شنبه 21 بهمن 1391-0:30
دوباره جان عزیزی به سوی جانان رفت
به بهانه درگذشت استاد فخرالدین سورتیجی(4)/مراسم تشییع استاد ساعت 14 روز شنبه 21 بهمن ماه از جلوی مسجد حاج مصطفی خان،در چهارراه برق ساری به سمت ملامجدالدین برگزار می شود.
مازندنومه،سردبیر:ساعت 9 صبح جمعه 20 بهمن ماه استاد فخرالدین سورتیجی-شاعر،نویسنده،ویراستار،ادیب و معلم بازنشسته مدارس ساری-درگذشت.
نام او فخرالدین بود و نام خانوادگی اش سورتیجی. سورتیجی به روستای سورت پشت کوه هزارجریب ساری منسوب است.او متولد 8 خردادماه 1310 شمسی بود.
چون پدرش به کار دیوانی و ملکداری می پرداخت،بنابراین در خانه از تربیت و هدایت پیری روشن ضمیر به نام میرزا محمدخان سررشته دار سورتیجی-که نیای مادری اش بود و تحصیلات قدیمه داشت-برخوردار بود.
زیربنای اندیشه ای و شاکله تربیتی استاد سورتیجی را همین میرزا محمدخان بنا نهاد که این بنای فکری تا پایان عمر با او همراه بود.
او را در 4 سالگی به مکتب خانه ای در محله امامزاده یحیی فرستادند که معلمه اش پیرزنی بود.بزرگ تر که شد در دبیرستان ایراندخت(رو به روی در مردانه مسجد جامع ساری )با مقوله شعر آشنا شد و در مراسمی از او خواستند شعری دکلمه کند.
سورتیجی سپس در دبستان دانش و دبیرستان پهلوی(طالقانی کنونی)با تشویق های بدیع الله ایمانی-معلمش-اندک اندک به سرودن شعر علاقه مند شد.
معلم دوم دبیرستانش زنده یاد استاد اسماعیل مهجوری-نویسنده کتاب ارجمند "تاریخ مازندران" بود. زمان گذشت تا سال 1332 که از کلاس 11 فارغ التحصیل شد و چون مازندران رشته ادبی نداشت به تهران رفت.
استاد در این زمینه خود چنین نگاشته:"دارالفنون جا نبود،به دبیرستان مروی رفتم.رییس دبیرستان پرسید:چکاره ای؟گفتم:دانش آموز.گفت:منظورم تمایلات سیاسی ات؟جوابی نداشتم بدهم.گفت:باید از شهربانی ساری گواهی بیاوری..."
سورتیجی در جوانی جزو تشکیلات حزب پان ایرانیست بود.این گروه بار اصلي مبارزه برای ملي شدن نفت را بر دوش كشيد كه توانستند تا حدودی مقابل فعالیت ها ی حزب توده بایستند.
همايش پان ايرانيستها در شهر ساري(21/9/1346)
فخرالدين سورتيجي هنگام سخنراني
به هرحال فخرالدین سورتیجی جوان با نامه ای که از سناتور " اسماعیل سنگ"گرفت،توانست در دبیرستان مروی ثبت نام کند.
او در این مدرسه استادان خوبی داشت:دکتر حسین فریور،ندیم،محمدکاظم عصار و....سال بعد به دانشکده ادبیات راه یافت که علی اکبر سیاسی رییس اش بود.
سورتیجی آن جا با استادان شاخصی چون میرزا عبدالعظیم خان قریب،جلال همایی،بدیع الزمان فروزانفر،ابراهیم پورداود،محمد تقی مدرس رضوی و از نسل دوم دکتر ذبیح الله صفا،دکترمحمدمعین،دکتر پرویزناتل خانلری،دکتر صادق کیا و...آشنا شد و در جلسات ادبی تهران هم شرکت کرد.
سال 1337 به ساری برگشت.طبق بخشنامه دکتر مصدق،سربازی اش را 100تومان خرید و بعد به تدریس در دبیرستان های پهلوی،ایراندخت،محمدبن جریر طبری و حافظ ساری پرداخت.
مدتی بعد با کمک محمدرضاخزایلی کتاب های درسی انشا و تعلیمات دینی را برای دانش آموزان مازندران نوشت که این کتاب ها ده سالی در استان تدریس شد.
او در زمینه پیشینه نوروز و مهرپرستی مقاله هایی چاپ کرد.نیز مقاله ای درباره وندهای گویش مازندرانی نوشت که در مجله فرهنگ به چاپ رسید.برای بزرگداشت دکتر منوچهر ستوده هم مقاله ای با عنوان"یکصد و بیست اصطلاح در گویش مازندرانی"نوشت.
