شنبه 1 مهر 1391-11:16

از سرنخ ها خبری نیست

دولت های بعد از جنگ تا به امروز نتوانسته اند با پدیده انحصار طلبی در اقتصاد، که هر روز قدرت خرید را از مردم سلب و آنان را در برابر خرید کالاهای ضروری شان به چالش می کشاند. مباره کنند و اگر پاسخی از مسئولان مرتبط با اقتصاد می شنویم،تنها توجیح ضعف و ناتوانی دستگاه های نظارتی است/رئیس جمهوری قبل از پایان دوره ریاست جمهوری خود،باید تکلیف اسامی کسانی را که درجیب خود دارد،روشن کند.


مازندنومه،ارسلان رسولی عمارلویی:نهضت تنباکو را اگر نسل های پنج دهه اخیر به یاد ندارند،تاریخ، آن را برای تنویر افکار عمومی ثبت کرده است، تا تفاوت اطاعت از آموزه های دینی و حاکمیت جامعه و استکبار به روشنی معلوم شود و در گذر زمان اگر حاکمانی گه گاه با استفاده از احساسات عمومی از انجام وظایف خود نسبت به مردم کوتاهی و یا ازآن سوء استفاده می کنند، درس عبرتی باشد.

در این راستا، فتوای تاریخی میرزای شیرازی از آن جمله است، چرا که میرزا با توجه به شرایط زمانی و سلطه استعماری انگلیس بر کشورمان تصمیم به صدور فتوای تاریخی تحریم تنباکو را می گیرد که شاه قاجار به نصایح و هشدار های شفاهی و کتبی وی، بی توجه می شود، بنابراین میرزا برای خلاصی از لغو انحصار تنباکو از سیطره انگلیسی ها، با تکیه بر اراده ملت، فتوای تحریم تنباکو را صادر می کند.

و چه زیبا فتوای تحریم جواب می دهد و شاه در برابر اراده ملت و فتوای تاریخی میرزا تسلیم و انحصار تنباکو لغو می شود.

از ایران عصر قاجار که بگذریم، با گذر از چند دوره متلاطم، به ایران امروز می رسیم.هر چند از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی با جنگ نابرابر روبه رو شدیم و به جای سازندگی و آبادانی کشور بهترین جوانان تازه نفس خود را در جنگی هشت ساله از دست دادیم.

جمهوری اسلامی در 12 مرداد سال 68 با شروع به کار دولت سازندگی وارد مرحله جدید خود شد. این دولت بدون توجه به گماردن مدیران متخصص در پست های کلیدی کشور با رمز ( او با ماست ) تصمیم به یارگیری برای اداره کشور گرفت.

این روش یارگیری برای اداره کشور همچنان تا به امروز ادامه دارد که متأسفانه یکی از بدترین نوع اداره یک کشور است.

در این نوشتار نمی خواهم به بررسی عملکرد خوب و یا بد دولت های پیشین و حال بپردازم،بلکه می خواهم به اقتصاد ناپایداری بپردازم که با ادامه انتخاب مدیران ضعیف، مافیای اقتصاد برای ایجاد فاصله طبقاتی(از زمان دولت رفسنجانی تا به امروز) شکل گرفته است که پیامد ناهنجار آن را با گرانی کالا و ارز شاهد هستیم.

ضعف دولت در این نابسامانی ها، نشان از دست های پنهانی دارد که آقای احمدی نژاد بارها در شعارها و سخنرانی های شان از مبارزه با آن ها و پیدا کردن سرنخ ها گفت.

این گروه مافیایی هر چند وقت یک بار، کالاهای ضروری و اساسی مردم را گران و حداقل خوراک شان را که سنگدان، بال و گردن مرغ و نیز سیب زمینی و پیاز است، دچار افزایش قیمت می کنند.

دولت های بعد از جنگ تا به امروز نتوانسته اند با پدیده انحصار طلبی در اقتصاد، که هر روز قدرت خرید را از مردم سلب و آنان را در برابر خرید کالاهای ضروری شان به چالش می کشاند، مباره کنند و اگر پاسخی از وزیر و یا دیگر مسئولان مرتبط با اقتصاد می شنویم، تنها توجیح ضعف و ناتوانی دستگاه های نظارتی است.

شاید اگر آقای احمدی نژاد-برابر وعده های شان در آغاز فعالیت دولت- لیست مافیای انحصار، واردات، صادرات و شبکه توزیع را بدون هیچ ملاحظه ای در اختیار رسانه ها و یا دستگاه قضا قرار می داد، امروز بازار ارز و نبض توزیع در انحصار عده ای خاص قرار نمی گرفت تا به جای کوتاه کردن دست آقازاده ها به بنده زاده ها نگویند گوشت مرغ نخورید!

اگر میرزای شیرازی درعصر قجر فرمودند تنباکو حرام است به این خاطر بود که تنباکو در انحصار انگلیس بود.،حال اینکه امروز، سنگدان، بال، گردن و جگر غیر بهداشتی مرغ، سیب زمینی، گوجه، پیاز و لبنیات، در انحصار سود جویان و بزرگان ماست!

امروز اگر من مرغ نخورم، سیر صعودی قیمت ها کند نمی شود!برخی بزرگان به جای توصیه به نخوردن مرغ و چیزهای دیگر به ما کمک کنند و حکم شرعی بدهند تا دست مافیای اقتصاد کشور قطع و بر عملکرد دولت و مدیران اجرایی نظارت شود.

ما می توانیم کالاهای لوکس و گران را نخریم و از لوازم آرایش همسران خود بگذریم، ولی نمی توانیم مرغ و حتی املت نخوریم.

رئیس جمهوری قبل از پایان دوره ریاست جمهوری خود ، باید تکلیف اسامی کسانی را که درجیب خود دارد،روشن کند.