شنبه 21 ارديبهشت 1392-10:31

تزیینات معماری مازندران

نگاهی به تزیینات معماری در مازندران


مازندنومه،سعیدسلیمانی:همان گونه که می دانیم اندیشمندان سرزمین ایران را به 4 اقلیم متفاوت از نظر آب و هوا تقسیم بندبی نموده اند که شامل : اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی – اقلیم گرم و مرطوب حاشیه خلیج فارس- اقلیم سرد و کوهستانی و بالاخره اقلیم معتدل و مرطوب حاشیه دریای مازندران می باشد.

استان های گیلان ، مازندران و گلستان امروزی که زیر مجمو عه های مورد آخر تقسیم بندی فوق می باشند دارای ویژگی های مشترکی هستند که بسته به مو قعیت جغرافیایی خود اندکی با هم اختلاف دارند.به عنوان مثال برون گرایی مسئله ای است که در تمامی مناطق حاشیه مازندران دیده می شود .

قرارگیری خانه در وسط حیاط به لحاظ کمک به تنفس بیشتر بنا از چهار طرف است .

مسئله دیگر انجام فعالیت های روزمره زندگی در فضاهایی بالاتر از سطح زمین است که این مورد نیز در تمامی مناطق دیده شده و با افزایش میزان رطوبت در غرب این ناحیه ارتفاع فضاهای مسکونی از سطح زمین بیشتر می گردد .

شیب سقف خانه ها نکته مشترک دیگری است که این مورد نیز رابطه مستقیم با رطوبت و میزان بارندگی داشته و هرچه به سمت گیلان ( غرب ناحیه ) نزدیک شویم به شیب بام ها اضافه می شود

چیزی که در نهایت به آن می رسیم وجود اعتدالی مابین حداکثرها و حداقل ها در مازندران است .رطوبت حدواسط میزان آن در استان های مجاور یعنی استان گلستان و گیلان بوده و تنوع میزان بارندگی در منطقه دشت و ارتفاعات زمینه را برای مشاهده انواع متفاوتی از فضاهای معماری مهیا می سازد.به طور کلی می توان معماری بومی مازندران را به صورت زیر دسته بندی نمود :

معماری بومی مازندران

الف : معماری حکومتی:معماری سفارشی حکومت های وقت بوده که معمولا” با پشتیبانی مالی و تکنیکی حاکمان و کارفرمایان اصلی همراه بوده است.این دسته از آثار به سه گروه عام المنفه ( پل ها ، آب انبارها ، کاروانسراها ) – حکومتی ( کاخ ها ، قلعه ها ) – و مذهبی( آرامگاه پادشاهان و مساجد) تقسیم می شده است .

ب: معماری مردمی : این دسته از آثار معمولا” توسط مردمان عادی و یا به تولیت نهادهای ردمی شکل گرفته و بسته به موقعیت جغرافیایی هر محل تفاوتهای اندکی با یکدیگر دارند. زیر گروههای این دسته نیز شامل بناهای مسکونی – بناهای مذهبی و عام المنفه می باشند .

صرف نظر از نوع فضاها و فرم های به کار رفته در هر یک از انواع فوق دسته بندی یاد شده به دو گروه اصلی دیگر قابل تقسیم است که آن ابنیه ساخته شده در مناطق کوهستانی و ابنیه ساخته شده در مناطق جلگه ای مازندران است .با توجه به کمی رطوبت در نقاط مرتفع تفاوت های بسیاری در نوع ساختار ابنیه این مناطق با معماری ناحیه جلگه ای مشاهده می گردد ، این تفاوت از ساختار کالبدی گرفته تا تزیینات وابسته به معماری کاملا” مشهود بوده و به راحتی قابل تشخیص می باشد.