برگزاری نمایشگاه های کتاب در ساری،همکاری با روزنامه محلی اثر،چاپ سالنامه ی فرهنگ ساری در سال1337، تاسیس نخستین دبیرستان غیرانتفاعی با عنوان پیشرو،ویراستاری چند کتاب از جمله کتاب های"از هر دري سخني"،رمان"تقدیم با عشق"و"گلبرگهاي پراكنده"از بیژن غفاری ساروی،تاسیس انجمن ادبی تبرستان در سال1382 و چاپ مجموعه اشعار فارسی و محلی خود با نام"لاله های خیال"از جمله فعالیت های ادبی و فرهنگی استاد قبل و بعد از انقلاب بود.
فخرالدین سورتیجی به تدریج هم بینایی و هم شنوایی اش را از دست داد . مهر سال 1370 بازنشسته شد و از آن پس به کمک دوستانش در برخی جلسات ادبی و شعر شهرستان و نیز محافل هنری و فرهنگی شرکت می کرد.
بهار امسال بود که سیدعلی اکبرطاهایی-استاندار مازندران-به منزلش رفت و به پاس چنددهه فعالیت ادبی و علمی و فرهنگی استاد،از او قدردانی کرد.
فخرالدین سورتیجی صبح امروز در منزلش درگذشت.فرزند فاضلش-سامان سورتیجی-به مازندنومه گفت:"مراسم تشییع پدر ساعت 14 روز شنبه 21 بهمن ماه از جلوی مسجد حاج مصطفی خان،در چهارراه برق ساری به سمت ملامجدالدین برگزار می شود."
طرفه آن که همین حاجی مصطفی خان سورتیج که فردا پیکر استاد از جلوی مسجدی که از او نام گرفته تشییع خواهد شد، از رجال پرهیزگار زمان محمّد شاه و ناصرالدّین شاه قاجار » در مازندران بود که سال 1262هجری قمری با انگیزههای معنوی به زیارت بیتالله الحرام و عتبات عالیات رفت و به تازگی سفرنامه اش که در اختیار زنده یاد سورتیجی بود،به همت سامان سورتیجی منتشر شده است.
پاییز امسال زنده یاد فخرالدین سورتیجی به مناسبت روز بزرگداشت حافظ و مولانا و نیز هفته کتاب چند مصاحبه با خبرگزاری شبستان انجام داد که در بخشی از اظهارات او آمده:"تمدن ایران پس از اسلام و دانشمندان تربیت شده در این اعصار بیانگر این واقعیت است که ایران اسلامی همواره پرچمدار عرصه های مختلف تولید و صادرات علم در جهان است."
وی گفته بود:": زبان و ادبیات فارسی در شکل و مضمون و محتوا و گاه زبان و بیان عمیقاً گره خورده با ترفندهای هنری قرآن کریم بوده است و هر که سر شناخت آن را دارد به ناچار باید این را دریابد و بشناسد."
او هم چنین گفته بود:"مطالعه را نباید فقط در خواندن کتاب دانست بلکه مطالعه با خواندن روزنامه، سایت های خبری وغیره نیز میسر است."
این شعر را استاد برای سنگ مزارش سروده:
چون دست سرفراز شود از همه کوتاه / وین خاک سیه نقطه پایانی این راه
گفتم که نویسند بر این سنگ مزارم / العبد و ما فی یده کان لمولاه
مهم ترین اثر ادبی استاد کتاب "لاله های خیال" است که سال 1390 به کوشش پسرش-سامان-و به وسیله انتشارات شلفین در 524 صفحه چاپ و پخش شد.
این کتاب سه بخش دارد:گلبرگها(اشعار پراکنده)،تبلور اشک ها و لبخندها"سروده های مذهبی" و زرگر چشمه او(سروده های مازندرانی)
خزان رسید و طراوت زباغ و بستان رفت / زدند طبل رحیل و گل از گلستان رفت
درید جامه طاقت به خویشتن لاله / زشاخ سرو سخن عندلیب خوشخوان رفت
ندای حضرت جانان به سوی جان آمد / دوباره جان عزیزی به سوی جانان رفت
سخن شناس و ادیب و خلیق و پر احساس / فهیم و پخته و در یک کلام انسان رفت(بخشی از شعر استاد در رثای یکی از دوستانش،برگرفته از کتاب لاله ها خیال)