شنبه 1 تير 1392-23:11
زمانی برای مستی ثروت!
آسیبشناسی برگزاری چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر ساری/ مگر قرار است در شوراها شهر چه اتفاقی بیفتد که همه برای ورود به کرسی شورا این همه سر و کله می شکنند؟/چرا داوطلبان و کاندیدای شورا در راستای اعتماد سازی به شهروندان و ادعای همراهی و همکاری یا مردم ، هزینه های انتخاباتی و منابع آن را به مردم و شهروندان اعلام نمی کنند؟/ نظام تصميم سازي و تصميم گیري كشور (دولت و مجلس) بايد فكري به حال انتخابات شوراها كند
مازندنومه؛حسین برزگر ولیکچالی،روزنامه نگار و داوطلب عضویت در شورای چهارم ساری:درست از یک سال پیش و در آستانه ماه مبارک رمضان تبلیغات زودهنگام و تحرکهای انتخاباتی برخی از چهرههای شناخته شده و ناشناس شهر ساری برای ورود به شورای چهارم آغاز شد.
همزمان قانون انتخابات شوراها با اصلاحاتی در واپسین روزهای سال 1391 به تصویب رسید. به دنبال مدرک تحصیلی کارشناسی برای داوطلبان عضویت در شورای شهر، برخی از اعضای سابق و فعلی که فاقد مدرک لیسانس بودند با فشارهای متعدد، لابیگری و اعمال نفوذ به نمایندگان مجلس بالاخره اکثریت مجلس نهم را متقاعد کردند که شرط لیسانس برای اعضای ادوار شورا لازم نیست؛موضوعی که با انتقاد و اعتراض شدید افکار عمومی و داوطلبان تحصیل کرده مواجهه شد اما این فریادها به جایی نرسید.
با روی کار آمدن شهردار جدید برخی از اعضای شورا به شدت تمام از او حمایت کردند و ساير اعضا هم گزینه سکوت را اختیار کردند و به این انتخاب رضایت دادند.
شهردار جديد توانست به اقداماتی در راستای ایجاد فضایهای متفاوت از دوران شهردار گذشته دست بزند. این اقدامات توانست توده مردم ساری را با خود همراه کند،اما همزمان برخی از نخبگان نسبت به اجرای کارهای روبنایی شهردار انتقاد کردند.
حامیان شهردار انتقادات تند و تیزی را علیه شهردار گذشته صورت دادند تا جایی که يك عضو شورا تعبیر به زبالهدانی تاریخ را برای برکناری و با استیضاح شهردار سابق به کار برد!
انجام برخی از طرحها از جمله بازسازی صحن امامزاده یحیی، ایجاد پارکینگ در محلات، رنگ آمیزی، جشن رانندههای تاکسی، تجلیل از خانوادههای کارگران شهر ساری، تغییرات در شهرداری مناطق و انتصابات ويژه در سازمان مركزي شهرداري و شهرداري هاي تابعه از شهردار چهره اي متفاوت در شهر ساخت.
در ادامه با نصب بنرهای بزرگ به صورت گسترده اقدامات شهردار تبلیغ شد و همزمان بنرهای مختلف و متعدد پوزش از شهروندان در بالای سر هر یک از پروژهها،فضا را برای موفقیت شهردار و تیم او در انتخابات آینده شورا هموارتر کرد.
در آن سو مطبوعات محلی که بیشتر آنها وابسته و چشم به راه کمکهای دولتمردان و شهرداری چي ها هستند، صفحه انتقاد از عملکرد شهرداری را کاهش دادند و هر مناسبت شهردار را به صورت چشمگیر و ویژه، بازتاب دادند.
شهردار جديد به قهرمان شهر بدل شد.(در تبلیغات انتخاباتی يك عضو شورا اعلام کرد که من او را کشف و شناسایی کردم و عضو ديگری ادعا کرد که من در برنامه تلویزیونی ویژه ماه مبارک رمضان در شبکه تبرستان یک دفعه ذهن من او را یافت!)
