چهارشنبه 11 ارديبهشت 1392-11:4

جشنواره محل رقابت است،نه درآمدزایی

گفتـگو با مهدی رمضانی،کارشناس مسئول هنرهای نمایشی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران


*مازندنومه:این گفت و گو پیش تر در ویژه نامه "همشهری مازندران"منتشر و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.

*بحث بودجه ، همواره جزو مشکلات ثابت تئاتر کشورمان بوده است. وضعیت اعتبارات مالی تئاتر در استان مازندران چگونه است؟

واقعیت بودجه در کشور ما این است که بودجه فرهنگی معمولاً در آخرین ردیف قرار می گیرد. از آنجایی که تمامی دستگاه های دولتی نیز از بودجه فرهنگی برخوردارند این بودجه فرهنگی ، میان وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف تقسیم می شود و در نهایت اعتبار مشخصی به چند دستگاه فرهنگی همچون صداوسیما ، حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می رسد که علاوه بر بخش های ستادی متعدد در تهران، 32 مجموعه هم در مراکز استانها از جمله مازندران دارند که یکی از آنها مجموعه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است ؛ این را هم باید در نظر گرفت که بخش فرهنگ جداست و بخش هنر جدا و به علاوه ، 18 اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح استان که هر کدامشان نیازمند اعتبار و امکانات می باشند.

 در نهایت برای خانواده ی تئاتر به عنوان پر جمعیت ترین خانواده ی هنری، رقم قابل توجهی باقی نمی ماند. چنین است که علی رغم اجرا شدن برنامه های اصلی در طول سال، بخشی از برنامه هایی که در ابتدای سال تصویب می شود به دلیل ضیق اعتبارات، تا پایان سال امکان اجرا نیافته و اگر هم اجرا شود کمتر از هزینه های مورد نیاز خود از بودجه برخوردار می شود.

سال گذشته(1391) که تمامی دستگاه های دولتی با این محدودیت های مالی مواجه بوده اند ، به واسطه محقق نشدن عمده اعتبارات مصوب از یک سو و افزایش سرسام آور هزینه ها از سوی دیگر ، سخت ترین سال را به لحاظ بودجه داشتیم ؛ برای مثال ، هزینه های برگزاری بیست و چهارمین جشنواره تئاتر استانی نسبت به دوره قبل خود ، در حالی دو برابر شده بود که بودجه اختصاص یافته به این جشنواره تا نصف تقلیل یافته بود!

این یعنی اینکه اداره کل می بایست با یک چهارم بودجه جشنواره بیست و سوم ، جشنواره بیست و چهارم را برگزار می کرد و این یعنی کاهش 75 درصدی کیفیت! حال آنکه با یاری خداوند بزرگ و تدبیر ستاد برگزاری جشنواره ، نه تنها افتی در کیفیت نداشتیم بلکه به نسبت دوره های پیشین و همینطور استان های دیگر و حتی در مقایسه با جشنواره های منطقه ای که مشکلات بسیاری در امر میزبانی داشتند ، جشنواره ای به مراتب کیفی تر داشتیم.

این در حالی است که مثلاً جشنواره تئاتر استان گیلان به دلیل همین تنگناهای مالی ، به شکل یک همایش غیر متمرکز و غیر رقابتی برگزار شد ؛ یعنی هر کدام از گروه ها در شهر خود به اجرای نمایش پرداخته و داوران ، شهر به شهر به دیدن کارها رفته و در نهایت بدون اعلام رتبه های برتر در رشته های تخصصی ، نمایشی را برای جشنواره منطقه ای انتخاب کردند.
 
امیدوارم اینگونه نباشد ، ولی چندان دور از واقعیت به نظر نمی رسد که اگر چنین رویه ای ، سالهای بعد نیز در استان همسایه مان تکرار شود ، به دلیل قطع ارتباط هنرمندان با یکدیگر به خاطر اجراهای پراکنده در شهرهای مختلف که عدم تبادل تجربیات را به دنبال دارد و همینطور از بین رفتن انگیزه رقابت میان آنان به دلیل غیر رقابتی شدن جشنواره، سطح کیفی تئاتر گیلان دچار افتی محسوس شود.

