چهارشنبه 11 بهمن 1391-20:41
کتابِ نو/فرهنگ نام های مازندرانی
تازه های شلفین،به بهانه نمایشگاه بزرگ کتاب مازندران(1)/در گذشته بعضی مؤمنین را باور بر این بود که اگر کسی نام دینی نداشته باشد ممکن است مورد آزار و اذیّت از ما بهتران قرار گیرد.
مازندنومه:از 14 تا 20 بهمن ماه نمایشگاه بزرگ کتاب مازندران در کیلومتر سوم جاده ساری به قائم شهر(شهرک فرهنگیان)برگزار می شود.انتشارات شلفین با چند عنوان کتاب تازه در این نمایشگاه حضور می یابد.در زیر یکی از این کتاب ها معرفی شده است.
--------------------
- فرهنگ نام های مازندرانی
- نویسنده: حسین وندادی
* بخشی از مقدمه کتاب:
در این دنیای شگفت انگیز ارتباطات و تحوّل سریع دانش بشری و اختراعات و ابداعات و اکتشافات هر روزۀ بشری، و ایجاد شغلها و حرفههای متنوّع، انتخاب نام مناسب و زیبا (چه برای انسان چه برای اشیا و چه برای مکانها و حرفهها) باید از اهمّیت ویژهای برخوردار باشد و از نظر جایگاه اجتماعی و اقتصادی و زمانی و مکانی، با صاحب و دارنده و مدلول خود، موضوعیّت داشته باشد، چرا که نام، بهخصوص نام انسان، معرّف هویّت و شخصیّت دارندۀ آن است، لباس نیست که آن را عوض کرد، کفش نیست که آن را کهنه کرد و دور انداخت، سیگار نیست که نصف آن را دود کرد و نصف دیگر را در زیر پا لِه نمود، بلکه شناسهای است که همیشه همراه صاحب و دارندهاش هست.
اگر مناسب و خوب و نیکو باشد موجب خوشنودی و سرافرازی دارندۀ آن نام و صاحب آن است و اگر نامناسب و بد باشد باعث ناخوشنودی آن خواهد شد. و هر نام باید معرّف فرهنگ سرزمینش هم باشد.
ایرانیان نخستین مردمی بودند که به انتخاب نام نیکو اهمّیت میدادند و برای هر شخص یا شیء و مکانی نامی مناسب و برازنده انتخاب میکردند و انتخاب نام، معرّف باورها و علاقههای آنها به چیزی هم بوده است.
مثلاً نامهایی مانند گشتاسب، گرشاسب، لهراسب، ارجاسب، ویشتاسب، تهماسب... نشان از علاقۀ ایرانیان به اسب بوده و یا نامهایی مانند مهرداد، مهران، مهری، مهرین، مهرآذر، آذرمهر، مهرآباد، مهرجرد (دهی در میبد یزد)، مهرنجان (روستایی درکازرون) ... که هنوز هم باقی ماندهاند گواه باور ایرانیان در هزارههای پیش از میلاد به آیین مهرپرستی است و پس از آمدن اسلام به ایران هم ایرانیان در کنار نامهای ایرانی، نامهای اسلامی مانند عبدالله، محمّد، علی، حسن، حسین، فاطمه، زهرا، زینب، حلیمه، حسینآباد، محمّدآباد، جعفرکلا... را انتخاب نمودند.
باید توجّه داشت که انتخاب نام، بهخصوص نام انسان، فقط برای دوران کودکی نیست. باید نامی انتخاب کرد که در تمام طول زندگی برازندۀ شخصیّت دارندۀ آن و سبب سرافرازی او باشد.
در گذشته انتخاب نام بهخصوص نام فرزندان به سلیقه و علاقۀ والدین و بزرگترها بود. و اگر یکی از افراد خانواده میمُرد نام اورا به نوزاد میدادند. در غیر این صورت تعدادی نام را ـ که دربین افراد خانواده کسی آن نام را نداشته باشد ـ بر روی کاغذهایی مینوشتند و آنها را لای قرآن یا زیر فرش مینهادند و به کوچکترین یا بزرگترین فرد خانواده میگفتند که یکی از آنها را بردارد و هر نامی که میآمد پس از تفأّل به قرآن یا استخاره اگر خوب میآمد آن را برای فرزندشان انتخاب میکردند در غیر این صورت قرعه را تکرار میکردند.
