جمعه 12 آبان 1391-0:2
ته فِدا،غصه نخِر
گزارش+گزارش تصویری مازندنومه از مراسم همنوایی با سیل زدگان بهشهری-ساری:سالن هلال احمر 11 آبان 1391
استاد محمدرضا اسحاقی
خانم مقدم نژاد طراح پرتره استاد رشیدی که آن را با 5/3 میلیون نقطه تهیه کرد
گروه موسیقی شواش(از راست:استاد محسن پور،محمدابراهیم عالمی،پرویز عبداللهی)
استاد احمد محسن پور در حال امضا زدن
استاد داود رشیدی در حال امضا زدن
گروه موسیقی کودکان(موسسه نکیسا)
گروه موسیقی اکبر رستگار
استاد احمد محسن پور
استاد کیوس گوران
علی حسن نژاد،مجری و یکی از اعضای ستاد مردمی جمع آوری کمک به سیل زدگان
استاد نادر مجد
*روز مازندران را با کایری آغاز کنیم
مراسم گلریزان و جمع آوری کمک برای سیل زدگان بهشهری با نام همنوایی با سیل زدگان،عصر پنج شنبه در سالن هلال احمر ساری برگزار شد.
محمد عظیمی-شاعر و پژوهشگر بهشهری-به نمایندگی از ستاد مردمی کمک به سیل زدگان بهشهر در این آیین گفت: بارانی، باریدن گرفت که شروع فاجعه ای را رقم زد، فاجعهای که دردش نیازمند مرهم است.
عضو ستاد مردمی حمایت از سیلزدگان شهرستان بهشهر ادامه داد: امروز گرد آمدیم تا با سرود همنوایی با هموطنان در این کره خاکی، تبلور نوعدوستی باشیم.
وی افزود: این حضور برای فراموشی حادثهای که هنوز بر همشهریانش هراس میآفریند،باید در بهشهر انجام میشد.
عظیمی با بیان اینکه جهیزیه هایی پیش از چیدن در خانه بخت، بر جهاز سیل روان شد، تصریح کرد: کشتهشدگان هر یک امیدی بر خانوادهای بودند، معلمی که تازه بازنشسته شده و امیدوار بود پس از سالهای خدمت در کنار خانواده آرام گیرد، مادری که عاطفه را تکثیر میکرد و کودکی که نگین خانواده بود.
عظیمی اذعان داشت: جنگل را بیابان کردیم و حرکت همان تنههای اره شده درختانی است که خانهها را در هم کوبید و گواه ما رودخانههای لایروبی نشدهای است که به سادگی لبریز میشود.
وی با بیان اینکه بهشهر را دریابیم، خاطرنشان کرد: بهشهر،شهریست که خاستگاه تاریخ و هویت انسان متفکر است و نشانههای فرهنگی و تاریخی بهشهر هم در سیل آب دیدهاند.
عظیمی با اشاره به اینکه عید غدیر و روز مازندران در راه است، ادامه داد: عید را به معنای واقعی کلمه در دلهای سیلردگان جای دهیم، در کمک به سیلزدگان پیشقدم شویم و روز مازندران را با کایری آغاز کنیم.
*خدا کند سیل عشق بیاید
کیوس گوران در بخش دیگری از این برنامه به شعرخوانی پرداخت.
وی گفت: پس از سیل بهشهر، سیل دیگری را شاهد بودیم که بسیار متفاوت با سیل بهشهر است، این سیل عشق که طغیان دلهای عاشق است و خدا کند همیشه چنین سیلهایی به ما رو کند.
گوران ادامه داد: یک قطعه مثنوی برای انارستان بهشهر ساختهام و چون سالها درس و مشق و کارم با آب بود، در این مثنوی که به من الهام شد با گویش آب حرف زدم.
وی با بیان اینکه این بلا را ما ایجاد کردیم، یادآور شد:به سیل و رودخانه کار نداشته باشیم، به آنهایی برسیم که با ما چنین میکنند.
*خداوند خالق شر نیست
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران در این مراسم، اظهار داشت: درود خدا بر هنرمندان که توانستهاند لیاقت هنری خود را در چنین عرصهای بروز و ظهور دهند.
حجتالاسلام عباسعلی ابراهیمی با بیان اینکه خداوند خالق شر نیست، ادامه داد: شر ساخته و پرداخته خود انسان است.
وی افزود: این بلایا به معنای این است که ما باید در مدیریت و نگاه خود، تجدید نظر کنیم و تلنگری به مدیریت جامعه است تا بدانند برای آیندگان، بسترسازی بهتری در نظر بگیرند.
*شمه دست بلاره!
داود رشیدی در این برنامه با زبان مازندرانی گفت: شمه دستِ بلاره، شمه دور من بگردم،شمه خنابدون
وی گفت: شروع کردم به یاد گرفتن مازندرانی، البته مازندرانی لهجه نیست، زبان است.
