يکشنبه 8 بهمن 1391-0:22
محدودیت های مالی،دلیل موجهی برای سوءمدیریت نیست
درباره جاده ساری،لاریم(2)/ دو دانش آموز کلاس سوم راهنمایی پنج شنبه گذشته هنگام بازگشت از تمرین فوتبال در حاشیه جاده لاریم به ساری درحالی که هنوزعرق بدن شان خشک نشده بود با بی احتیاطی راننده یک تریلرسنگین به طرز دلخراشی مرگ را درآغوش کشیدند.
مازندنومه؛یادداشت مهمان،بهنام لاریمی:همه ما روزانه شاهد تلفات جاده ای به دلیل بی احتیاطی یکی از طرفین حادثه و مرگ هموطنان عزیز در مناطق حادثه خیز استان هستیم.
در این بین شاید با حضور پر رنگ انواع سازمان های بیمه گر اندکی از خسارت ها جبران شود، ولی افسوس که هیچ مرهمی نمی تواند زخم دل داغدار کسانی که عزیزان خویش را با هر عنوان (پدر ، مادر یا فرزند)از دست داده اند،التیام بخشد.
چه بسا کانون های گرم خانواده از هم پاشیده شده و آثار زیان بار روانی برمصیبت دیدگان حوادث تلخ این چنینی مشاهده می شود.
آنچه نگارنده را برآن داشت تا این چند سطر را بنویسد مرگ دلخراش دو نوجوان ورزشکار لاریمی است که داغی سنگین بر روح و جان مردم این منطقه به ویژه خانواده های داغدار و مصیبت دیده برجای گذاشت.
ابوالفضل نعمت شاهی وحسام کاکولاریمی دو دانش آموز کلاس سوم راهنمایی پنج شنبه گذشته هنگام بازگشت از تمرین فوتبال در حاشیه جاده لاریم به ساری درحالی که هنوزعرق بدن شان خشک نشده بود با بی احتیاطی راننده یک تریلرسنگین به طرز دلخراشی مرگ را درآغوش کشیدند.
جاده ساری - لاریم و بابلسر با قدمت بیش از 40 سال، یکی از محورهای مواصلاتی پر تردد استان است که نقش مهمی در حمل ونقل جاده ای استان دارد.
اهمیت این جاده به دلائل زیر است:
1- ترافیک سنگین شهرهای مرکزی استان به ویژه درایام تعطیلات برای تردد مسافران و گردشگرانی که قصد عزیمت از شرق به غرب استان و یا برعکس را دارند موجب هجوم رانندگان وسائل نقلیه تندرو ولی نا آشنا به مسیرمی شود که متاسفانه برخی از آنان برای همیشه با هم آغوش شدن با مرگ، از معضل لاینحل ترافیک رهایی می یابند.
2- استقرار دو شهرک صنعتی بزرگ مرکز استان (ساری و جویبار) زمینه تردد وسائل نقلیه سنگین شامل انواع کامیون و تریلر برای ترانزیت کالا،مواد اولیه مورد نیاز،خدمات و تولیدات ده ها واحد صنعتی بزرگ و کوچک را فراهم کرده که نه تنها زندگی را برمردم روستانشین حاشیه جاده تنگ کرده،تصادفات وحشتناک منجر به فوت به ویژه برای دانش آموزان را نیز افزایش داده است.
3- با شروع فصل کشاورزی تردد وسائل نقلیه کندرو (تیلر،تراکتور،کمباین )کشاورزان روستاهای اطراف، بر خطرات افزوده،چه بسا کشاورزانی که هنگام مراجعت از کار سخت روزانه ،تاریکی شب و بی احتیاطی رانندگان آنان را به آرامش ابدی رساند.
این 3عامل عمده در کنار تردد روزمره ساکنان روستاهای مسیر برای تامین نیازمندی های روزانه به مرکز استان برای تامین مایحتاج (تحصیل،اشتغال،ورزش و...)،افزایش بی رویه انواع ماشین های تندرور درکنار بی احتیاطی های گسترده توسط راکبان و حتی عابران پیاده را باید درکنار بی توجهی جدی مسئولان گذاشت.
البته ما منکر خدمات صورت گرفته نیستیم،اما سوال اساسی این است که علی رغم فعالیت های به زعم خوب مدیران در طول سال های اخیر ارزشی در برابر جان حتی یک دانش آموز 13 ساله را داشته یا نه؟ فلذا متذکر می شوم:
کم عرض بودن جاده ای که برای بیش از 4 دهه قبل ساخته شده است ،ایمن نبودن ورودی و خروجی بسیاری از روستاها، نامناسب بودن مکان سواره و پیاده شدن مسافران مسیر و همچنین شانه های راه، نداشتن علائم ایمنی کافی ، شکستگی زیاد آسفالت در بسیاری از مسیر راه که برخی رانندگان را برای سالم ماندن بدنه ماشین وادار به تغییر جهت ناگهانی می کند ، نداشتن پل روگذریا زیرگذر و چندین عامل محیطی و موانع فیزیکی و... همه وهمه می تواند بر این مدعا باشد که به راستی می توان جاده مذکور را جاده مرگ نامید.
بیان محدودیت های مالی، گران بودن تملک زمین های حاصلخیزو... آیا دلیل موجهی برای سوءمدیریت بر همان داشته های اندک یا اولویت گذاری مسئولان در اجرای برخی پروژه های ملی که هرساله باجان صدها انسان بی گناه بازی می کند، باشد؟
آیا نمی توان بودجه های کلانی را که صرف احداث جاده و ارائه دیگر خدمات رفاهی برای خوش نشین ها و صاحبان املاک و ویلاهای آن چنانی در مناطق صعب العبور کوهستانی برای رفاه حال بسیاری از مرفهان بی درد و بعضا صاحب نفوذ که حاصلی جز ویرانی طبیعت ،تضییع حقوق بیت المال وتاراج انفال عمومی را ندارد،جایگزین کرد؟