سه شنبه 12 دی 1391-16:54

تمام هنر جهان،«تصویر» است

گفتگو با دلاور بزرگ نیا،مدیرکل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران


مازندنومه:گفت و گوی زیر در شماره دوم ماهنامه ارمون منتشر شد که همکاران ما آن را برای بازنشر در اختیار ما قرار دادند.

اشاره:

از اهالی فرهنگ و هنر این دیار کم تر کسی را دیده ایم که از دوران مدیریت او به نیکی یاد نکند. پس بگذارید به جای هر حرف و حدیثی خاطره ای از دوران مدیریت «دلاور بزرگ نیا» بر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران بیان کنم و بس.

 در مراسم «سومین جشنواره فیلم کوتاه وارش»، پس از آن که سخنان او درباره اوضاع هنر در دنیای امروز، کمبود فرصت برای بیان ایده ها و دغدغه های سازندگان فیلم کوتاه، به پایان رسید، یکی از روزنامه نگاران با تجربه کشور که بر حسب اتفاق کنارم نشسته بود، به دوست همراهش گفت: «در عمرم اولین بار است که می بینم مدیر کلی در مراسم افتتاحیه، این چنین مسلط، دلنشین و در ارتباط با موضوع جشنواره حرف زده باشد. خوش به حال بچه های مازندران!»

گفتگوی ما با او، درباره «جشنواره فیلم کوتاه وارش» است که در دوران مدیریت اش بنیان گذارده شد.

--------------------------

* چرا فیلم کوتاه وارش در مازندران پا گرفت؟ ایده آن از کجا آمده بود؟

جشنواره فیلم وارش؛ با دو دریافت از فضای فرهنگی - هنری کشور و به عبارتی؛ جهان، شکل گرفت. دریافت اول: این که هنر اصالت دارد و به نوعی، هنر؛ می تواند فصل ممیز انسان از غیرانسان باشد. زیرا هنر با خرد انسانی پیوند ناگسستنی دارد و در واقع همان خرد انسانی است، یا به عبارتی؛ هنرمند، یک انسان کامل است، آن جا که سعدی می فرماید: تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد. مراد سعدی از هنر در این جا، خرد است.

دریافت دوم: جهان پیش رو و حتی جهان حاضر، تمام هنرش، «تصویر» است. البته این جا منظور من از تصویر، فقط سینما نیست که البته سینما یکی از جدی ترین آن هاست.

 ولی وقتی قصه ای می خوانی، شعری می خوانی، نمایشی می بینی و هم چنین آثار هنرهای تجسمی، باید حاصل کار هنرمند این قابلیت را داشته باشد که بتواند همه نگاهش را برای شما به تصویر بکشد.

*بنابراین به این دلیل که برشمردید، فیلم را انتخاب کردید؟

 اصلاً این طور نیست! ما فقط فیلم را انتخاب نکردیم. کار یک مدیر هنری و فرهنگی، بسیار شبیه به کار یک باغبان است. با گونه های مختلف گیاهی، سر و کار دارد ولی باید بداند، از هرگونه گیاهی، چه میزان در آرایش باغ اش استفاده کند.

 ما همه حوزه های هنر را مانند گل های پر طراوتی می دیدیم که می بایست به عنوان باغبان گلستان هنر (مدیر فرهنگی - هنری استان)، از همه گل ها استفاده کنیم و به نوعی کنار هم دیده شوند که شما وقتی تمام باغ را به تماشا می نشینید حس خوبی داشته باشید.

 ما درهنر تئاتر، «جشنواره تئاتر کشورهای عضو اکو» را برگزار کردیم و شما دیدید که جشنواره های تئاتر استانی در سال های بعد از آن، چه میزان متأثر از نمایش های کشورهای شرکت کننده بود و سطح سلیقه مخاطبان و به ویژه هنرمندان حوزه هنر نمایش استان، تغییر کرد و چه کارهای خوبی توسط هنرمندان تأتر استان ارائه شد.

 البته کارکرد جشنواره ها همین باید باشد. اولاً باید به جریان سازی فرهنگی اندیشید و ثانیاً؛ سطح سلیقه مخاطبان را ارتقا بخشید.