یعنی از نظر شما ، جشنواره باید رقابتی باشد؟

بله. از نظر بنده ، حذف دو عنصر «گردهمایی» و «رقابت» از جشنواره های تئاتر ، خطایی استراتژیک در هدفگذاری ها و برنامه ریزی های نمایشی محسوب می شود. حال چه از روی اجبار و تنگنای مالی مانند آنچه در جشنواره تئاتر استان گیلان رخ داده است باشد و چه از روی اختیار مانند آنچه حوزه هنری مازندران درباره جشنواره تئاتر تیرنگ با هدف پرداخت پول بیشتر به گروه ها اعلام کرده است!

اعتقادم بر این است که جشنواره محل درآمد زایی برای هنرمندان نیست ، حتی اگر به اسم تأمین هزینه های تولید باشد.

 جشنواره محل رقابت است و این رقابت باید در تمامی رشته های تخصصی تئاتر وجود داشته باشد. تأمین هزینه های تولید هم باید در جای خودش انجام شود؛ یعنی با عنوان حمایت از اجراهای عمومی در طول سال ، نه با تغییر هویت جشنواره که تنها فرصت گردهمایی و رقابت برای هنرمندان تئاتر محسوب می شود.

هنرمندان تئاتر در طول سال برای مردم کار می کنند و سپس در یک جشنواره دور هم جمع می شوند تا از تجربیات یکدیگر بیاموزند و تبادل افکار داشته باشند. مضاف بر اینکه تجربیات و یافته های خود را به معرض قضاوت داوران و منتقدان گذاشته و به رقابتی سازنده با یکدیگر بپردازند. «گردهمایی» و «رقابت» ، دو رکن اصلی جشنواره های تئاتر هستند که با حذف هرکدام از آنها ، معنای جشنواره از بین می رود.

 در شرایطی که محدودیت های اعتباری همیشه در تئاتر وجود داشته و دارد ، ارشاد چگونه می تواند از تئاتر حمایت کند؟

اول باید بر این نکته تأکید کنم که ارشاد مازندران علی رغم محدودیت های اعتباری که با آن مواجه است ، تا کنون از اجرای هیچکدام از برنامه های اساسی خود در بخش تئاتر باز نمانده و بعلاوه ، تمامی گروه های نمایشی راه یافته به جشنواره ها که درخواست مساعدت داشته اند نیز در حد مقدورات ارشاد ، از کمک هزینه تولید بهره مند شده اند.

 اما در مورد سئوال شما ؛ اگر به این موضوع توجه داشته باشیم که همه کارها از طریق پول انجام نشده و بخش عمده ای از حمایت ها به امور کارشناسی و اداری مربوط می شود ، پاسخ این سئوال را هم در می یابیم ؛ با کمی دقت در جریانات تئاتری کشور که مدیریت آن در مرکز هنرهای نمایشی متمرکز شده است این واقعیت آشکار می شود که قواعد و چارچوب های موجود ، با هر تغییر مدیریتی دچار دگرگونی می شود.

 این امر ، مدت هاست که مناسبات تئاتری کشور را از ثبات دور نگاه داشته و جزیره ای شدن سیاستگذاری ها را به دنبال داشته است ؛ محصول چنین شرایطی ، سلیقه ای شدن فعالیت ها و افزایش سهم چانه زنی در برخی تصمیم گیری ها و رویدادهاست !

حال در شرایطی که این واقعیت ناخوشایند بر روی تئاتر کشور سایه انداخته است ، آنچه از مباحث مالی مهم تر جلوه می کند پشتیبانی کارشناسی و اداری از هنرمندان و گروه های تئاتر استان در این بازار چانه زنی است تا با پیشگیری از تضییع حقوق هنرمندان و محافظت از نتایج تلاش های گروه های نمایشی ، مرهمی آرامش بخش برای زخم کهنه بودجه باشد.

مثالی عرض می کنم ؛ جشنواره بین المللی تئاتر فجر به عنوان بزرگترین و معتبرترین رویداد تئاتری کشور در طول سی و یک دوره از برگزاری خود ، تا کنون 58 نمایش از گروه های برجسته استان مازندران را در جدول خود قرار داده است که لااقل در سه دوره گذشته ، حضور سه نمایش از مازندران در این جشنواره با اتکا به همین پشتیبانی کارشناسی و تلاش برای احقاق حق تئاتر استان محقق شده است.