رشیدی ظهار داشت: همه ما ایرانی هستیم و باید به ایران افتخار کنیم و بعد به شهر و محلهمان.
وی با بیان اینکه امیدوارم این رقابتها که بین برخی شهرهای استان وجود دارد از بین برود، تصریح کرد: من خوشحالم که بگویم مازندرانی هستم و به ویژه ایرانی.
داود رشیدی با مزاح گفت: اصلا قرار بود بابل مرکز استان شود که باعث خنده حاضران شد.
وی در همین رابطه با اشاره به اینکه هیچ فرقی نمیکند، افزود: امیدوارم همیشه زنده و خوشحال باشیم و این سیل هم که اتفاق افتاده شاید خدا خواسته بعضی مسائل را به ما یادآوری کند و باید مواظب باشیم دیگر تکرار نشود.
*ته فدا، غصه نخر
دبیر کمیته خیران مازندرانیهای مقیم تهران در ادامه این برنامه اظهار داشت: امروز دور هم جمع شدیم تا با قلب مان بگوییم بهشهری جان برار، جان خاخر، ته فدا، غصه نخر، اما ته همراه درمی.
جهانگیر رضایی، گفت: علاوه بر کمکهایی که امروز جمعآوری میشود، تعداد 100 مبلغ 50 هزار تومان هم به این حساب واریز میشود.
وی سخنانش را با یک شعر به پایان رساند:
این شانههای گل گرفته،
چه ساده و صبور وقت وقوع فاجعه میلرزند،
این نمایش هرچند بشکسته زانوان و کمرهاشان
استادهاند فاتح و نستوه.
حاشیه ها
-با وجود این که در شهر و شهرهای اطراف جشن هایی به مناسبت غدیر برپا شده بود،هر دو طبقه سالن هلال احمر پر از مردم علاقه مند بود و جا برای نشستن نبود.
- پس از تلاوت قران،استاد محمدرضا اسحاقی منظومه ای مازندرانی را که خود سروده بود،با دوتار برای حاضران خواند.
- هلال احمر برای در اختیار قرار دادن سالن پولی دریافت نکرد. پذیرایی با نان محلی و کیک را نان تندیر ساری و پذیرایی میوه را فرد خیری به نام علی رجبی تقبل کرده بود.
- گروه وارش به سرپرستی اکبر رستگار چند قطعه موسیقی مازندرانی را اجرا کردند.پیش از آن ها نیز استاد نادر مجد-استاد تار-که از خارج از کشور و بدون دعوت خاصی به برنامه آمده بود،قطعه ای را در مخالف سه گاه اجرا کرد که با تشویق حاضران روبه رو شد.او قبل از اجرا گفت:خوشحالم که پس از 42 سال در این شهر و به بهانه کمک به هموطنانم تار می نوازم.
-گروه موسیقی کودکان به سرپرستی خانم قلی نژاد که از موسسه نکیسا آمده بودند،چند قطعه موسیقی محلی ایرانی و مازندرانی را اجرا کردند که با استقبال و تشویق حاضران مواجه شدند.
- برنامه موسیقی استاد محسن پور(گروه شواش) در دو نوبت اجرا شد.پس از نوبت اول اجرا،مراسم گلریزان اجرا شد.
- در مراسم گلریزان استادان داود رشیدی و احمد محسن پور قبض های مردم را امضا می کردند که رشیدی با جمله هایی نظیر «پول دادی که برگه ات رو امضا کنم؟»،«چقدر پول دادی؟»و...با مردم شوخی می کرد.
- هنرمندی به نام خانم مقدم نژاد که از تهران آمده بود،پرتره ای را از استاد داود رشیدی طراحی کرده بود که به مبلغ یک و نیم میلیون تومان به فروش رفت. کل این مبلغ به سیل زده های بهشهر اهدا شد. این پرتره بدون رسم هیچ خطی و تنها با 5/3 میلیون نقطه آفریده شده بود.کپی این تصویر هم به استاد رشیدی اهدا شد.
- هنرمندان و علاقه مندان مازندران در تهران به ويژه بنیاد هم اندیشان تبری و هنردوستانی چون فرهود جلالی احمد ولی پور و خسرو علیزاده برای اجرای این مراسم و جمع آوری کمک های مازندرانی های مقیم تهران تلاش فراوانی داشتند.
-در پایان این همایش بدون احتساب مبالغی که کمیته خیران مازندرانی در تهران جمع آوری کرده بودند و نیز بدون احتساب مبلغ فروش پرتره استاد رشیدی(5/1 میلیون تومان)،حدود 3 میلیون تومان پول جمع آوری شد.
-گزارش:کلثوم فلاحی
-عکس:مصطفی کاظمی شهابی