ما موسیقی مقامی را با حضور زنده یاد «حاج قربان سلیمانی» و...، موسیقی کردستان، سایر نواحی کشور و به ویژه استان مازندران با اعتنا به مقام های موسیقیایی مناطق مختلف کشور، برگزار کردیم و پس از آن دیدید که جریان موسیقی مقامی مازندران در امیر خوانی، به همت صدا و سیمای استان شکل جدی گرفت، (البته در حال حاضر در استان، این جشنواره ها را رصد نمی کنم و خبر دقیق از آن ها ندارم).

 بگذریم، ما «جشنواره فیلم کوتاه وارش» را در شرایطی طراحی کردیم که فقط یک جشنواره فیلم کوتاه در کشور فعال بود.

 البته باید از جوان هنرمندی که ملاقات با ایشان و توضیحاتی که در اهمیت فیلم کوتاه داشت و برایم راه گشای چنین تصمیمی شد (منظورم «مهدی قربانپور» است که در حال حاضر از افتخارات استان مازندران در حوزه فیلم های کوتاه و مستند کشور است)، یادی کرده باشم و دیدید که اعتماد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به یک جوان، چه تحول عظیمی در حوزه فیلم استان ایجاد کرد و چند سال، چه شور و نشاطی برای همه جوانان علاقه مند و آماتور ما در مازندران و بقیه مناطق کشور فراهم آورد.

 با تولد وارش چنان اقبالی به جشنواره ما شد که تحسین همگان را در مدیریت سینمای کشور برانگیخت و در تقویم سینمایی، روز بیست و یکم شهریور توسط شورای فرهنگ عمومی به نام «روز سینما» و با ذکر نام از فیلم کوتاه وارش شناخته شد.

*چه چیزهای این رویداد استان را به رویدادی تاثیرگذار و جالب توجه و قابل تامل تبدیل کرده بود؟

یکی از دلایل آن، حضور بزرگان سینمای کشور به عنوان اعضای هیات انتخاب و داوران و شرکت آن ها در جلسات نقد و بررسی از جشنواره اول تا چهارم است که همواره نام و حضورشان زینت بخش جشنواره بود. افرادی چون آقایان؛ «خسرو سینایی»، «ابراهیم مختاری»، «محمد علی سجادی»، «مسعود فروتن»، «جعفر پناهی»، «هوشنگ مرادی کرمانی»، «خسرو معصومی»، «دکتر زرین کلک»، «دکتر احمد ضابطی جهرمی»، «داریوش مهرجویی»، «مهدی هاشمی» و خانم ها: «پوران درخشنده»، «فاطمه معتمدآریا» و تعداد دیگری از عزیزان که فعلاً به خاطر ندارم، حضور داشتند و از هیچ همکاری و ارائه طریق در حسن برگزاری جشنواره دریغ نکردند.

خوب به خاطر دارم به اتفاق «مهندس کشاورزیان» استاندار وقت، ساعت قریب به 12 شب در سالن دانشگاه فنی بابل محل برگزاری جشنواره حاضر شدیم.

وقتی ایشان در آن ساعت شب جمعیت قابل توجهی از جوانان را دیدند که پای صحبت خسرو سینایی برای جلسه نقد و بررسی فیلم ها، نشسته بودند، مصمم شدند به هر نحو که امکان تأمین بودجه و پیگیری برای راه اندازی مجتمع سینمایی بابل باشد، تلاش کنند و یکی دو سال بعد، شاهد بودید پروژه ای که 18 سال به کندی پیش می رفت، جمع شد و طولی نکشید که فضای «مجتمع سینمایی بابل» میزبان چهارمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه وارش با حضور پانزده کشور شد.

 از بعضی کشورها؛ بزرگان و مسوولین سینمایی آن حضور داشتند و احیاناً مسوولان تلویزیون. نکته قابل توجه دیگر، کشف استعدادهایی از میان فعالان این رشته بود. 

جشنواره یک حرکت جمعی بود و بنام اینجانب یا فرد خاص دیگری گره نخورده است. حرکت جمعی؛ شاید دلیل اصلی این امر باشد.