در سال 89 نمایش «خیال بی خیال» به عنوان نماینده مازندران در جشنواره تئاتر منطقه ای بعد از گروه های استان های قم و قزوین در رتبه سوم قرار داشت که طبق مقررات ، در جمع دو اثر راه یافته به جشنواره فجر جایی نمی یافت. اما با بررسی های دقیق مشخص شد که نماینده استان قم ، قبلاً با همین نمایش در یک جشنواره سراسری شرکت داشته و یکی از مهمترین قوانین جشنواره یعنی شرط عدم حضور در جشنواره های کشوری را رعایت نکرده و بر همین اساس ، مجاز به حضور در جشنواره منطقه ای - و حتی استانی - نبوده است.

 برای همین ، پی گیری های قانونی در این رابطه آغاز شده و با دستور مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی ، هنرمندان استان قم صرفاً از رتبه های تخصصی در جشنواره برخوردار شده و برای راهیابی به جشنواره فجر مورد ارزیابی قرار نگرفتند.

 چنین بود که نماینده مازندران از رتبه سوم به رتبه دوم ارتقاء یافته و به جشنواره تئاتر فجر راه یافت. مسلماً حضور خارج از ضابطه ی گروه استان قم در جشنواره استانی و منطقه ای ، بی ربط به فعالیت های سلیقه ای و چانه زنی های برخی افراد - که ذکر آن رفت - نبوده و پشتیبانی کارشناسی از هنرمندان گروه مازندران برای پیشگیری از تضییع حق آنان ، تنها راه احقاق حق تئاتر استان در این شرایط بوده است.

همچنان که نمایش «مراقب گربه باش» به عنوان نماینده دوم مازندران در جشنواره منطقه ای سال 90 نیز دچار مشکلی بغرنج شده و علیرغم کسب 5 رتبه برتر از جمله رتبه اول کارگردانی ، در بین دو نمایش راه یافته به جشنواره فجر قرار نگرفت که علاوه بر در پی داشتن حیرت کارشناسان ،  اعتراض یکی از داوران به دو داور دیگر پس از مراسم اختتامیه را موجب شده و پرده از سلیقه ای بودن نگاه ها و غیر کارشناسی بودن انتخاب ها برداشت! از این رو ، رایزنی های فشرده با مسئولین وقت مرکز هنرهای نمایشی برای احقاق حقوق از دست رفته تئاتر مازندران در دستور کار قرار گرفته و با رسانه ای کردن موضوع و پی گیری های مداوم ، در نهایت این نمایش در بخش میهمان جشنواره تئاتر فجر قرار گرفت.

اما نماینده تئاتر مازندران در جشنواره فجر سال 91 ، این بار نه در جشنواره منطقه ای بلکه در مرحله استانی مورد برخورد سلیقه ای داوران اعزامی از تهران قرار گرفت ؛ بر خلاف رویه معمول که از هر جشنواره استانی ، دو اثر به جشنواره منطقه ای معرفی می شدند ، سال گذشته داوران منتخب مرکز هنرهای نمایشی به بهانه پائین بودن کیفیت آثار ، تنها یک نمایش را برای حضور در مرحله بالاتر انتخاب کردند که با ورود به موقع استان با هدف افزایش اقبال تئاتر مازندران برای کسب سهمیه فجر ، رایزنی های کارشناسی با مسئولین مرکز هنرهای نمایشی برای بازگرداندن دو سهمیه استان انجام شد. در نهایت ، داوران جشنواره مجاب به انتخاب یک نمایش دیگر و افزایش سهمیه استان به دو نمایش شدند که اتفاقاً نمایش منتخب دوم با عنوان «تولدت مبارک سامی» توانست با کسب جوایزی ارزشمند در جشنواره تئاتر منطقه ای ، به جشنواره فجر راه یابد. 

این شرایط مربوط به سه سال اخیر بوده و مثلاً در جشنواره منطقه ای سال 88 ، نمایش «آوازی که خدا زمزمه می کند» بدون روبرو شدن با مشکلاتی از این دست به جشنواره تئاتر فجر راه یافت. در مواردی که شرح آن رفت ، توانستیم از طریق دو اصل «نظارت کارشناسی» و «حمایت اداری» ، از تضیی حقوق هنرمندان و قربانی شدن تئاتر استان در برابر تصمیمات سلیقه ای و خارج از قاعده برخی افراد در مقام داور ، ناظر یا ... جلوگیری کنیم. این را هم باید اضافه کنم که موارد مشابه دیگری نیز در سالهای گذشته وجود داشته که شاخص ترین آنها برای نمونه ذکر شده است.