ولی آنچه تقریبا” در 90 درصد ابنیه مازندران ( بیشتر مذهبی و مسکونی ) مشترک است استفاده از عنصر اصلی چوب به عنوان اسکلت و ساختار ، عنصر تزیینی و حتی دیوارهای جداکننده و باربر می باشد.تنوع این عنصر و فراوانی آن همواره موجب استفاده گسترده از آن در سازه های معماری شده است ،علاوه بر آن همانطوری که بعدها خواهیم گفت در تهاجمات و داد و ستدهای فرهنگی انجام گرفته در طول تاریخ این سرزمین همواره مازنی ها در پی تکنیک ها و روشهای کار با این ماده طبیعی بوده و به دنبال کسب مهارت ها و توانایی های مربوط به کار با این ماده مهم بوده اند .

شباهت سرسازی های رایج به صورت شیر سر به سر سازیهای رایج در کشورهای چین و هند به همان اندازه است که ظروف بدل چینی ساخته شده در دوران صفوی به نمونه های اصلی آن در چین شبیه است.

البته اندک تفاوتی که بین این دو دیده می شود طبیعتا” به لحاظ تفاوت های اقلیمی موجود بین مازندران و کشورهای خاور دور و نیز نوع نگاه مردم به طبیعت در فرهنگ های مختلف می باشد.

نگاه مردم مازندران به طبیعت همواره نگاهی اکنده از احترام بوده ، به گونه ای که هیچ گاه به عرض اندام در برابر آن همت نگماشته ، بلکه با همگون سازی ساخته های خویش با محیط پیرامون زیباترین ترکیبات ممکن را در دل طبیعت جستجو کرده اند .

از آنجا که هدف ما در اینجا پرداختن به تزیینات وابسته به معماری این اقلیم می باشد بیش از این به این مبحث نمی پردازیم و معرفی تکنیکهای مختلف تزیین در ابنیه سنتی مازندران را آغاز می کنیم.

کاشی کاری


از آنجا ئیکه می دانیم رطوبت صعودی با بالا آمدن از دیوار ابنیه تاریخی و تحلیل نمک های موجود در آجر جرزها و در نهایت انتقال این املاح به سطح خارجی دیوارها امکان سالم ماندن هرگونه پوشش در سطوح خارجی جرزها (از جمله لعاب کاشی ) را سلب می کند،انتظار مشاهده کاشی به مقدار زیاد در مازندران توقعی بی جا می باشد.

البته در قرون 7 و 8 و 9 بعضا” به گونه ای محدود ، آنهم بیشتر در برجهای آرامگاهی شاهد پیدایش کاشی های خشت به فرم ها چهارگوش و هشت ضلعی با نقوش هندسی و آیات قرآنی هستیم و حتی در دوره صفوی در کاخهای صفی آبادو چشمه عمارت و مجموعه عباس آباد بهشهر – مسجد فرح آباد ساری و کتیبه ثلث سفید با زمینه لاجوردی بصورت کاشی معرق دور تا دور بنا را از داخل زینت داده است.

با این حال نمی توان این هنر را به عنوان هنر یومی مردمان سازنده آن دانست و واضح است که در زمانی مشخص و به سفارش سیستم حاکم این تکنیک ها وارد و بعد از اتمام دوران رونق سبک سازنده آن بدست فراموشی سپرده شد

گچبری


حساسیت و ضعف گچ در برابر رطوبت دامنه استفاده از آن را به عنوان ابزار هنرنمایی معماران محدود کرده و فقط در مناطق خشک و سرد سیر کوهستانی این استان شاهد رخنمایی آن هستیم نقوش در این گچبریها علاوه بر نقوش گیاهی و جانوران رایج در دوران قاجار، فرم های هندسی، اسلیمی ،گل و مرغ ، ترکیبی از کرنتی های یونانی و سبدهای پر گل ، که بعضا” گلهای لوتوس و کنگر در میان آنها دیده می شود.

از نمونه های موجود قاجاری که در ابنیه مسکونی اعیانی و نیز تکایا و سایر ابنیه مذهبی منطقه کوهستانی دیده می شود ( خانه نیما یوشیج در یوش و خانه هزار جریبی در هزار جریب نکا ).

