يکشنبه 15 بهمن 1391-23:5
جدال مازندرانی ها در بهارستان/نتیجه:باخت-باخت!
نتیجه جدال چند ساعته سه مازندرانی علی لاریجانی،فاضل لاریجانی و عبدالرضا شیخ الاسلامی چه بود؟/استیضاح امروز و در حقیقت نبرد مازندرانی های کابینه و مجلس، برنده نداشت و باخت-باخت بود:باخت اخلاق،باخت مروت،باخت مهرورزی،باخت صداقت و..../آن چه امروز از رادیو شنیدیم سراسر عداوت بود و کینه و خشم و انتقام و مچ گیری؛همین می شود که ساعتی پس از استیضاح ،تلویزیون بی بی سی شادمانه این گونه سرتیتر خبر می گوید:«احمدی نژاد در جلسه علنی مجلس با پخش نوار مکالمهای،برادران لاریجانی را به فساد اقتصادی متهم کرد!»
مازندنومه،سردبیر:«...فاضل لاریجانی خطاب به مرتضوی میگوید کسی که میخواهد قرارداد ببندد باید هشیار باشد که در مورد ما تبلیغات نکند و اعلام نکند که با ماست. خودمان جایی میبینیم شان و قراردادها را میبندیم.
مرتضوی در اینجا از آقای میم میخواهد که جلسه را ترک کند و احساس میکند که ممکن است حرفهایی مطرح شود که این فرد نباید متوجه شود.
بعد از خروج فرد مورد نظر آقای فاضل لاریجانی به آقای مرتضوی میگوید که من میخواهم با گروه ز کار کنم ولی به صورت کتبی این کار را نمیکنیم.
بعد از آقای مرتضوی میپرسد اخیرا علی آقا را دیدهاید یا خیر، مرتضوی میگوید ندیدهام. فاضل لاریجانی میگوید نه ندیدهام. و لاریجانی جواب میدهد که آقا علی نظرش روی شما خیلی مساعد است و میتواند کمک کند و حتی با قوه قضاییه تلطیف کند موضوع را...»(بخشی از اظهارات محمود احمدی نژاد در روز استیضاح وزیر کار)
فاضل لاریجانی
اگر آن روز که محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی برگه ای را به بیننده های میلیونی تلویزیون نشان داد و با بگم،بگم، تهدید به افشاگری علیه همسر کاندیدای رقیب کرد،فردی و جریانی به طور جدی نسبت به خدشه دار شدن اخلاق و مردانگی موضع جدی می گرفت،امروز رییس جمهوری جرئت نمی کرد در مجلس،سی دی به دست به جنگ با علی لاریجانی برخیزد. لاریجانی آن روز سکوت کرد و امروز شبیه همان بلا بر سر خودش آمد!
استیضاح امروز و در حقیقت نبرد مازندرانی های کابینه و مجلس، برنده نداشت و باخت-باخت بود:باخت اخلاق،باخت مروت،باخت مهرورزی،باخت صداقت و....
آن چه امروز از رادیو شنیدیم سراسر عداوت بود و کینه و دروغ و خشم و انتقام و مچ گیری؛همین می شود که ساعتی پس از استیضاح ،تلویزیون بی بی سی شادمانه این گونه سرتیتر خبر می گوید:«احمدی نژاد در جلسه علنی مجلس با پخش نوار مکالمهای،برادران لاریجانی را به فساد اقتصادی متهم کرد!»
احمدی نژاد امروز ثابت کرد قایل به قرائت اتوکراسیِ معطوف به اندیشه کنفسیوسی سیاست است و برای رسیدن به هدف هر چیز و هر حرف و هرکاری را حلال و مباح می داند.
لاریجانی هم نشان داد سیاست مداری اهل حلم و بردباری نیست،او هم امروز عصبانی شد و ترجیح داد رو در رو و عریان با حریف مبارزه کند و برایش تحلیل ها و اتفاقات پس از استیضاح مهم نبود.
تجربه استیضاح های دولت نهم و دهم-از استیضاح کردان بگیرید تا استیضاح شیخ الاسلامی-ثابت کرده که برای رییس کابینه فداکردن نیروهایش امری عادی است،چه از طرف خودش و چه انداختن شان در وسط میدان مین استیضاح!
به قول علی مطهری « رییس جمهوری برای دفاع از شیخالاسلامی به مجلس نیامده بود و فکر میکنم رأی آوردن و نیاوردن استیضاح برای آقای احمدینژاد مهم نبود»
تقابل چندساعته دو رییس قوه به ظاهر بر سر عبدالرضا شیخ الاسلامی(متولد 1346 کجور،رییس دفتر احمدی نژاد در شهرداری و استاندار اسبق هرمزگان) و فاضل لاریجانی،(زاده ۱۳۴۲ قم،عضو کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران و رییس کنونی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات آیت الله آملی)بود،لیکن کیست که نفهمیده باشد امروز این آتش زیرخاکستر اختلافاتِ رییس دو قوه(در واقع سه قوه) بود که شعله ور شد.
در شرایطی که کشور در شرایط فوق العاده قرار دارد و حداقل 8 دهک مردم در تنگناهای اقتصادی و بحران های مالی گرفتار شده اند و صنایع و کارخانه های اندکی که توانسته اند با هزار مصیبت تاکنون نفس بکشند،هر روز نزارتر می شوند،سران قوای ما به جای حل مسایل و گره گشایی،به عقده گشایی مشغولند و فرصت سوزی می کنند!
بلای امروز جامعه همین هوای نفس و بی اخلاقی هاست.وقتی اخلاق و وجدان و مردانگی به قربانگاه می رود دیگر چه فایده که کسی بنویسد:«این احتمال دور از ذهن نیست که صدای ضبط شده ،دارای کیفیت بوده ولی آن را مخدوش کرده اند تا بتوانند آنچه خود می خواهند به طرفین گفت و گو نسبت دهند و الاّ نمی توان عقلاً پذیرفت که این همه امکانات ، نتوانسته باشند دو کلمه حرف را درست و حسابی ضبط کرده باشند!»
یا کسی بگوید:«استراق سمع خلاف قانون اساسی است و کسی که از جلسه مرتضوی و فاضل لاریجانی استراق سمع کرده باید به دستگاه قضایی معرفی شود»
و یا این که بگویند:احمدی نژاد قصد دارد سعید مرتضوی را به عنوان سرپرست وزارت کار ،تعاون و رفاه اجتماعی منصوب نماید و شیخ الاسلامی بشود معاون اول او.
می گویند شیخ عبدالصمد بن محمد صوفی سرخسی که مرید خاص شیخ ابوسعید ابوالخیر بود،مدتی از مجلس شیخ غایب شد و تاسف خورد که چرا غیبت داشته و مدتی از محضر بوسعید فایده نبرده است.
شیخ به او گفت:«ای عبدالصمد متاسف مباش که اگر تو ده سال هم از ما غایب گردی،ما جز یک حرف نگوییم و آن سخن این است:ذَبِّح النَفسَ و الّا فَلا»