هر چهار نمایشی که شما به آنها اشاره کرده اید مربوط به یک گروه بوده است. یکی از هنرمندان تئاتر در مصاحبه ای گفته است این که از یک استان در چهار سال پیاپی ، یک گروه به جشنواره فجر راه پیدا می کند نشان دهنده فعال نبودن جامعه تئاتر استان است و اینکه بسیاری از اهالی تئاتر کار نمی کنند و فقط یک گروه به چشم می آید. در این مورد چه نظری دارید؟

آنچه برای تئاتر استان مهم است حضور در رویدادهای معتبری همچون جشنواره فجر است ، حال اینکه کار کدام گروه باشد یا کارگردان آن چه کسی باشد تفاوتی نمی کند. با دلیلی قاطع می گویم تحلیلی که از قول آن دوست هنرمندمان گفته اید اساساً اشتباه است.

چگونه می توان گفت جامعه تئاتر استان فعال نیست در حالی که کارگردانانی همچون عباس ابوالحسنی ، سعید زین العابدینی ، داریوش شافی ، علی ملکیان ، افشین رشیدی ، مهدی خلیلی ، یاسر محمودی ، محمد شجاعی ، حسن میرزایی ، رضا عموزاد ، ساسان مهرپویان ، نعیم صالحی رضا امیرصالحی ، صاحب آهنگر و ... در چهار دوره گذشته جشنواره استانی حضوری فعال داشته و نماینده استان در چهار دوره اخیر جشنواره فجر از میان آثار نمایشی همین هنرمندان به مراحل بالاتر راه یافته است.

 از این بابت ، دیدگاه آن دوست هنرمندمان - که اتفاقاً خودشان هم در جشنواره سال گذشته حضور داشته اند - از اینکه بسیاری از اهالی تئاتر کار نمی کنند و فقط یک گروه به چشم می آید را منطقی ندانسته و به ایشان پیشنهاد می کنم برای کسب موفقیت در دوره های بعدی جشنواره استانی ، تلاشی مضاعف در به روز رسانی دانش تئاتری خود داشته و ان شاءالله نماینده تئاتر استان در جشنواره فجر آینده باشد.

در مورد «اتفاقی» قلمداد کردن موفقیت ها نیز ضمن تشکر بابت اذعان به «موفقیت ها»ی تئاتر مازندران ، بهترین راه دستیابی به تحلیل درست ، مرور توضیحات ارائه شده درباره نحوه راهیابی نماینده استان به جشنواره فجر در سه دوره گذشته است که اتفاقی بودن یا نبودن این موفقیت را روشن می کند.

ضمن اینکه بررسی حضور گروه های استان مازندران در تمامی جشنواره های فرا استانی از سال 86 تا کنون ، روندی رو به رشد را نشان می دهد ؛ چنان که عدد 6 نمایش سال 1386 به ترتیب تا 9 ، 11 ، 17 و 24 عنوان در سالهای 87 تا 90 افزایش داشته و در سال 91 نیز با ثبت رکوردی بی سابقه ، به 34 مورد رسیده است.

با هیچ منطقی سازگار نیست که تکرار و استمرار یک جریان موفق در طول پنج سال پیاپی را «اتفاق» نلقی کنیم. مسلماً این سیر صعودی منظم در پنج سال اخیر ، ماحصل یک دوره بسترسازی هدفمند از سوی سیاست گذاران و البته کار مداوم از سوی هنرمندان بوده است.

می توانید این بستر سازی هدفمند را تشریح کنید؟

تشریح این موضوع به دلیل گستردگی فراوان ، زمان و موقعیت ویژه خود را می طلبد. اما فقط همین قدر را عرض کنم که در پنج سال گذشته ، دو برنامه محوری ارشاد در عرصه تئاتر که همواره در دستور کار قرار داشته است ، توجه به «آموزش غیر مستقیم» از طریق ترویج و تقویت مقوله نقد و همینطور «تمرکز زدایی» در تعیین میزبانان برنامه های نمایشی و انتخاب هنرمندان ، داوران ، منتقدان و اعضای شوراها و ... بوده است ؛  این سیاست ، کارکردی نا محسوس و بلند مدت دارد که شاید در نگاه اول ، ارتباطی میان آن و سیر تصاعدی موفقیت ها احساس نشود.