برترین نمونه کهن این هنر در تزیینات برج رسکت مشهود می باشد که در اواخر قرن پنجم با ترکیب هنر ساسانی و اسلامی به مرتبه ای بی نظیر از هنر گچبری دست یافته و بگو نه ای زیبا هنر بیش از اسلام را با الفبای اسلامی تداوم داده است.

اما این نمونه ها نیز اندک و استثنائی بوده و قابلیت ارائه به عنوان هنر خاص این دیار را نخواهند داشت

آهک بری

همزیستی آهک با سازه های آبی دلیل وجود آن در این گونه ابنیه است مقاومت بالای این ماده در برابر رطوبت و فرم پذیری تقریبا” خوب آن زمینه پیدایش این هنر را در حمام های قدیمی مهیا ساخت و در نتیجه در کلیه نفاط کشور شاهد خودنمایی این تکنیک در حمام ها می باشیم .

در مازندران نیز با وجود کم بودن سازه های دارای پوشش گنبدی ، نقوش آهکبری در تعداد بسیاری از حمام های ناحیه دشت دیده می شود. در این حمام ها فرمهای آزاد و سیال و نقوش گیاهی حرف اول را زده و از هندسه منظم در نقوش خبری نیست ، تو گویی طبیعت زیبای این خطه ، طبع هنرمند مازنی را به گونه ای بار آورده که تحمل هیچگونه قید و بندی را در بیان هنر خویش نداشته است.

در نهایت می توان گفت هنر و تکنیک آهکبری ها در مازندران علی رغم زیبایی در حد و مرتبه ای نیست که به عنوان هنر خاص و بارز تزیینات وابسته به معماری این دیار مطرح گردد.

آینه کاری


به همان علتی که در خصوص کاشی در استان مازندران ذکر شد، جز در مواردی معدود ، تنها در مناطق مرتفع و کوهستانی مازندران به نمونه هایی از آیینه کاری بر می خوریم.

علر غم دلایل فنی ذکر شده ، ذات مازندرانی از عناصر درخشان و خیره کننده در نمای ابنیه گریزان بوده و شاید به نوعی با همخوان کردن ظاهر بناهای ساخته خود، با طبیعت اطراف سعی در حفظ حرمت و احترام آن را داشته است.

پس آیینه کاری نیز مهانند کاشی کاری در زمره عناصر بیگانه قرار گرفته و به جز مواردی معدود تقریبا” در هیچ یک از مناطق استان جایگاه ویژه ای نداشته است.

بند کشی

شاید پر مصرف ترین تزیین در ابنیه تاریخی مازندران بخصوص ابنیه مذهبی مانند تکایا- مساجد- بقاع متبرکه نقوش و تزیینات خاصی است که در سطح خارجی این ابنیه با ترکیب خاکستر در ملات آهکی که در بند کشی سطح بیرونی دیوارهای آجری ایجاد می گردد.

این نقوش علاوه بر رمز و راز به کار رفته در آنها از تنوع بسیاری برخوردار بوده و عمو ما” تنالیته غالب رنگی نما را به سمت خاکستری می برد.

رنگ خاکستری گرچه رنگی خنثی بوده و در نظر اول برای یک بنای مذهبی مناسب بنظر نمی رسد،لیکن توجه به توضیح زیر در توجیه استفاده از این رنگ خنثی در نمای ابنیه مذهبی موثر می باشد: در کلیه بناهای اسلامی ایران رنگ غالب در تزیینات آبی فیروزه ای یا لاجوردی است.این رنگ که قطعا” برگرفته از آسمان می باشد ارتباط بنای مذهبی را با دنیای ماوراء زمین که ذهن بشر همیشه در آسمان ها به دنبال آن بوده است ، نشان می دهد.

حال با توجه به اینکه در استان های حاشیه دریای مازندران در اکثر روزهای سال آسمان ابری و به رنگ خاکستری است ، این سوال به ذهن میرسد که آیا ممکن است رنگ خاکستری به کار رفته در بندکشی ها به نوعی تداعی گر آسمان همیشه ابری این مناطق باشد؟(tabarestannamag)