنیت است که بازرگانان از میان این مردم ،سبب رونق تجارت هـنـد با حوزه مدیترانه و بعد ها با امپراطوری روم می شوند ، به ویژه آن که می دانیم اصلی ترین راه تجاری از شرق به غرب جهان ، به اصطلاحی که امروز رایج است ،یعنی جاده ابریشم ، در آن زمان از کنار دامغان و یا از نزدیک آن می گذشت .

این مردم کشت برنج و کشت بسیاری محصولات دیگر را در منطقه آغاز می کنند و نوعی دامداری تازه را با خود به ناحیه می آورند . از قراین پیدا است که فضای اجتماعی مناسب برای جلب رضایت و تشویق مهاجران ، فراهم بوده است .در کتاب ذکر این نکته نیز خواهد آمد که درهمه جای فرشوادگر ، مردم مهاجر مورد استقبال فرمانروایان محلی واقع می شدند .

اقوام تنک جمعیت ساکن یعنی ساکنین قبلی در مازندران آن روز ، به حضور مهاجرین تن داده ، در صورت ایجاد مزاحمت ، با دخالت لشکریان پارتی حتی به بیرون منطقه رانده می شدند که نمونه بارز آن رانده شدن مارد ها از منطقه است .

نشانه ها حاکی است ، مردمان مهاجر که خود از نژاد آریایی اند ، جمعی مردم ازکاست های فرودست جامعه هـنـد را که هنوز در منطقه مازندران و اطراف حضوری قابل تشخیص دارند ( امروز موسوم به گودارهاو جوگی ها ) با خود همراه می کنند . بدین ترتیب در مازندران جامعه ای کاستی شکل می گیرد که شکل و شمایل آن، تفاوتی چندان با جامعه بزرگ شمال هند ندارد.

در وضعیت جدید ، مذهب آزاد است. آن زمان ها در هند ، خط و نوشتن و کتابت در انحصار کاست برهمن بود و این امری مرسوم بوده است.

در بخش دیگری از مقدمه این کتاب چنین آمده:در مازندران و اطراف ، رشد سریع جمعیت ،پس از چندی، مهاجران را به لحاظ تعداد جمعیت و نفوس در موقعیتی برتر از مردم بومی یا همان ساکنان قدیم قرار می دهد .

این پدیده ناشی از فرهنگ به ویژه فرهنگ غذایی پیشرفته مهاجرین بوده است . برنج و لبنیات و سبزی و میوه جات به خصوص مرکبات در فرهنگ غذایی این مردم جایگاهی با اهمیت داشت که این قریب به یک الگوی پیشرفته غذایی در جهان امروز است .

از سویی دیگر مردم تنک جمعیت بومی و مردمانی که از پیش در مازندران سکونت داشته اند ، در آن زمان، از بهداشت و فرهنگ پیشرفته غذا محروم بوده و نسبت به مهاجرین ، عقب تر بوده اند.

هوشمندی ، شناخت و دیپلماسی جسنفشاهیان( حکام آن زمان طبرستان یا مازندران) در تاریخ منعکس شده است . نامه تنسر بازتاب بخشی از این حقیقت است و اصل کتاب کلیله نیز به اعتقاد نگارنده و بر خلاف تصوری که رایج است ،آثار قلمی حکمایی از میان همین مردم است . تدوین اصل کتاب کلیله و دمنه پاسخی به ضرورت ها و مقتضیات سیاسی به نفع این مردم در مازندران آن روز بود .

باید گفت بخش های مهمی از کتاب کلیله، آموزه های سیاسی است. این آموزه ها می توانست در جهت اتخاذ رفتاری درست و هوشمندانه ،به ویژه در مقابل فرمانروایان ساسانی به کار گرفته شود .

حاکمان مازندران طی هشت قرن حاکمیت بر منطقه ، گاه بر تمامی فرشواد گر مسلط بودند و گاه برقلمرویی کوچک تر و یا محدود فرمانروایی داشتند .

محدود ترین شکل قلمرو ، همان حوزه رود تجن بود ازجایی که رود آغاز می شود و تآ آن جا که این رود به ساری می رسد . در کتاب بدان اشاره خواهد شد که بر طبق قراین ، نام مازندران ابتدا به منطقه ای محدود از طبرستان واقع در شمال همین ناحیه از حوزه تجن اطلاق می شده است .

علی رغم منش و روش صلح جویانه ، واقعیت زندگی در کنار امپراطوری ساسانی ، چهره خشن خود را به مردم مازندران نشان می دهد و سر انجام در قرن ششم میلادی و در سال های پایانی سلطنت قباد ،مازندرانیان گرفتار بی رحمی و شقاوت و نسل کشی ارتش ساسانی ، به فرماندهی شاهزاده کیوس یا همان کاوس می شوند.

تجاوزی خونین رخ می دهد . عواقب و آثار سوء فرهنگی این تجاوز ، هنوز هم در منطقه به چشم می خورد . امروز منشا قومی و زبانی مردم مازندران و بطور کلی طبرستان و نقش عظیم فرهنگی پیشینیان این مردم ، حتی در میان درسخوانده های این قوم ، موضوعی فراموش شده است .