همزمان با نزدیک تر شدن به زمان انتخابات و ثبت نام داوطلبان،شنیدهها حاکی از ارائه لیست منسوب به شهرداران سابق و فعلي میداد.
شهردار سابق هم افرادی را دعوت کرد و شهردار جديد با وجود تکذیب مکرر خود،اما با چراغ خاموش و زیرکانه لیست منسوب به حامیان شهردار را در دو نقطه جنوب و شمال شهر تنظیم کرد.
پس از ثبت نام داوطلبان عضویت در دوره چهارم شورای شهر ساری، کار تعیین صلاحیت ها آغاز شد.
در محافل خبری و سیاسی شایعه شد که صلاحیت پنج تن از اعضای شورا احراز نشد، خبری که با تکذیب رئيس شورا مواجه شد اما در هیات نظارت شهرستان دو تن از اعضای فعلی شورا احراز صلاحیت نشدند که بعدها با رایزنیها و توصیههای مقامات ذی نفوذ، همگی اعضا تایید صلاحیت شدند و از 156 داوطلب تایید صلاحیت شده 150 نفر ماندند.
جلسه توجیهی نامزدها برای تبلیغات،درست یک روز مانده در سالن اجتماعات تامین اجتماعی جنب فرمانداری برگزار شد. اما این کاندیداها زودتر کارشان را آغاز کرده بودند.
قانون برای آنها برپایی سه ستاد را مجاز دانست اما ستادهای مختلفی در مناطق راهبند، مرکزی، امامزاده عباس، 22 بهمن، اتحاد، دخانیات و ... برپا شد.
بنرهای مختلف، عکسهای بزرگ، برپایی ایستگاه شربت و شیرینی و موسیقی و صوت در خیابان هاي اصلي شهر به خصوص در خیابان فرهنگ بر همه حکایت از شور انتخاباتی بود.
جریان لیدریسم خود حکایت دیگری از ساختار نامناسب تبلیغات انتخاباتی داشت.لیدرها معمولا با به کار گرفتن 10 تا 30 نفر نيروي انساني، از هر کاندیدا تقاضای اعانه میکردند و آرای خود را مشروط به برقراری اعانه میکردند.
این وضعیت در جنوب شهر بسیار مشهود بود. با وجود صراحت قانون ، عدول از آن و بیتوجهی به قانون در ایام تبلیغات مشهود بود.
بسیاری از کاندیداها با استفاده از رانت قدرت و ثروت و پولهای باد آورده، و کمکهای پیدا و پنهان عوامل منسوب به اعضاي ذي نفوذ شهر، از هر فضای خالی در آپارتمانها، مغازه ها و واحدهای صنفی برای آویزان کردن عکس و بنر خود استفاده کردند، اما دریغ از برخورد قانونی و پیگرد قضایی کاندیداها.
فقط ستاد امحا به جمع آوری بنرها اقدام میکرد اما ساعتی بعد بنرهای بزرگ تری نصب میشد. در و دیوار منازل، تراکتها و پوسترهای بزرگ رنگين چهره شهر را زشت ساخت و مردم سردرگم و هاج و واج مانده بودند که در شورای اسلامی شهر ساری چه خبر است؟
پاسخ این سوال را نامزدها و هواداران آنان با برپایی مجالس جشن شادی و اطعام و شام و انعام پاسخ مي دادند. از هتل، مساجد بزرگ، رستورانها و منازل افراد و ... همه پاتوق کاندیداها بود.
در نخستین روز تبلیغات 20 مکان برای نصب اقلام تبلیغی کاندیدا شامل عکس و پوستر و تراكت تعيين شده بود، بدون آن که با شماره و حروف الفبا جایگاه 150 نفر را مشخص کنند.
