چهارشنبه 29 خرداد 1392-11:3

در « دولت اعتدال » همه پيروزند

در عسرت اعتدال و استيلاي افراط، كه نتيجه اش حرمت شكني ها، حذف بسياري از چهره هاي شايسته سياسي و مديريتي و ...بود، تنها اصلاح طلبان نبودند كه آسيب ديده اند بلكه بسياري از اصولگرايان معتدل نيز دچار صدماتي شدند و چه بسا دل پر خوني از افراط ها و تندروي ها دارند.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،حسن مهدوي:اعتدال و ميانه روي فضيلتي است كه پيرامون آن تاكيدات فراواني در آموزه هاي ديني و اخلاقي آمده است. خداوند در بيان جامعه برتر و كامل و ارايه نمونه عيني آن، جامعه اسلامي و برتر را جامعه اي معتدل و ميانه رو معرفي مي كند كه استقامت با اين روش در ذات و نهاد آن سرشته مي شود. (بقره آيه 143)

 از اين رو از مردم مي خواهد براي دست يابي به كمال مطلق و تقرب الي الله و زندگي سعادتمند در دنيا و آخرت، اعتدال گرايي را در زندگي خويش در پيش گيرند و هرگز گرايش به افراط و تفريط نداشته باشند

از نظر اسلام نيز دست يابي به هر كمالي تنها در سايه اعتدال گرايي محقق ميشود. بنابراين، مي توان گفت كه اعتدال، عنصر اساسي در دست يابي انسان به كمال است.

امير عدل و اعتدال- علي (ع)- در رجحان رفتار ميانه براي مومنين مي فرمايد:«الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ» و با تأکید بر اينكه « وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ » فرمودند این راهی است که قرآن و نبوت روی آن تأکید دارند. مسیری که منفذ سنت است و مسیر عاقبت...

از الزامات امتزاج دين و سياست نيز، رعايت اخلاق و اتخاذ مشي اي معتدل مورد سفارش دين است كه لازمه اش احصای يك سري اصول، مباني و چارچوبهايي است كه سياستمداران جامعه اسلامي براي توفيق در سطوح داخلي و بين المللي بايد آنها را رعايت كنند.

 در كشورمان نيز چون در حال تجربه نويني از آميختگي دين و سياست بسر مي بريم، احيای مشي معتدل در سياست انتظار بحق جامعه از سياست پيشگان است.

در سياست كه مقوله بسيار مهمي در حوزه حاكميت و اداره كشور است اعتدال گرايي مفهومي كاملا كاربردي است. بدين معنا كه در صحنه سياست اعتدال گرايي در مقابل افراط گرايي قرار دارد و عمل گرايي كه متأثر از ميانه روي است، در مقابل انقلابي گري كه متأثر از آرمانگرايي است تعريف مي شود.

 آرمانگرايان ممكن است بعضا در تاريخ نامي جاودان و نيك از خود به جاي گذارده باشند، اما كمتر توانسته اند توفيقي يابند و يا سر منشأ حركت بزرگي باشند؛ چه آن كه در آرمان خواهي اگر مطلوب كامل حاصل نشود، شكست معني خواهد يافت،در حالي كه در قاموس ميانه روي هر گام به پيش، توفيقي در جهت نزديكي به مقصد و حصول نتيجه است و قرار نيست يا هدف تحقق كامل يابد و يا كاملا به شكست منتهي شود. و شايد با اين تعريف مختصر بتوان فهمي منطقي و غير هيجاني از اعتدال گرايي داشت.

رخداد حماسه 24 خرداد كه با حضور شعورمند و شكوهمند مردم ايران زمين كه نشان از بلوغ سياسي، هوشمندي و مسئوليت شناسي شان دارد، بدل به برگ زريني در تاريخ سياسي اين سرزمين شده است؛ فارق از تحليل هاي رايج سياسي، واجد يك ارزش ممتاز بوده كه شايد در نوع خود كم نظير و درس آموز است،و آن تغيير رفتار واكنشي و هيجاني كه منجر به « راي سلبي » مي شد به يك رفتار منطقي و در واقع « راي ايجابي‌».

 به اين معني كه اين بار مردم و فعالان سياسي بهبودخواه به جاي آنكه با راي خود به دنبال اين باشند تا اثبات كنند « كه چه چيز را نمي خواهند » روي به اين كنش آوردند كه نشان مي داد « چه مي خواهند» و آن « مشي اعتدال و ميانه روي و پرهيز از افراط و تفريط » در همه امور بود.

