يکشنبه 2 مهر 1391-8:23

درنگی بر بازپیرایی مبلمان شهر چالوس

اکثراً شهرداران با این میل که شهر یک موجودی بی جان و دارای روح و اصالت نیست به کار ادامه می دهند/ متولیان شهرها حداقل در جذب و به کارگیری شهرداران تأمل و تخصصی برخورد کنند/ شهر چالوس، نه شهری است زشت، نه شهری است زیبا، نه شهری است الگوساز و نه شهری است الگوبردار.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،کاوه زال نژاد،کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری و عضو مهندسین مشاور مازند نقش کیان:مبلمان شهری واژه ای است، که سیمای شهر را به بهترین وجه سامان می دهد؛کاراکتری که امروزه چندان به آن توجه نمی شود.

شاید از زمانی که صحبت های اولیه مبلمان شهری، با دکتر جهانشاه پاکزاد در اثر ماندگارش در سال 1370، تحت عنوان «اثاثیه های شهری» شروع شده بود کم کم به افول گرایید.

این تحقیق با این کنکاش مبین این نقطه است تا حدالامکان درنگی کوتاه بر آشفتگی بصری شهر چالوس داشته و تحلیلی توصیفی را ارائه دهد. مبلمان شهری، شالوده ای است غیرقابل وصف، که به یکپارچگی سیمای شهر می انجامد.

پیشگامان عرصه منظر و مبلمان شهری در ایران را می توان به شرح زیر دانست: دکتر امیر منصوری ـ دکتر مصطفی بهزاد فر ـ دکتر جهانشاه پاکزاد ـ دکتر کوروش گلکار ـ دکتر علی مدنی پور ـ دکتر راضیه رضازاده و دکتر اسفندیار زبردست.

*بعضی شهرها متولد می شوند و بعضی شهرها می میرند

داشتن شهری زیبا، متأثر از فرهنگ بومی و ملی منطقه به هر چه کامل تر شدن باورهای اجتماعی ساکنان آن می انجامد.

امروزه ادراک مبلمان شهری از محیط، پایه های سیستماتیک سیمای شهر را از بعد زیبایی آشفته نموده و ظهور پدیده آشفته گرایی شهری، ناخواسته حیات مدنی شهروندان را به خطر می اندازد و کاراکتری به نام «کیفیت زندگی» معنا نخواهد داشت.

شهری که آنالیز بیرونی آن پیراستگی را در خود ندیده، نباید به این باور رسید که کیفیت فضایی خوبی را به شهروندان در جهت پاسخ گویی به نیازهای شان فراهم کند. با این وجود سخن مشترک همه برنامه ریزان شهری این است که شهر موجودی زنده، دارای روح، اصالت، که در زمانی رشد می کند و به زیباترین وجه آن می رسد در این میان بعضی شهرها متولد می شوند و بعضی شهرها می میرند.

«نکرو پولیس» یا «مرده گرایی شهری» سرانجام شهرهایی است که مدیریت شهری آن این تجربه و خرد را در اداره شهر نداشته و حکمروایی خوب شهری شاید بهترین واژه برای شهرهایی است که متولیان آن قادر به اداره آن شهر نیستند.

برای ساماندهی این نابسامانی ها شورای شهر زیباترین مؤلفه را به عنوان محور کلیدی بازی می نماید.

علی ای حال، بی توجهی به قرائت منظر و مبلمان شهری امکان خواناش و فهم دقیق شهروند از شهر را سلب نموده و از این روست که به کارگیری نکردن از عناصر شهری و به پیرو آن بکارگیری ضوابط در تجهیز و نصب اجزای مبلمان شهری پریشانی برای شهرها را به همراه ندارد.