 اما راز این ارتباط زمانی آشکار می شود که بدانیم افزایش حضور در جشنواره های کشوری به معنای بالا رفتن کیفیت آثار نمایشی استان است که آن نیز معلول افزایش سطح رقابت میان گروه ها می باشد.

 این افزایش رقابت ، در نتیجه ی عوامل متعددی به دست می آید که به عرصه بازگشتن هنرمندانِ کنار رفته و به میدان آمدن هنرمندان جدید به عنوان عوامل کمی و ارتقاء دانش و توانمندی هنرمندان فعال تئاتر  به عنوان عامل کیفی ، مهمترین آنها می باشد. توجه ویژه به مقوله ی نقد و تقویت آن در جشنواره های نمایشی چند سال گذشته ، به واسطه شکل گرفتن مناظره هایی تخصصی و چالشی پیرامون نمایش های اجرا شده در جشنواره ها ، فضای آموزشیِ کاربردی و مؤثری را در تئاتر استان پدید آورده است که نقشی بسزا در ایجاد این«عامل کیفی» داشته و در کنار آن نیز ، بازگشت هنرمندانِ کنار گود نشسته و ظهور هنرمندان جدید به عنوان «عوامل کمی» ، بی ارتباط با همه گیر شدن اتفاق های تئاتری در استان نبوده است ؛ بدین معنی که توزیع میزبانی برنامه های نمایشی به صورت برابر میان شهرستانهای مختلف و همچنین ، انتخاب هنرمندان ، داوران ، منتقدان و اعضای شوراها و ... از تمامی شهرها ، تأثیر فراوانی به لحاظ انگیزشی در هنرمندان داشته و حس سهیم بودن در تئاتر استان را بیش از پیش در میان همه آنها تقویت نموده است.

 چنین است که برخی اعتمادهای سلب شده ، دوباره جلب شده و رقابتی تازه از سوی هنرمندان شهرستانهای مختلف با یکدیگر ، شکل گرفته است. فراموش نکنیم که مدیریت عرصه فرهنگ به طور اعم و هنر به طور اخص و مشخصاً هنر تئاتر  بر خلاف سایر مقولات ، صرفاً از طریق یک مدیریت نامحسوس و بلند مدت به نتیجه مطلوب خود می رسد.

 به آموزش غیر مستقیم اشاره کردید. لطفاً به عنوان سئوال پایانی از وضعیت آموزش تئاتر در استان بگویید؟

 بنده پیش از این هم در مصاحبه ای عرض کردم یکی از مشکلاتی که در اکثر بخش های فرهنگی و هنری استان وجود دارد این است که عمده ای از افراد فعال در هر رشته ، خود را نیازمند آموزش و به روز رسانی نمی بینند.

مشکل از آنجایی شروع می شود که همین افراد ، خودشان معترض می شوند به اینکه کار آموزشی انجام نمی شود. این یک پارادوکس است ؛ اجازه دهید اشاره ای کنم به سال 82 که جشنواره بین المللی تئاتر اکو در مازندران برگزار شد و بنده به عنوان کارشناس و منتقد در این جشنواره حضور داشتم.

 در این جشنواره یک کارگاه آموزشی با حضور «ژان کلود کاریر» نویسنده ، کارگردان و نظریه پرداز بزرگ تئاتر دنیا  که مشاور پیتر بروک هم هستند برگزار شد. خیلی از این دوستانی که معتقدند کار آموزشی انجام نمی شود مثل بقیه کارگاه ها در این ورک شاپ هم حاضر نشدند.

 برخی ها هم که آمدند، در میانه کارگاه ، نظرات ایشان را به سخره گرفته و سالن را ترک کردند و معدودی از هنرمندان باقی ماندند که توانستند از حضور این استاد بین المللی به خوبی بهره مند شوند. در سال 87 یک جشنواره سراسری ویژه نمایش های سیاه بازی با حضور گروه های برتر سیاه بازی از سراسر کشور در همین ساری برگزار شد که در کشور سابقه نداشت.

