چهارشنبه 8 شهريور 1391-9:42

بهترین فرصت برای تهران

تحلیل مازندنومه از اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران/آمارها بيانگر سطح قابل قبولي ازمبادلات تجاري كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد نیست/درحالي كه حجم تجارت جهاني درسال 2011 بالغ بر36 هزارميليارد دلار بود،كشورهاي عدم تعهد با سهم 7 هزارميليارد دلارفقط20 % را به خود اختصاص دادند/بايد براي همه كشورهاي عضو توجيه شود كه آن ها هم در معرض تهديد تحريم هاي بلوك غرب قرار دارند.


مازندنومه،دکتر سیف الرضا شهابی:با پايان جنگ دوم جهاني وشروع جنگ سرد بين دوقدرت برتر برخاسته ازجنگ-شوروي و آمريكا-هركدام ازاين دو قدرت براي حفظ برتري درصحنه بين المللي به راه اندازي پيمان هاي نظامي بين المللي و منطقه اي اقدام کردند.

واشنگتن به اتفاق هم پيمانانش درسازمان "ناتو"جمع شدند و اتحاديه نظامي منطقه اي "سنتو"و"سيتو"راشكل داند.

مسكو هم با كشورهاي اقماريش در پيمان "ورشو"گردهم آمدند و در اين ميان رهبران تعدادي از كشورهاي مستقل ازجمله جمال عبدالناصر از مصر،تيتو ازيوگسلاوي سابق،جواهرلعل نهرو از هندوستان،احمدسوكارنو از اندونزي و قوام نكرومه ازكشورآفريقائي غنا كه نمي خواستند در وابستگي نظامي به بلوك هاي غرب و شرق قرارگيرند و درپيمان هاي نظامي بين المللي نظير ناتو و ورشو و يا منطقه اي از جمله سنتو و سيتو وارد شوند،گرد هم آمدند تا جنبشي نوين درعرصه جهاني به نام "عدم تعهد"را پايه گذاري کنند.

*جنبشی که به مذاق غرب خوش نیامد

راه اندازي جنبش عدم تعهدبه مذاق گردانندگان بلوك غرب خوش نيامد،چرا که آن را ساخته و پرداخته شوروي براي مقابله با هژموني امپرياليسم آمريكا و بلوك غرب درجهان مي دانستند.

اين ادعا تاحدودي صحيح بود،وليكن هدف اصلي بنيانگذاران جنبش عدم تعهد در اين خلاصه نمي شد. از اين رو غرب تلاش فراوان كرد تا از موفقيت جنبش عدم تعهدجلوگيري کند و با نفوذ برخي ازكشورهاي وابسته به درون جنبش عدم تعهد،اين جنبش را ازكارائي لازم درصحنه جهاني تهي و تبديل به يك باشگاه کند.

فروپاشي شوروي در نخستين سال آخرين دهه قرن بيستم ميلادي و منحل شدن پيمان ورشو عملا ناتو فلسفه اوليه تاسيس خود را كه مقابله با بلوك شرق بود،از دست داد،اما ازآنجائي كه فلسفه اصلي ناتو براي برتري آمريكا و غرب بر جهان بود،سران كشورهاي عضو ناتو به جاي اعلام انحلال، استراتژي جديدي را براي خود تعريف كردند و آمريكا در غياب رقيب ديرينه اش به فكر نظمي نوين در عرصه جهاني برآمد تا در اين نظم ، واشنگتن حرف اول و آخر را بزند و ناتو ابزاري شد براي پيشبرد يكجانبه گرائي واشنگتن.

در عمل "نظم نوين جهاني"با موفقيت همراه نبود و آنچه را كه استراتژيست هاي آمريكائي از آن انتظارداشتند،برآورده نكرد.

درسال هاي اخير آمريكا و غرب و بعد ازحمله به افغانستان و عراق، با چالش هائي جدي درعرصه بين المللي روبروشدند و قدرت هاي نوظهور كه در زمينه هاي مختلف ازجمله رشد اقتصادي با جهش روبرو شدند،حاضر به قبول نظم يكجانبه آمريكائي نشدند.

از اين رو در حال حاضر بهترين فرصت براي جنبش عدم تعهد است تا قدرت خود را در جامعه جهاني به اثبات رساند و با تحكيم همبستگي و تقويت قدرت سياسي و اقتصادي ميان كشورهاي عضو،به مقابله با بي نظمي و يكجانبه گرائي بپردازد و به قدرت ها نشان دهدكه بايد اين جنبش را در معادلات بين المللي به طورجدي به حساب آورد.

*شانزدهمین اجلاس

شانزدهمين اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش "غيرمتعهدها"درتهران درحال برگزاري است.جمهوري اسلامي ايران تمام تلاش خود را گذاشت تا اين اجلاس متفاوت از سايراجلاس مشابه و به نحو احسن برگزار شود تا ضمن اينكه خاطره اي به يادماندني و فراموش ناشدني در اذهان مدعوين برجاي گذارد،توانمندي های خودش را در معرض ديدگان جهانيان خصوصا كشورهاي عضو قراردهد و به كشورهاي تحريم كننده غربي هم نشان دهدكه ايران در انفعال و انزوا قرارندارد،برعكس از اين توانائي برخوردار است كه روسا و نمايندگان 120 كشور به اضافه مدعوين غير عضو را در تهران جمع و بيانيه صادر کند و حمايت اين كشورها را با خود داشته باشد و رياست سه ساله بر بزرگترين سازمان كشورهاي جهان بعد از سازمان ملل را برعهده گيرد.