*مبلمان شهری چیزی بیش از یک مسئله شهری است

لزوم توجه به خط آسمان، معیارها و ضوابط در جانمایی، جنس و نوع اجزای مبلمان شهری، کف سازی فضای شهری، توجه به ساماندهی نیمکت ها و ظروف زباله، ساماندهی فضای سبز و نصب مجسمه های شهری در میادین و پیاده روها، لزوم توجه به مبادی ورودی شهر، لزوم توجه به مناطق نمونه گردشگری، حفظ توجه به هویت و ریخت، بافت و شکل گیری شهر، از مهمترین مؤلفه های یک شهر زنده، شاداب و واجد نظم است.

مبلمان شهری در واقع آمیزه ای است از انواع و اجزای ساختار زیبایی شهر که در قالبی پویا و آراسته و واجد نظم به ساماندهی سیمای شهر می انجامد.

مبلمان شهری چیزی بیش از یک مسئله شهری است. امروزه متأسفانه نظام برنامه ریزی شهری که در شهرداری ها حکمفرماست اغلب گیج کننده و نامهربان هستند.

در نتیجه ماحصل این تغییرات در به کارگیری نیروها، ضعف و ارائه تأثیرات بصری، سست شدن پایه های هویت بخشی به شهرها، سردرگمی در ساماندهی پروژه های کوچک در سطح شهر میان پرسنل شهرداری و غیره، فراتر از آن نقش شهرداران در اداره و مدیریت شهر است.

اکثراً شهرداران با این میل که شهر یک موجودی بی جان و دارای روح و اصالت نیست به کار ادامه می دهند.

همواره این نکته قابل بازگو است متولیان شهرها حداقل در جذب و به کارگیری شهرداران تأمل و تخصصی برخورد کنند، چرا که فقدان این امر خسارات جبران ناپذیری به پیکره شهر وارد می کند.

*چالوس؛نه زشت،نه زیبا

به نظر نگارنده مبلمان شهری آشکارترین نماد مدیریت شهری و محسوس ترین واژه جهت ساماندهی سیمای شهر است.

شهر چالوس، شهری که میعادگاه گردشگران از اقصی نقاط ایران بوده با پیشینه تاریخی سراسر بالندگی، امروزه نه در غنای یک شهر باهویت و زیباست، نه فراتر از تبیین و تعریف.

چالوس، نه شهری است زشت، نه شهری است زیبا، نه شهری است الگوساز و نه شهری است الگوبردار.

چالوس شهری است، با ویترینی از نازیبایی که ماراتن مبلمان شهری طلایه دار این بازی بزرگ بوده است.

تدوین الگوهای به ظاهر جدید در قلب شهر، با تحولات سرسام آور در گوشه و کنار این شهر شاید به دیده برخی شهروندان مطلوب و خوشایند بوده است، اما واقعیت اینجاست آنچه که از آن به عنوان زیبایی نام برده می شود انگاره هایی زمخت با زشتی و کج دهنی به سیمای شهر. شهر مظهر تجلی و بالندگی انسانهاست، میراث ماندگار از نسلهای مان که به ما به ارث رسیده است.

هرقدر به ابعاد مبلمان شهری رسیدگی کنیم در واقع یک بستر پویا برای شهروندان تحت عنوان هدف غایی ایجاد نمودیم که نقش آن تعالی یافته و فقدان و نادیده انگاشتن به این موضوع نیز شیشه حیات یک شهر را به خطر می اندازد.

در واقع می توان این گونه بیان داشت که شیشه حیات یک شهر به متولیان آن شهر وابسته است و لغزش در این مهم سیاست های رسیدن به پایداری را در شهر از بُعد زیبایی به هم می زند.

به نظر می رسد رویکردهای مورفولوژیک و شکل شناسانه از منظر زیبایی و مبلمان شهری در شهر چالوس به وضعیت اسف بار تبدیل شده است.

امید است متولیان شهر چالوس در جهت فراهم آوردن طرح توجیهی جهت ارائه بهینه مبلمان شهری مناسب اقدام کنند.

ایمیل نویسنده: (kaveh_zalnezhad@yahoo.com)