چهارشنبه 2 اسفند 1391-23:4

میراثِ ویترینی!

 ساختمان شورای شهر بابل درحالی به سوی تکمیل شدن و مراحل پایانی پیش می رود که از نخست آغاز کار،با شکایات سازمان میراث فرهنگی و اعتراض گسترده انجمن ها و دوستداران میراث فرهنگی روبرو بوده است/کاش به جای آنکه شتابزده و تبلیغاتی اثر ثبت کنیم، بیشتر به داد آثار ثبت شده در سیاهه ملی و جهانی می رسیدیم.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،علیرضا صادقی امیری،دبیر انجمن جوانان سپید پارس:گنجینه (بلدیه) و مجموعه قاجاری آقاجان نسب بابل، یکی از آثار هویتی و تاریخی و به نوعی شناسنامه این شهرستان است.

 متاسفانه چندی است که شورای شهر و شهرداری بابل از تنگی جا و مکان، یکی از نخستین کتابخانه های تاریخی بابل را 100% ویران کرده،جای آن در حال ساخت، ساختمانی تازه ای برای شورای شهر هستند که ناظر طرح،شهرداری این شهرستان است!

 این ساختمان درحالی به سوی تکمیل شدن و مراحل پایانی پیش می رود که از نخست آغاز کار، با شکایات سازمان میراث فرهنگی و اعتراض گسترده انجمن ها و دوستداران میراث فرهنگی روبرو بوده است.

 این ساختمان در حریم درجه یک دو بنای تاریخی ثبت شده در سیاهه آثار ملی قرار دارد و حریم منظری آنان را به طور کلی مخدوش کرده، اما متاسفانه مسئولان شهری هیچ توجه و پروایی به این موضوع نداشته و همچنان در حال تکمیل ساختمان مذکور هستند؛ این در حالی است که مسئولیت امور فرهنگی-اجتماعی شهر بر عهده ی مسئولین همان شهرستان است و نه دیگران!

هویت ملی و آثار ثبت شده در این سیاهه متعلق به همه ی آحاد ملت در هر کجای جهان است و هیچ دستگاه و جایگاهی نمی تواند غیرقانونی و خودسرانه آن را نابود کند.

 آثار ملی همانند اموال بیت المال بوده،دخل و تصرف درآن بر بنیان قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می شود.

 کاش مسئولان هم هویت،فرهنگ و هنر شهر خود را بیشتر از آسودگی و آسایش کاری دوست می داشتند تا هرگز گواه آن نبوده باشیم که تنها به بهانه ی ساختن پارکینگ خودرو -آن هم برای مدت چند ماه- کاربری یکی از قدیمیترین و زیباترین گرمابه های شمال کشور را کاملا ویران و نابود کنند و یا زباله و نخاله های ساختمانی و خانگی را در بستر رودخانه به زیر پل شگفت و تاریخی محمد حسن خان (پدربزرگ آغا محمد خان قاجار) رها کنند.

 گویا هرچه بیشتر می گوییم بیشتر تخریب می شود و گوش ها ناشنواتر و چشم ها بی بصیرت تر می شوند.

 البته این گفتار بدین چم نیست که ما مخالف آبادانی و زیبا سازی شهر هستیم، هرگز میراث فرهنگی در مقابل عمران و آبادانی نبوده و نیست، تنها کمی دانش و پژوهش نیاز داریم تا بشود که بهترین و زیبا ترین برنامه های عمرانی و چشم نواز را در کنار و همراه با حفظ آثار ملی بنیان نماییم.

 شهرداری بابل و بالطبع شهرداری ها،  کوشش بسیاری در راستای رشد و پیشرفت شهرها بویژه المان های بصری انجام می دهند، اما این هرگز شـُوند آن نمی شود تنها با ساخت چند حوضچه یا آب نما و یا چند تندیس و تغییر شکل دادن تابلو های سر کوچه، می شود آثار فاخر و ارزشمند ملی را ویران و یا تخریب نمود و یا این کوشش و ساخت و سازها را بجای آن تخلفات برابری داد و گفت اگر یک ویران کردیم ده جای آن ساختیم.

 با هزاران ساخت نیز نمی توان یک اثری را که متعلق به میلیون ها انسان است را نابود ساخت، حتا اگر مردم عوام آن جامعه هم پی به ارزش آن نبرده باشند.

متاسفانه از آنجا که آمار و گزارش تخریب و ویرانی آثار تاریخی و طبیعی در کشور بسیار بالا است و از سویی هم هر روز دوستداران میراث فرهنگی-طبیعی با جانکاهی بسیار، آن را به آگاهی همگان می رسانند، نوعی واکسینه شدن مسئولان و مردم جامعه نسبت به این نوع تخریب ها و ملی ستیزی ها اتفاق افتاده است؛چگونه این همه کاهلی و سستی را پاسخگو خواهیم بود، این همه خیانت فرهنگی به مملکت و آیندگان چگونه می شود؛ اگر همینگونه پیش رویم دیگر نشانی از هنر،فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی نخواهد ماند.

 کار بجایی رسیده است که حتا آثار ثبت شده در سیاهه ملی که به زیر چتر حمایتی قانون کشور و شرع قرار دارند نیز در امان نیستند.

 کاش به جای آنکه شتابزده و تبلیغاتی اثر ثبت کنیم، بیشتر به داد آثار ثبت شده در سیاهه ملی و جهانی می رسیدیم.

همه ی افتخار ما این شده است که هر سال صدها اثر فرهنگی-طبیعی و معنوی ثبت می شود، میلیون ها تومان از مال ملت و بیت المال صرف ثبت نمودن آثار شده ولی به راحتی و آسانی، شبانه و یا در یک روز تعطیل سدها سال تاریخ و هویت ملتی با خاک یکسان می شود.

 این نه بدان معناست که نباید اثری ثبت نمود و یا این کار، کاری بیهوده است، بلکه بدان معناست که نباید همه ی نیرو و دغدغه تنها ثبت کردن باشد و نباید ویترینی و تبلیغاتی کار کرد.

 نخست صیانت و نگاهبانی از آثار ثبت شده سپس اضافه نمودن سیاهه ی آثار ملی؛ ما امانت دار این هویت و ریشه هستیم، مبادا خیانت در امانت کنیم، هزاران جوان در گذار تاریخ خون داده اند تا نام و هویت ایران و ایرانی جاودان بماند،مدیون خون شهدا نباشیم.