 تنها بازمانده نمایش سیاه بازی ایران در آن زمان یعنی زنده یاد استاد «سعدی افشار» به همراه استاد «داود فتحعلی بیگی» یک ورک شاپ تخصصی با موضوع نمایش های آئینی و سنتی در همین جشنواره برگزار کردند که متأسفانه اتفاق قبلی تکرار شد و تعداد انگشت شماری از هنرمندان در آن شرکت کردند!

در سال های گذشته ، اساتید و بزرگانی همچون قطب الدین صادقی، جمشید مشایخی، داریوش مؤدبیان، داود رشیدی، جابر عناصری، فرهاد مهندس پور و ... در فرصت های مختلف در استان کارگاه های آموزشی و نشست های تخصصی برگزار کردند که در همه این موارد ، به جز افراد معدودی از هنرمندان علاقه مند که آنها را سرمایه های اصلی تئاتر این استان می دانم، بسیاری از هنرمندان تئاتر ، توجهی به این کارگاه ها و نشست ها نداشتند.

 بزرگترین کارگاه آموزشی تئاتر استان را با حضور «دکتر فرهاد مهندس پور» به عنوان یکی از استادان طراز اول تئاتر کشور به مدت چهار ماه در شهرستان بابل برگزار کردیم ؛ به شما اعلام می کنم علیرغم اطلاع رسانی گسترده و حتی رایزنی فرد به فرد با هنرمندان، این کارگاه با چنین سطح علمی بالایی هم مورد بی اعتنایی هنرمندان قرار گرفته و در نهایت تصمیم گرفتیم آن را ویژه هنرجویان تازه وارد و جوان برگزار کنیم.

 این کارگاه ، هر چند از کارشکنی ها و فضاسازی های منفی از سوی یک فعال آموزشی تئاتر استان نیز بی نصیب نماند ، اما خوشبختانه به عنوان تجربه ای موفق و ماندگار برای استان ثبت شده است ؛ چنان که در حال حاضر بسیاری از هنرجویان شرکت کننده در این کارگاه ، تحصیلات دانشگاهی خود در رشته تئاتر را می گذرانند و در حال پایه گذاری جریانی جدید در استان هستند که حداکثر طی دو تا سه سال آینده به عنوان نسلی جدید و موجی نو ، ضربان تئاتر استان مازندران را در دست خواهند گرفت. 

ضمن اینکه لازم است به ورود بخش خصوصی به عرصه آموزش مستقیم در چند سال گذشته از طریق آموزشگاه های نمایشی و مؤسسات فرهنگی و هنری اشاره کنم ، بهترین راه را در این دیدیم که به جای آموزش مستقیم که در سال های گذشته مورد استقبال و استفاده قرار نگرفته است ، به سمت آموزش غیر مستقیم از طریق کیفی سازی ، ترویج و تقویت جلسات نقد و بررسی تئاتر حرکت کنیم که کارآمدترین روش آموزشی برای هنرمندان تئاتر بوده و به خصوص در پنج سال گذشته نیز مورد توجه قرار گرفته است.

 تا جائی که نقد نمایش ها در جشنواره تئاتر استانی از دوره  بیست و یکم در سال 88 ، برای اولین بار از شکل انفرادی خارج شده و گروه منتقدان با حضور دانش آموختگان هنرهای نمایشی از شهرهای مختلف استان، کار نقد نمایش ها را بر عهده گرفتند.

 اجرای مستمر این شیوه نوین در چهار جشنواره استانی اخیر ، علاوه بر ایجاد فضایی تخصصی در جهت به روز رسانی دانش هنرمندان تئاتر ، به این نتیجه مطلوب نیز منجر شد که تاکنون 16 منتقد دانش آموخته هنرهای نمایشی به جامعه تئاتر استان معرفی شدند.

 افتخار ما این است که برخی از همین منتقدان ، در جشنواره های نمایشی حوزه هنری و بسیج هنرمندان هم برای نقد نمایش ها دعوت شده و حتی شیوه گروهیِ نقد نیز در این جشنواره ها به دفعات، مورد استفاده قرار گرفته است. ضمن اینکه برای امسال با توجه به پیش بینی جلسات نقد و بررسی برای کلیه نمایش هایی که در سراسر استان به اجرای عمومی در می آیند، نقد تئاتر به عنوان کارآمدترین ابزار آموزشی ، بسیار گسترده تر مورد استفاده قرار خواهد گرفت.