انتخاب دو نام مانند محمّد علی، علی محمّد، حسینعلی، امیرمحمّد، فاطمه زهرا، فاطمه سلطان... هم پسندیده نیست. چه یکی از قواعد انتخاب نام آن است که ساده و کوتاه و بیان آن آسان باشد و شبههانگیز هم نباشد. مثلاٌ محمّدعلی را ممکن است محمّد صدا کنند و عباسعلی را عباس و فاطمه زهرا را فاطمه. همچنین انتخاب دو نام، یکی اسلامی و یکی ایرانی مثل امیرمحمّد، جمشیدعلی، حکیمه دخت ... پسندیده نیست.
در گذشته بعضی مؤمنین را باور بر این بود که اگر کسی نام دینی نداشته باشد ممکن است مورد آزار و اذیّت از ما بهتران قرار گیرد و حتّی اگر کودکی نام غیراسلامی داشت و بیمار میشد و بیماری او طولانی میشد نام او را به یک نام اسلامی بهخصوص نام ائمّه یا معصومین برمیگرداندند یا به سخن دیگر یک نام اسلامی و دینی برای او انتخاب میکردند تا ارواح خبیثه از او دور شود و بهبودی یابد.
مثلاً اگر نام کودکی هوشنگ بود آن را حسین صدا میکردند. و این که نام شخصی در شناسنامه چیزی باشد و در میان اهل خانه هم او را به نامی دیگر بنامند پسندیده نیست. چه، همچنانکه پیشتر گفته شد، نام، نشانۀ هویّت و معرّف شخصیّت و در حقیقت همۀ شناسه و شناسنامۀ هر فرد است و اگر کودکی در دبستان به نامی شناخته شود و در خانه به نامی دیگر او را صدا کنند برای کودک آزاردهنده است و برای او این پرسش پیش میآید که چرا خانوادۀ او حقیقت نام او را پنهان میکنند. و در حقیقت از همین جا کتمان کردنِ حقیقت را به او یاد میدهیم.
نکتۀ دیگری که گفتن آن لازم است اینکه، آنچه که در این کتاب آمده فقط برای نام اشخاص و افراد نیست بلکه برای اسم جا و مکان و شیء و شغل هم هست و هر کس میتواند آنها را برای انتخاب نام محل کار و شغل خود و یا برای شیء و کالایی که ساخته یا تهیّه و فراهم نموده، استفاده نماید.
در انتخاب نام مکانها به خصوص باید به دو نکته توجّه داشت، نخست این که نامی که انتخاب میکنید ساده و روان و بیان آن آسان باشد و از انتخاب نامهای طولانی خودداری کنید چون تلفّظ کردن و جاری نمودن آن برای مخاطبان دشوار و رنجآور است، چراکه ما انسانها طبق قاعدۀ کم کوشی، کلماتِ ساده را بیشتر میپسندیم. دوم اینکه مکان مورد نظر اگر پیش از این نام دیگری داشته است نام جدید، هم نباید تلفّظ آن دشوارتر از نام سابق باشد و هم از شرافت بیشتری در میان مخاطبان برخوردار باشد و همچنین کلمه یا نامی شناخته شده باشد. در غیر اینصورت مردم آن مکان را به همان نام سابق خواهند شناخت.
آخرین نکته اینکه، چرا این کتاب را «فرهنگ نامها» نامیدم. و اصولاٌ چرا فرهنگ؟ در تعریف فرهنگ میگوییم «مجموعۀ تظاهرات معنوی یک ملّت یا قومی است که از ازمنههای گذشته برای آنها به میراث مانده باشد.» طبیعتاً این تعریف که یکی از صداها تعریف فرهنگ است، با نام این کتاب هماهنگی ندارد. امّا از آنجاکه ما به غلط عادت کردیم که هر کتاب لغتی را فرهنگ بنامیم و این غلط بین همه مصطلح و مشهور شده است به مصداق «غلط مشهورِ به از صحیح مهجور است» به ناگزیر من هم آن را «فرهنگ نامها» نامیدهام زیرا که پیشتر از این، کتابهایی را که از گونۀ نام واژه بودهاند «فرهنگ نامها» نامیدهاند و این نام بین مردم شناخته شده است.
امیدوارم که هموطنان عزیز مازندرانی ما به جای برگزیدن نامهای خارجی و غیرایرانی و غیربومی، برای حفظ هویّت ملّی و ارزش اجتماعی بیشتر، نامهای زیبای محلّی و مازندرانی را انتخاب نمایند و به هویّت و ارزش زبان خود که از زبانهای اصیل و تاریخی و ریشهدار است ارج بنهند. در لغتنامۀ بزرگی که در دست تدوین دارم ریشه بسیاری از واژههای مازندرانی را که ریشۀ در زبانهای باستانی ما دارند تقدیم میدارم.