اگر چه به زعم بسياري از ناظران منصف آنچه از صندوق هاي راي نتيجه شد پيروزي اتحاد و اتفاق نظر بهبود خواهان با حمايت و هدايت شخصيت هاي با سابقه و خوشنامي چون حضرت آيت اله هاشمي و حجت الاسلام خاتمي بود، لكن تفوق « مشي اعتدال و عقلانيت » كه در چند سال اخير با فقدانش در امور سياسي و اجرايي صدمات سهمگيني به جامعه وارد كرده بود، مي تواند فصل نويني در اداره كشور باشد كه منفعتش نه تنها براي تحول خواهان و بهبود خواهان كه، مزيتي براي نظام و همه جريان هاي سياسي داخلي اعم از اصولگرايان نيز خواهد بود.

اگر چه اعتدال و ميانه روي در پهنه سياسي ايران مي تواند خواست نيروهاي بهبودخواه براي برون رفت از وضعيت بحراني و تغيير روند انسداد باشد،نتيجه اش ايجاد يك فضاي سياسي و رقابتي در ميان جريان هاي سياسي داخل مجموعه نظام مي شود.

 پر واضح است كه در عسرت اعتدال و استيلاي افراط، كه نتيجه اش حرمت شكني ها، حذف بسياري از چهره هاي شايسته سياسي و مديريتي و ...بود، تنها اصلاح طلبان نبودند كه آسيب ديده اند بلكه بسياري از اصولگرايان معتدل نيز دچار صدماتي شدند و چه بسا دل پر خوني از افراط ها و تندروي ها دارند.

 لذا حداقل نتيجه اعتدال گرايي در عرصه سياست داخلي، ايجاد وفاق ملي، نشاط و سرزندگي جامعه و نيز تغيير شرايط سنگين امنيتي و غير سياسي به شرايط سياسي و رقابتي براي همه گروههاي سياسي داخل چارچوب نظام خواهد بود كه قطعا فوائد زيادي را در پي خواهد داشت و بعيد است كه كسي يا گروهي بهبود اوضاع سياسي داخلي را كه نتيجه روش ميانه در سياست ورزي است را نفع همه ملت و گروه هاي سياسي نداند و آن را منفعت يك جريان سياسي تلقي كند.

در عرصه سياست خارجي نيز نياز بازگشت به عقلانيت و اعتدال در راهبردهاي سياست خارجي و پرهيز از ادامه تنش زايي و رجز خواني هاي بي مورد و تقليل ادبيات ديپلماتيك به ادبيات سطحي و غير ديپلماتيك به شدت محسوس بود و البته مهمترين پيام براي دولتمردان است که با اتکا به نظارت نيروهاي مجرب داخلي فارغ از جناح بندي هاي سياسي به تضمين بلند مدت منافع ملي کشور اقدام کنند.

 نتيجه اين راهبرد نيز به ترميم چهره ايران در جهان و خاصه كشور هاي اسلامي و همسايه منجر خواهد شد و دايره جبهه تخاصم عليه ايران را محدودتر خواهد كرد.

 لذا اگر نتيجه رعايت قواعد اعتدال در ديپلماسي سياسي منجر به رفع تنش بين ايران و دنيا گردد و به تبع آن رفع تحريمها و آغاز فصل جديدي از ديپلماسي فعال و مذاكره با سازمانهاي بين المللي پيرامون برطرف شدن مناقشات فيمابين حاصل شود، بديهي است كه فايده اين روند هم مطلوب نظام خواهد بود و كشور را از خطرات و صدمات ناشي از تصميمات غيرمنطقي غرب مصون داشته و كشور در مسير تعادل و آرامش قرار خواهد گرفت و قطعا غير منصفانه خواهد بود كه اگر كسي بهره مندي از اين توفيق را متعلق به يك جريان سياسي بداند. 

از ديگر فوائد رويه اعتدال در قوه اجرايي مي شود به پرهيز از وارد نمودن شوك هاي غير ضرور در اقتصاد اشاره كرد كه در چند سال اخير به كرات اتفاق افتاد و يكي از علت هاي تورم و بي نظمي در اقتصاد بود كه اگر اعتدال در تصميمات اقتصادي لحاظ شود قطعا نتايجي مثبت در اقتصاد را در پي خواهد داشت.

در باقي امور نيز اعتدال گرايي ضرورتي انكار ناپذير است و بعد از يك دوره پر صعب ناشي از افراط و تندروي چه در عرصه فرهنگ، ورزش، آموزش و ... ميطلبد تا براي جلوگيري از آسيبهاي بيشتر، رويه اي عقلايي متأثر از اعتدال در عرصه مديريت كشور جاري و ساري گردد كه به زعم نگارنده نفع اين روش قطعا اختصاص به يك گروه و يا جريان سياسي نخواهد داشت و همه مردم از نتايج اين مشي منتفع خواهند شد و بر قولي معروف « پيروزي اعتدال؛ شكست هيچ كس يا گروهي ديگر نخواهد بود ».