همه آنچه كه در بالا ذكرشد مربوط به بُعد برگزاري اين اجلاس است اما موضوع ديگر به ابعاد سياسي و اقتصادي اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد برمی گردد كه تهران بايد از آن بهره برداري کند.

پوشيده نيست هدف اوليه بنيانگذاران جنبش عدم تعهدكه درسال 1954 دركلمبو كليد خورد و در باندونگ اندونزي درسال 1961 اجرائي شد،دفاع ازاستقلال سياسي كشورهاي موسوم به جهان سوم بود ؛كشورهائي كه در هيچ يك از اتحاديه ها و پيمان نظامي بين المللي و منطقه اي با دوقدرت برتر يعني شوروي وآمريكا وارد نشدند.

بعد از مدتي سران ضداستعماري كشورهاي جنبش عدم تعهد به اين واقعيت واقف شدندكه در فقدان استقلال اقتصادي و با وابستگي اقتصادي به بلوك غرب، استقلال سياسي مفهومي نخواهدداشت،ازاين رو اين كشورها درپي كسب رشد اقتصادي برآمدند.

از آنجائي كه نظام حاكم براقتصادبين الملل در يد قدرت آمريكا وكشورهاي غربي قراردارد،لذا فرصتي براي كشورهاي جهان سوم فراهم نبود تا به رشداقتصادي لازم دست پيدا كنند.

*آمارهای مایوس کننده

آمارها بيانگر سطح قابل قبولي ازمبادلات تجاري كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد نیست.درحالي كه حجم تجارت جهاني درسال 2011 بالغ بر36 هزارميليارد دلار بود،كشورهاي عدم تعهد با سهم 7 هزارميليارد دلارفقط20 % را به خود اختصاص دادند.

بايد اعتراف كرد كشورهاي عضو 15 %توليد ناخالص جهان را به خود اختصاص دادند.بايدتوجه داشت كه 57 % نفت جهان درمنابع و معادن كشورهاي عضوجنبش نهفته است، با اين همه حجم سرمايه گذاري كشورهاي عضوجنبش عدم تعهد در دنيا 305 ميليارد دلاراست.

دراين ميان درچهار ماه اول سال 1391 حجم مبادلات تجاري ايران با كشورهاي عضوجنبش عدم تعهد معادل 11 ميليارد و560 ميليون دلاربود و درسال هاي گذشته حجم مبادلات بازرگاني غيرنفتي تهران با اين كشوربالغ بر40 ميليارد دلارتشكيل مي داد و حجم كل مبادلات تجاري ايران با اين كشورها 140 ميليارد دلاربود.

از اين رو متوليان اجلاس شانزدهم بايد به بعد اقتصادي بين كشورهاي عضو جنبش توجه خاص داشته باشند و برای تهران بهترين فرصت است تا راهكارهاي لازم براي دستيابي به اين مهم را فراهم کند.

بايد براي همه كشورهاي عضو توجيه شود كه در معرض تهديد تحريم هاي بلوك غرب قرار دارند و بهترين استرتژي براي اين كشورها افزايش مبادلات تجاري و بازرگاني بين خودشان است .

در بين كشورهاي عضو جنبش وكشورهاي ناظر، قدرت هاي نوظهور اقتصادي قراردارند كه مي توانند با توسعه مبالات تجاري سبب رشد اقتصادي كشورهاي درحال توسعه بشوند.

*نشستند و گفتند و برخاستند!

دومين موضوع كه بايد در اجلاس تهران به آن توجه كرد،استقلال سياسي كشورهاي عضو و عدم مداخله سايركشورهای منطقه و فرامنطقه در مسائل داخلي كشورهاست.

منطقه استراتژيك خاورميانه سال هاست كه در آتش جنگ هایی مي سوزد كه غربي ها آن راه انداختند و هر روز با سياست هاي خود بر هيزم آن مي افزايند،ازاين رو همبستگي وهمدلي بين كشورها ي عضو بايد يكي از اهداف استراتژيك اين اجلاس باشد و به جنبش عدم تعهد اين توانمندي داده شود كه مناقشات بين كشورهاي عضو را حل كند و به درگيري هاي داخلي كه بر روي توانائي جنبش عدم تعهد تاثيرات منفي برجاي مي گذارد،فيصله بدهد.

اگر در بيانيه پاياني اجلاس تهران روی اين دو موضوع اصرار و پافشاري شود،مي تواند به آينده اين جنبش 120 عضوي اميدوار بود،درغيراين صورت بايد قبول كردكه همچون اجلاس قبلي سران كشورها "نشستند و گفتند و برخاستند!"

البته نبايد فراموش كرد بيانيه به معناي اجرا نيست.بايد در اين اجلاس براي راهكارهاي عملي بيانيه هم تمهيداتي انديشيد.