شنبه 2 دی 1391-11:53

آزمایشگاهی به نام میاندرود

 اولین فرماندار میاندرود کارهایی هم انجام داد، لیکن بسیاری از پروژه ها نیمه کاره رها شد! پروژه هایی که جناب فرماندار مدت ها پیش قولش را داه بود مانند اتمام پروژه چهاربانده کردن محور گهرباران،احداث زیر گذری بر روی رودخانه سورک ، ساخت میدانی در نقطه اصلی سه راهی اسلام آباد و پل عابر پیاده در این نقطه و ... که هنوز اندر خم یک کوچه است!


مازندنومه،ربابه حسین پور: در سال آخر دولت دهم قرار داریم،سالی که معمولا در هر دوره ای اکثر مسوولان با چراغ خاموش حرکت می کنند تا بتوانند جایگاه و موقعیت خود را در دولت آتی تثبیت کنند،اگر دولت موافق بر سر کار آمد خوش به حال مسوولان وقت و اگر هم مخالف آمد حداقل با این رویه می توانند جایی را گوشه و کنار برای خود دست و پا کنند!

 البته اینها حرف های سیاسیون است و برای منی که خیلی از سیاست سر در نمی آورم،توفیری ندارد که چه کسی با چه ترفند و سیاستی بر سر کار می آید ، کافیست مسوولی سر کار باشد که کارهای بر زمین مانده را به پایان ببرد و باری از دوش مردم بردارد نه اینکه نردبانی بسازد برای مقاصدش!

مدتی است جابه جایی سه ضلع مثلث فرماندار میاندرود،نکا و مدیر کل امور روستایی استانداری در رسانه ها استان برجسته شده و این سوال را در روزهای پایانی دولت در ذهن مان متبادر کرد که چه لزومی بر حرکت مهره های شطرنج مات شده است؟!

 در مراسم معارفه رجبی به عنوان فرماندار میاندرود به یاد داریم که امام جمعه سورک با انتقاد از نبود مشورت با وی در خصوص انتخاب اولین فرماندار،بسیار از مسوولان گله کرد، اما رجبی به امام جمعه گفت: قول می دهم طوری کار کنم که وقتی می خواهم بروم خود شما مخالفت کنید!

 علی رجبی یک سال و نیم فرماندار میاندرود بود؛ میاندرودی که مدتی است شهرستان شده و از این قبل چندان سودی نبرده است.

خواسته مردم میاندرود از شهرستان مستقل اختصاص بودجه های مناسب و رفع مشکلات و فراهم شدن تسهیلات و امکانات رفاهی بوده نه اضافه شدن نیروی عظیم انسانی در قالب فرمانداری ،شهرداری و بخشداری و ..... به بدنه دولت!

 البته اولین فرماندار کارهایی هم انجام داد، لیکن بسیاری از پروژه ها نیمه کاره رها شد! پروژه هایی که جناب فرماندار مدت ها پیش قولش را داه بود مانند اتمام پروژه چهاربانده کردن محور گهرباران،احداث زیر گذری بر روی رودخانه سورک ، ساخت میدانی در نقطه اصلی سه راهی اسلام آباد و پل عابر پیاده در این نقطه و ... که هنوز اندر خم یک کوچه است!

 در مصاحبه ای با رییس اداره نظارت بر راه های اصلی و فرعی اداره کل راه و ترابری مازندران ، وی قول اتمام پروژه چهاربانده کردن محور گهرباران تا سال 89 را داده بود ، البته 6 ماه بعد که مصاحبه ای بامدیر کل راه و ترابری وقت داشتیم وی مشکل کمبود اعتبار را بهانه کرد و گفت: این پروژه از منظر معاونت برنامه ریزی استاندار در اولویت قرار ندارد و تا کنون این پروژه با خرده کاری به اینجا رسیده است!

 جاده گهرباران جاده مرگ است،هفته ای نیست که در این جاده تلفات نداشته باشیم،اختلاف سطح جاده با شانه خاکی به حدی است که بی تردید رانندگان ناآشنا به مسیر با کوچکترین انحرافی دچار خسارات شدیدی می شوند.

همین هفته گذشته بود که راننده تریلی به همراه همسرش در سبقت ماند و از مسیر منحرف شد، صحنه تصادف بسیار دلخراش بود،راننده اهل یکی از استانهای غربی کشور بود وقتی از خودرو واژگون شده اش به سختی خارج شد با دیدن صورت خونین و دستان له شده همسرش دچار شوک شد، همسرش به کمک اهالی منطقه از ماشین به بیرون کشیده و با آمبولانس به مرکز درمانی فرستاده شد.

از این دست وقایع هر هفته چندین موردش را در این جاده تجربه می کنیم، حتی گاهی وقت ها بومی ها هم به دلیل اشتباه ماشین های سنگین عبوری به اطراف جاده ها کشانده شده و خسارات جدی می بینند.

بارها معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران از این جاده به جاده مرگ یاد کردند و قول هایی دادند که.... این وعده ها در حالیست که برخی از پروژه ها به لطف برخی از مدیران و مسوولان استان در مدت زمانی کمتر از 6 ماه با اعتباراتی هنگفت به بهره برداری رسید!

 از باشگاه نیمه کاره روستای ولوجا هم بگویم که جناب رجبی قول اتمام این پروژه را تا بهمن سال 90 داده بود اما بهمن 91 هم در راه است و هنوز تا بهره برداری این پروژه ورزشی فاصله هاست به درازای صبوری مسوولان!

 عده ای از جوانان و نوجوانان این روستا با دلخوری از بی توجهی مسوولان به خیل عظیم جمعیت جوان این روستا می گویند:همیشه برای ورزش کردن و برگزاری مسابقات ورزشی به روستاهای اطراف می رویم که علاوه بر جو روانی موجود توسط جوانان روستاهای میزبان و نیز مخاطرات جاده ای و عبور ماشین های سنگین در حقیقت با جان مان بازی می کنیم و این موضوع با اصل ورزش کردن که شادابی است در تعارض است!

 سیل های پیاپی دارابکلا را هم یادمان هست که اهالی این روستا فقط در سیل اخیر بیش از یک میلیارد تومان خسارت دیدند اما در جلسات متعدد فقط وعده شنیدند و از عمل خبری نبود،بیچاره مردمان زحمتکش این منطقه که هنوز با یادآوری حادثه تلخ سیل سال های 78 و 87 و از دست دادن 3 نفر از عزیزان شان هیچ گاه از وقوع سیل خانمان برانداز خواب راحت ندارند و حتی با تاسیس شهرستان شدن میاندرود ودم و دستگاهی مستقل باز هم به خواسته به حق شان توجهی نمی شود.

حال که میاندرودی ها دومین فرماندار را تجربه می کنند انتظار دارند وی کارهای نیمه تمام فرماندار قبلی را به پایان ببرد،گرچه با توجه به عمر کاری محدود دولت کنونی بعید به نظر می رسد.

 البته نمی خواهیم با عینک بدبینی ببینیم و ناامیدانه پیش داوری کنیم اما زمان کوتاه است و جناب فرماندار جدید که سابقه مدیریتی در کسوت بخشداری منطقه را هم دارد، آمده تا کسب تجربه کند.

شاید طولی نکشد که دولت بعدی سرکار آید و فرمانداری دیگر و این قلم که مجبور است کاستی ها را برای چندمین بار یادآور شود.

ایمیل نویسنده:(heyran55@yahoo.com)