چهارشنبه 27 دی 1391-18:57

جهنمی به نام سرخرود/این جا انسان شکار می کنند!

شرح کامل ماجرای مضروب شدن 4 عکاس خبری استان در  سرخرود+عکس/تلفن زدیم به دوستان مان که برگردند و بعد گفتیم خودمان می رویم با آن ها برمی گردیم.در راه عکس می گرفتیم و کمی معطل شدیم.مرد تحمل نکرد و با موتور نزد ما آمد و بعد شروع کرد به زدن دو تن از بچه ها که جلوتر از ما رفته بودند.


مازندنومه،مصطفی کاظمی:حدود ساعت 8 صبح چهارشنبه من و میثم محسنی-عکاس ایرنا-از ساری به سمت قائم شهر رفتیم و آن جا حمیدصالحی-عکاس جام جم آنلاین- و محسن رضاپور-عکاس مهر-به ما ملحق شدند و حدود ساعت 9:30 به سرخرود رسیدیم.هدف ما از این سفر،عکاسی از قوهای فریادکش بود.

تالاب بین المللی در بخش سرخرود در 15 کیلومتری غرب محمود آباد همه ساله میزبان هزاران قطعه پرنده مهاجر زمستان گذران است.

در ابتدای ورود تابلوهایی نصب شده بود که به بازدیدکننده ها آگاهی می داد به قوها آسیب نرسانند.

با توجه به اعلاناتی که روی بنرها نوشته شده بود،تصور اولیه ما از فضا این بود که وارد مکانی شده ایم که برخوردها فرهنگی و محیط زیستی خواهد بود،اما دقایقی بعد متوجه شدیم تصورمان اشتباهی بیش نیست و این جا انسان شکار می شود و چوب و چماق و خشک مغزی حرف اول را می زند!

پیرمردی که حدود 60 سال می نمود و کت و شلوار بر تن و چکمه به پا داشت،از ما پرسید چه کاره ایم و چرا این جا آمده ایم؟توضیح دادیم که عکاس هستیم و در خبرگزاری و سایت کار می کنیم.

هر جا می رفتیم او همراه مان می آمد.دو تا از دوستانم جلوتر رفتند.مرد از ما خواست به دوستان مان گوشزد کنیم برگردند و جلو نروند.

مردپرسید:من نمی دانم شما از کجا آمده اید.کارت های مان را نشان دادیم و تاکید کردیم خبرنگار و عکاسیم،اما او گفت:حق ندارید عکس بگیرید!

حمید صالحی اولین نفری بود که مورد حمله قرار گرفت ولبش پاره شد

تلفن زدیم به دوستان مان که برگردند و بعد گفتیم خودمان می رویم و با آن ها برمی گردیم.در راه عکس می گرفتیم و کمی معطل شدیم.مرد تحمل نکرد و با موتور نزد ما آمد و بعد شروع کرد به زدن یکی از بچه ها(صالحی) که جلوتر از ما رفته بود.

به او گفتم:حاجی این ها همسن بچه های خودت هستند،چرا می زنی؟اگر ماموری کارت ات را نشان بده،تازه اگر مامور هم باشی حق زدن مردم را نداری!

گفت:الان زنگ می زنم ماموران بیایند و شما را ببرند.گفتیم:هر کاری دلت می خواهد بکن. او سوار بر موتورش شد و رفت و کمی جلوتر تلفن زد.صدایش را می شنیدیم که به دروغ می گفت:این جا چهارنفر مرا تنها گیر آورده اند و دارند می زنندم! دقایقی بعد چند نفر با چوب و چماق سر رسیدند و بی درنگ شروع به زدن ما کردند.

سرم چند سانتی متر زخم برداشت و تمام تنم کوفته شد

در این اثنا متوجه شدیم سه مامور محیط زیست که لباس مخصوص بر تن داشتند به ما نزدیک می شوند.خوشحال شدیم که آن ها حداقل جلوی وحشی گری این افراد را می گیرند،اما زهی خیال باطل!

ماموان محیط زیست نیز به محض رسیدن،همپای آن چند نفر شروع به کتک زدن ما کردند.در این لحظه چوبی بر سرم خورد و بیهوش شدم و دیگر نفهمیدم چه بر سر بقیه آمد.

ناگفته نماند آن ها پس از مضروب ساختن ما،برگه ای را آوردند و به زور از ما امضا گرفتند.خواستم متن کاغذ را بخوانم اما با چوب کوبیدند روی سرم و ناگزیر نخوانده امضا زدم!

چند قطعه قوی کشته شده را هم آوردند و گفتند این ها را شما شکار کردید،اگر حرفی از ماجرا بزنید،می گوییم شما پرنده شکار کرده اید و آن وقت برای تان گران تمام می شود!

نمی دانم چه ارتباطی بین این افراد که شاید شکارچی بودند و محیط بانان وجود داشت که همگی در آزار و مضروب کردن ما همداستان شده بودند! شاید تخلفی وجود داشت و فکر می کردند ما با عکس های مان مستندسازی کرده ایم!

میثم محسنی(سمت راست)او هم مشت و لگد و سیلی خورد،هم چوب!

به هرحال دوستانم مرا به درمانگاه انتقال دادند .چند سانتی متر از سرم زخم برداشته بود.لب حمید صالحی پاره شد و بیچاره محسن رضاپور که خودش کم توان جسمی است و معلولیت دارد؛او را هم بی نصیب نگذاشتند!

این را هم بگویم که دوریبن ها و تجهیزات مان هر کدام حدود 20 میلیون تومان ارزش دارد و بخشی از مضروب شدن مان به خاطر حفظ همین تجهیزات با چنگ و دندان بود،هر چند دوربین رضاپور در این میان آسیب دید.

بعد از پانسمان و مداوای سرپایی به فرمانداری منطقه رفتیم.در راه بخشدار را دیدیم.خیلی تاسف خورد و ابراز ناراحتی کرد.او پیشنهاد داد که نزد دادستان برویم.دادستان هم با ناراحتی،ضمن بیان این که مگر پرنده مهم تر از انسان است،قول داد پنج شنبه مسئولان مربوط را برای ادای توضیح بخواهد.

گفتنی است بیش از 3 هزار قطعه قو تاکنون به تالاب بین المللی سرخرود محمود آباد کوچ کردند و پیش بینی می شود امسال شمار پرنده های مهاجر از مرز 4 هزار قطعه بگذرد.

 این تعداد قوی فریاد کش به همراه 30 گونه اردک آبحر و کنار آبحر ، غاز ها و باکلان از سرزمین های شمال اروپا و روسیه وارد تالاب بین المللی سرخرود محمود آباد شدند.