شنبه 29 مهر 1391-7:35

از دست های به آسمان رفته بهراسیم

جناب مدیرکل،اتفاقات و تصميماتي كه درچند صد متري مديريت شما در آموزش و پرورش ناحيه ي2 ساري گرفته مي شود،هرگزقابل توجيه نیست.كتابخانه ي ديجيتالي ناحيه 2 ساري براي كدامين دستاورد تخريب شد؟ امكاناتش به كجارفت؟از فضاي تخريب شده ي دبيرستان شريف العلمای سابق در امامزاده يحيي(ع)هم بگوئيد.


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:از فرداي استقرار مديريت جديد سياسي پس از پيروزي درانتخابات سال 84 ساختارسياسي پيروز،تمام تلاش و همت خويش را مصروف انحصارتام و تمام فضاي سياسي،اجتماعي،اقتصادي،هنري،فرهنگي و...کرد تا بلكه بخشي ازحقد و كينه ي تمام نشدني سال هاي دوري ازقدرت را در وجودش پاسخگو باشد.

آن ها تصميم گرفتند همه ي كساني كه همراه نبوده اند را ازچرخه ي مديريت و كادر تصميم گيري وتصميم سازي از بدنه ي مديريت هاي آموزشي و سياسي به عبارتي پاكسازي كنند و از اين منظر ترديدي هم به خودشان راه ندادند.

هر چند در سال هاي بعد هرگز فكرش را نمي كردند كه خروجي چنين تصميمي درآينده اي نه چندان دور،جامعه را با بحران تصميم سازان بي خرد مواجه خواهند کرد و نيز ريزش عميق سرمايه هاي گران سنگ اجتماعي- ملي را سبب خواهدشد.

 باتاسف،موج ايجادشده ازمديريت بعضا"بي خرد،عملا"وعامدا"به جان تجربه ها و اندوخته هاي علمي و سرمايه هاي انساني تربيت شده ي نظام افتاد تابلكه آن ها را ازنفس بيندازد و متاسفانه بخش اعظم آن نيز موفق عمل نموده است!

خوشبختانه تشت رسوايي اين ناكامان قدرت زود برملاشد و به روزمرگي افتاد وبه پيري زودهنگام مبدل شد، اما خسارتي بس عظيم به جامعه تحميل نمود.

نگارنده از منظرفرهنگي معتقد است آنان تادست شان برآمد سازمان آموزش وپرورش را با ناكارآمدي و فشلي وبي برنامگي مواجه نمودند؛ از به كارگيري اقوام و باند بازی گرفته تابه حاشيه راندن بالندگي و تاحذف بسياري ازخدمات رفاهي كه سال ها مديون تلاش كانون هاي صنفي معلمان بود.

التهابات به "سكون انگاشته شده ي" جامعه ي فرهنگيان كه ازمنظر مدیران ارشد آموزش و پرورش ناديده گرفته مي شود،به نظرنگارنده،ناشي از منطق ناتواني در تصميم گيري سيستمي حكايت دارد كه ازمرآي فرهيختگان فرهنگي دور نمانده است.

جناب مدیرکل محترم؛اگرفرصت هاي باقي مانده را درنيابيد و در تصميمات معيشتي و مديريتي بازخواني نكنيد،شايداين فرسايش فرساينده خيلي زود به كليت ساختار آموزش و پرورش خسارت بسيارسنگيني وارد کند.

فرستادن سيگنال هاي سكوت و رضايت معلمان به مقامات بالادست كه فرسنگ ها از واقعيت دوراست مطمئنا"فقط ازسيستمي ناتوان برمي آيد.

به كارگيري مديران كم توان و ناتوان ازمديريت هاي خلاقانه در آموزش و پرورش مازندران بي ترديد ناشي از بدكار کردن سيستم این سازمان حکایت می کند كه با تاسف مورد توجه نیست.

اينكه معلمان رابه سكوت بكشانيد و بحران ها را به فراساختار ارجاع دهيد،راه حل نيست!

اينكه رفتار و روش برخي ازمديران شما با تاسف فراوان به جذابيت زدائي فرهيختگان فرهنگي شتاب مي بخشد،ناشي ازبي تفاوتي وفرافكني هاي مديريت ارشد آموزش وپرورش استان مي باشد كه قابل تامل است!

برخي ازمديران شما نسبت به فرهنگيان،فضاي آموزش و پرورش را دشمن كيش فرض مي کنند و با خودمحوري هاي تصميم گيري، همواره خودشان را ارباب بلامنازع مديريت آموزش وپرورش مي دانند.ناخواسته نتيجه اي كه به اذهان متبادر مي شود،حاكم بودن منطق ديالكتيك "زور"دراين ساختار فرهنگي است.

نیز برخي ازمديران براي ساختن آينده ي سياسي خويش پشت كليشه ها و عادات ازخلاقيت افتاده از ديد مردم سنگر مي گيرند و آبروي فرهنگيان را سپر ناكارآمدي خود در بذل و بخشش قرار مي دهند.

جناب مدیرکل،اتفاقات وتصميماتي كه درچند صد متري مديريت شما درناحيه ي2 ساري گرفته مي شود،هرگزقابل توجيه نیست.كتابخانه ي ديجيتالي ناحيه 2 ساري براي كدامين دستاورد تخريب شد؟ امكاناتش به كجارفت؟

از فضاي تخريب شده ي دبيرستان شريف العلمای سابق در امامزاده يحيي(ع)هم بگوئيد.

درپايان ذكرخاطره اي مي تواند عبرت آموز باشد. يكي از همكاران دربدو ورود يكي از مسؤلان به مدرسه، با اكراه و نفرين زيرلبي او مواجه شدم ازسركنجكاوي پرسيدم بافلاني مشكلي داري؟! گفت:بچه ي من تو خانه چندين ساله كه داره ذوب مي شه اما فرزند او در حالي كه يك سال ازفارغ التحصيلي اش نگذشته نابحق جذب شده است!

از دست های رو به آسمان رفته بهراسیم.