شب اول آن کسانی که زودتر رسیده بودند جای همه را پر کرده بودند و شب های بعدی عده ای دیگر جای عکس دوم پر می کردند.
مردم شهر مانده بوند یا این همه عکس ، تراکت ، پوستر و بنر. فضای رقابت ایجاد شده ناعادلانه و نابرابر بود.
فرصت تبلیغاتی برای چهره هاي جدید با وجود داشتن قابلیت هاي فکری و رویکرد استقلال انديشانه بسیار نابرابر بود و هیاهوی تبلیغاتی را کسانی به راه انداخته بودند كه با شعار حمایت از شهردار و تداوم سازندگی آمده بودند.
نگارنده در دو جلسه مناظره شرکت کردم که یکبار به دعوت باشگاه خبرنگاران جوان در هتل عرب با حضور حسن ایمانی پرکوهی ، مهدی اصغرپور ، مسعود پیری ، حامد بریمانی ، در روزهاي بعد در مسجد ابوالفضل (ع) خیابان مدرس به دعوت خبرگزاری فارس حضور پیدا کردم که این بار علاوه بر مسعود پیری ، علیجان شمشیربند ، سید مهدی ( مسعود ) احمدی ، فرامرز نقیبی ، شریف بوشهری ، محمد حسن محمدی کیادهی حضور داشتند اما دريغ از حضور جمعیت زیاد و شهروندان پرسشگر.
مطبوعات محلي طی این مدت به جای نقد و نظر و تحلیل و پرسش به شدت به سمت رپرتاژ-آگهي رفته بودند دلی از آب در آوردند و حتي دوستان و همكاران صنفي خود را فراموش كردند و كلا شده بودند بنگاه تجاری ! اما می شد کار بهتري را مسئولان و برگزارکنندگان انتخابات شورا در ساری انجام می دادند.
حكايت ائتلاف ها نيز حكايت عجيب و غريبي بود. دودانگه اي هاي مقيم ساري با تهيه ليستي از 7 نفر اعلام حمايت كردند. ترتيب اين افراد عبارت بودند از: اكبر بابايي-حسين برزگر وليك چالي(نگارنده)-علي اكبر زليكاني-روح الله رمضاني-مجيد عاليشاه-حسن ايماني و خسرو جولايي.
اين ائتلاف قابل پيش بيني بود و آناليز آراي مناطق دودانگه نشين شهر حكايت از شكست اين ائتلاف و تك راي هاي شديد به نامزد خاص بود. نتيجه اي كه حكايت از نقض پيمان، عهدشكني و ديوار بلند بي اعتمادي بين دودانگه اي ها بود اما علاوه بر اين قصه تلخ كه گريبان ساير كانديداها و گروه هاي اجتماعي را نيز گرفت مي توانست در شهر اقداماتي از نوع زير براي انتخابات آگاهانه اعضا انجام بگيرد:
الف) تعیین مکانیزم خاص برای ورود و عضويت افراد در شورا: افرادی که واجد شرایط لازم باشند مثل انتخابات ریاست جمهوری و شوراها – صرفاً داشتن مدرک کارشناسی برای نمایندگی شورا کفایت نمی کند بلكه صلاحيت هاي علمي، فني، مديريتي نياز هست.
ب ) به جای خرج کردن و هزینه کردن زیاد کاندیداها و طرفداران و حامیان آنها و جلوگیری از ضرر و زیان مالي و آلوده شدن چهره شهر، مسئولان برگزاری انتخابات فضاي عمومی را در سطح شهر تعیین می کردند تا این 150 نفر در یک زمان مشخص لب به سخن می گشودند و از طرح ها و برنامه ها می گفتند و در آن صورت به طور قطع و تعیین 150 نفر به عدد واقعي تري در نزد افكار عمومي می رسید و آن وقت رقابت برای تعیین 13 نفر اصلی از میان این عدد واقعي كه مردم ترجيح دادند شروع می شد چرا که شهروندان فهیم و افکار عمومی شهر بدون ملاحظات قومی ، قبیله ای ، خانوادگی و یا صنفی دست به گزینش می زدند .
ج) قرار نبود طبق قانون ، شورای شهر به صورت مستقیم از سوی مردم انتخاب شود بلکه ابتدا باید شورای محلات شکل می گرفت و از بین منتخبان شورای محلات ، ترکیب شورای اصلی شهر تعیین می شد .
انجام هزینه های چند صد میلیون تومانی و حتی میلیاردی برخی از اعضای شورا و داوطلبان جدید با کدام منطق قابل توجیه است؟
مگر قرار است در شوراها شهر چه اتفاقی بیفتد که همه برای ورود به کرسی شورا این همه سر و کله می شکنند ؟
چرا داوطلبان و کاندیدای شورا در راستای اعتماد سازی به شهروندان و ادعای همراهی و همکاری یا مردم ، هزینه های انتخاباتی و منابع آن را به مردم و شهروندان اعلام نمی کنند؟
به نظر مي رسد ميل به شهرت، قدرت، فزون خواهي و تهيه نردبان ترقي براي مناسب و مسئوليت هاي بعدي يكي از مهم ترين دلايل و انگيزه هاي حضور پر زرق و برق و متمولانه داوطلبان مي باشد. واقعيتي كه از چشم تيزبين افكار عمومي شهر پنهان نيست و پيامدهاي تلخ و ناگوار گزينش هاي مبتني بر اتصال به كانون هاي قدرت و ثروت در آينده نه چندان دور مسجل خواهد شد.
د) بدترین شکل ممکن از رفتار غیر بهداشتی انتخاباتی را در روز رأی گیری افکار عمومی شهر شاهد بودند که عده ای از افراد معلوم الحال جلوی مراكز راي گيري شهر تجمع می کردند و با ايما و اشاره حتي فراتر از آن با دادن وعده و وعید و حتی عملی کردن برخی از تعهدات، نسبت به اخذ رأی اقدام می کردند .
روز جمعه 24 خرداد برای شهر ساری اگر چه به لطف حضور به شیوه مردم در انتخابات ریاست جمهوري بسیار حماسي و ماندگار بود اما برای انتخابات شورا و شکل تبلیغات ، حضور داوطلبان و رأی گیری اصلا خوشایند و مطبوع نبود و بيم آن می رود که با ورودعناصر وابسته به طیف قدرت و ثروت در شورا و انجام حرکت ها و اقدامات تزئینی و نمایشي و با قصد بهره گیری از آن برای انتخابات آتي مجلس ، موج تازه ای از برخوردهای غیر متعارف و زیاده خواهی ها شروع شود .
این دوره شورا حداقل یک يا دو نفرشان به انتخابات آينده مجلس فکر می کنند و می خواهند از ظرفیت هاي محلي به ويژه كرسي شورا کاملاً استفاده سياسي کنند.
دوستي عزیز از خیل روزنامه نگاران مجرب و اهالی قلم شاخص به نگارنده این چنین گفت :« با این اوضاع، بسیار خوشحالم که شما در انتخابات شورا رأی نداشتيد!»
واقعا شرايط غبارآلود و نابرابر بود و براي فرهيختگان و فرزانگان كه كم هم نبودند راه ها ناهموار و مسيرها سنگلاخي و دشوار بود.
نظام تصميم سازي و تصميم گیري كشور (دولت و مجلس) بايد فكري به حال انتخابات شوراها كند و با شفاف سازي قوانين و تعيين شرايط ويژه براي انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان اجازه ندهند افراد سوداگر و تجارت پيشه و متصل به كانون هاي ثروت و قدرت بدون داشتن شرايط علمي و صلاحيت هاي اجتماعي ميدان داري كنند و جاي فرزانگان و نخبگان بنشينند.از همين حالا بايد به فكر انتخابات دوره بعد شوراها بود.